باسمه تعالی
مثنوی بهار(۸)
این سروده زیبا بهار را به عنوان نمادی از لطف و رحمت الهی، عشق و ایمان به خداوند متعال و تبدیل قلب انسانها به نور و صفا میستاید. در هر بیت از این شعر، به ویژگیهای بهار که از عطایای خداوند است، اشاره شده و نشان داده میشود که چگونه خداوند در دلها و در دل طبیعت شکوفایی و حیات میآفریند.
شرح و تفسیر ابیات:
بهاری که از مهر یزدان بود
بهار بهعنوان تجلی محبت خداوند، باعث شکوفایی و سرزندگی در طبیعت میشود.ز هر قطرهی شبنم پاک عشق
شبنم، نمادی از عشق پاک و الهی است که به دل زمین و درختان روحی تازه میبخشد.نسیمی که از باغ رحمت وزید
نسیمی که از رحمت خداوند میآید، دلهای خسته را آرامش میدهد و به سوی بهشت هدایت میکند.شکوفا شد از لطف حق، هر امید
از الطاف خداوند، امید در دلها به شکوفایی میرسد و غم و تاریکیها از دلها دور میشود.ز الطاف حق غنچه لب وا کند
غنچههای دل از محبت الهی باز میشود و انسانها با عشق و محبت خداوند، دلها و زندگیشان پاک میگردد.به هر سبزهاش راز هستی نهان
هر سبزه و برگ، نشانگر راز آفرینش و جمال الهی است که در همهچیز نمایان است.بهاری که از مهر یزدان بود
بهار از لطف خداوند آمده است که بذر ایمان و محبت در دل انسانها میکارد.نسیمی ز الطاف یزدان وزید
این نسیم از فیض خداوند است که دل مرده را از حالت بیروحی خارج کرده و به زندگی و نور هدایت میبرد.جهان را ز عشقش صفا دادهاند
عشق خداوند باعث شده است که جهان به صفا و پاکی دست یابد و تمام خلقت از این عشق بهرهمند شود.طبیعت ز احسان او زنده شد
طبیعت و جهان به وسیله احسان خداوند تجدید حیات مییابند و به زیبایی و شکوفایی میرسند.بهاری که از مهر یزدان رسد
این بهار، بهار دلهاست که با آمدن آن، انسانها از غم و پریشانی رها میشوند و ایمان و نور در دلها میتابد.بهاری که از نور یزدان بود
نور الهی که در بهار میتابد، همه چیز را مصفا میکند و قلبها را از تاریکیها پاک میسازد.زِ فیض الهی مصفا شود
این بهار، از فیض الهی است که دلها را پاک و زلال میکند و انسانها را به سوی کمال هدایت میکند.چو نَفْس از غبارِ هوس پاک شد
هنگامی که نفس انسان از وسوسهها و هوسها پاک میشود، به حقیقت نزدیک شده و در مسیر کمال قرار میگیرد.دل از یاد حق کی جدامیشود؟
هیچگاه دل از یاد خداوند جدا نمیشود، چراکه بدون نور خداوند، دل انسان به هلاکت میرسد.به هر جا که پیچد شمیم وصال
هرکجا که بوی وصال خداوند بیاید، دلها پر از شوق و آرزو میشود و این بوی خوش، انسانها را به سمت پروردگار میکشاند.تو گر ره نمایی به سوی جنان
خداوند، راهنمای انسانها به بهشت و به سوی اوست، و هرکسی که او را در دل بپروراند، به سوی بهشت روانه میشود.اگر پا نهم در حریم وصال
هنگامی که انسان در مسیر وصال به خدا قرار میگیرد، از لطف و رحمت بیپایان او بهرهمند میشود.رهی گر بیابم به سوی حبیب
وقتی انسان مسیر صحیح را به سوی محبوب خود یعنی خداوند بیابد، در کنار آن، دلخوشی و آرامش در دلش جاری میشود.بهاری که از مهر یزدان بود
این بهار، همواره نویدبخش شادی و سرور است و از محبت خداوند سرچشمه میگیرد.ز فیضش جهان مست او میشود
از فیض الهی، جهان از طراوت و خوشی پر میشود و انسانها به نور ایمان هدایت میشوند.هر آن غنچه کز عشق حق سر زند
هر فردی که از عشق خداوند شکوفا شود، دلش از امید و نور پر میشود.نسیمش چو آید ز کوی بهار
نسیم بهاری که از دل کوی عشق و محبت میآید، غم و اندوه را از دل انسانها میبرد.به هر برگ او سرّ یکتایی است
در هر برگ و گل و شکوفه، راز یکتایی و انحصاری از جمال و لطف الهی نهفته است.ز باران رحمت، زمین زنده شد
باران رحمت خداوند، زمین را از خشکسالی و مرگ رهایی میبخشد و آن را پر از زندگی و نشاط میکند.بهاری که از مهر جانان وزد
این بهار بهدلیل مهر و محبت خداوند است که دل انسانها را زنده کرده و بر زندگیشان تاثیر میگذارد.دل ما چو گل، زنده از نور حق
دل انسانها با نور خداوند زنده و شکوفا میشود و از این نور بهره میبرد.نوای بهاری صفا میدهد
صدا و نوای بهاری که از دل طبیعت میآید، به دل انسانها صفا و آرامش میبخشد.رجالی، دلت را به حق واگذار
این دعوت به ایمان و تسلیم در برابر خداوند است که انسانها باید دل خود را به او بسپارند و در کنار او بمانند.
در این شعر، هر بیت به طور عمیق به ارتباط انسان با خداوند، طبیعت و بهار بهعنوان تجلی زیباییهای الهی میپردازد و به انسانها یادآوری میکند که برای رسیدن به کمال و آرامش باید دل خود را به نور خداوند بسپارند.
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۲/۲۹