هر کسی نالد ز وضع و حال خود
چون گرفتار دل و امیال خود
شهوت انسان نمی گردد خموش
چون تنوع می دهد اشکال خود
هر کسی نالد ز وضع و حال خود
چون گرفتار دل و امیال خود
شهوت انسان نمی گردد خموش
چون تنوع می دهد اشکال خود
به که گوییم غم و قصه خویش
تا نگوید دل پر غصه خویش
هر کجا می نگرم نیست کسی
با خدا گو سخن و گفته خویش
در پی دنیا مرو در زندگی
پیشه کن تقوا و زهد وبندگی
راه علم و معرفت را پیشه کن
گر بخواهی عزت و آزادگی
سینه را گنجینه اسرار کن
خالی از هر کینه و اغیار کن
کن تواضع در مصاف دیگران
ذکر حق را دائما تکرار کن
آنچه بالا می رود اذکار توست
آنچه با خود می بری افکار توست
در جهان ماند فقط نامی زتو
آنچه داری در جهان، آثار توست
دست بالا می بری بهر قنوت
لیک در فکر زر و پولی و قوت
این رکوع و سجده و راز و نیاز
باعث رشد و صعود است وثبوت
توصیه بر اهل مسجد اهل دیر
دعوت مردم به تقوا کار خیر
تا توانی دست محرومان بگیر
ابتدا اقوام وآنگه دست غیر
کی کند بی آبرو یک زندگی
عزت انسان به تقوا ، بندگی
علم و ایمان، عامل رشد بشر
مانع پستی و هر آلودگی
تا به کی غیبت کنی بر این و آن
تا بدست آری تو مالی در جهان
مال دنیا کی کند مارا رها
حرص دنیا خنجری بر روح و جان
آه مظلومان اگر گیرد تو را
نیست جای شکوه از مهرخدا
می کند نابود هر کاشانه را
چون که باشد بی پناه وبینوا