باسمه تعالی
عشق مادر
عشق مادر زده شعله به دل و پیکر من
جانفزا بود برای پدر و یاور من
یاد آن لحظه خوش مهر و محبت، جان داد
در فراقت چه کنم، بال و پر و مادر من
سراینده
دکتر علی رجالی
باسمه تعالی
عشق مادر
عشق مادر زده شعله به دل و پیکر من
جانفزا بود برای پدر و یاور من
یاد آن لحظه خوش مهر و محبت، جان داد
در فراقت چه کنم، بال و پر و مادر من
سراینده
دکتر علی رجالی
باسمه تعالی
شرارت
خسارت ها شود با بمب سنگین
بدست غاصبی منفور و ننگین
ندارد عاقبت صهیون به عالم
جنایت ها نموده خصم دیرین
سراینده
دکتر علی رجالی
باسمه تعالی
آثار
چند سال است که از وصف امامان گویم
سخن از پاکدلان در همه دوران گویم
پنج دفتر شده آکنده ز اشعار لطیف
بهر معصوم سرایم غزل و آن گویم
سراینده
دکتر علی رجالی
باسمه تعالی
گرفتاری
نمی دانم چرا افسرده حالم
گرفتار خود و اهل و عیالم
خدایا از تو می خواهم سعادت
تویی صاحب دل و خواهی کمالم
سراینده
دکتر علی رجالی
باسمه تعالی
حبل الهی
من ندارم هوسی ، جز نظری ، از بر دوست
آنچه بر من برسد ، از طرفش ، آن نیکوست
حق بود ناجی ما ، هادی ما ، در هر حال
چنگ زن حبل خدا را ، که جهان مظهر اوست
سراینده
دکتر علی رجالی
باسمه تعالی
سرنوشت
آنچه را طی می کنی ، شد سرگذشت
ظلم و جور ناکسان از سر گذشت
این دو روز عمر هر روزش طلاست
تا کنی فکرش ، بگویند در گذشت
سراینده
دکتر علی رجالی
باسمه تعالی
بخشندگی
عده ای اهل دیانت ، با گذشت
عده ای بهر خدا ، از خود گذشت
اهل احسان و مروت ، با مرام
چشم پوشد از خطایا و گذشت
سراینده
دکتر علی رجالی
باسمه تعالی
گذشت
از کنار دشمنان باید گذشت
نی مدارا کرد و آخر در گذشت
چون نجاسات است دشمن در نبرد
دوستی با دشمنان شد سر گذشت
سراینده
دکتر علی رجالی
باسمه تعالی
مدارا
مدارا با اسیرت کن، نه دشمن
که نابودت کند دشمن، یقیناً
مپندارش حقیر و بیگزند است
دفاع از خویش کن، گرچه تهمتن
سراینده
دکتر علی رجالی
باسمه تعالی
تکیه
لحظه ای فکر نما بر خود و بر احوالت
تو به ظاهر قدری مالک بر اموالت
منشا قدرت تو جای دگر می باشد
تکیه بر حق بنما در همه وضع و حالت
سراینده
دکتر علی رجالی