رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۹۹ مطلب در بهمن ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

هفت مرحله مرهم
۱.ذکر

ذکر ما چون زمزمه با دلرباست
ذکر قلبی، در خفا و بی صداست
ذکر دیگر، در عمل آید پدید
یاد حق، ذکری فراتر از نداست

۲.دعا

گفت سجاد این سخن، در موقع ذکر خدا 
استجابت می کندحق، هر تمنا هر دعا 
گاه می‌گردد قبول و گاه بعدا مستجاب 
گاه می‌گردد ذخیره، تا شود روز ی ادا

۳.صبر

صبر است طریق اهل تقوا و یقین
هر رنج و غمی  به لطف او شد تسکین
از صبر رسد هر آنچه خواهی، بی‌شک
صبری که کنی، برد تو را در تمکین

۴.توبه

آن خدایی که بود توبه پذیر و غفار
می نماید به ما، دوری از دوزخ و نار
آن لباسی که بود بر تنمان از غفلت
سبب رنج و بلا گردد و خسران هر بار
۵.محبت

محبت شعله‌ای از نور جانان
بود سرچشمه‌ی اسرار پنهان
هر آن کس پا نهد در وادی عشق
شود روشن دلش از نور یزدان
۶.تفکر

تفکر پیشه کن در خلوت خویش
بیابی رمز و اسراری ز حق بیش
تفکر در جهان و خلقت و نور
نباشد غفلتی برشاه و درویش

۷.توکل

به ساحل می‌برد کشتیِ یزدان
ندارد آن تلاطم، موج و طوفان
توکل کن به یزدان، مظهرِ عشق
رها گردی ز آسیبِ و ز خسران

سراینده
دکتر علی رجالی
۱۴۰۳/۱۱/۲۸

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

هفت زنگار
۱.تکبر

کبر و هوس است، آفتِ جانِ بشر
بگذر ز خودت، بنگری نور بصر
ایثار کن و جان به خداوند سپار
تا جلوه دهد نورِ خدا، بارِ دگر

۲.حسد

حسادت موجب  رنج است و کینه
کند خاموش نور حق به سینه
زیان باشد نصیب حاسد از عشق
ندارد سود و نفعی،پر هزینه

 ۳.حرص

در حرص جهان، کسی رها ناگردد
از جام طمع، کسی جدا ناگردد
آن کس که رضای حق کند او راضی
در طول حیات، بی صفا ناگردد
۴.غفلت

در مسیر عشق، غفلت سایه‌ای‌ست
یاد حق روشن کند دل، هدیه‌ای‌ست
دل اگر غافل شود از نور حق
دور گردد از حقیقت، لطمه ای ست
۵.محبت

محبت شعله‌ای از نور جانان
بود سرچشمه‌ی اسرار پنهان
هر آن کس پا نهد در وادی عشق
شود روشن دلش از نور یزدان

۶.دنیا پرستی

دنیا چو طلسمی است که افسونگر ماست
هر لحظه فریب دگری در سر ماست
چون موج سرابی که نماند به قرار
نقش و اثری نیست، به جز جوهر ماست

۷.خود خواهی
هر کس که ز خودخواهی خود دور شود
دل غرقِ صفای عشق و مسرور شود
بگذر ز هوس، که نور حق گردد ره
هر لحظه به دل، رهی به او نور شود

سراینده
دکتر علی رجالی
۱۴۰۳/۱۱/۲۷

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
مجموعه رباعیات هفت گانه عقل

۳۳۵۱..عقل هیولانی
در وادی جهل، عقل خام است هنوز
در چنگ غرایز است و رام است هنوز
تا نور خرد به جان او راه نیافت
چون سایه‌ی وهم، ناتمام است هنوز

 

۳۳۵۲.عقل بالملکه
عقلی که بود پر ز انوار یقین
بیزار ز بحث و ز جدال است، متین
دریای یقین است ، بود صادق و پاک
هر گفته‌ی او نور جان است، نگین

 

۳۳۵۳.عقل بالفعل
عقلی که شده ز علم و دانش به کمال
بگسسته ز اوهام و ز غوغا و جدال
چون آینه‌ای ز نور روشن گردید
تابنده‌تر از مهر به اعلای خصال

 

۳۳۵۴.عقل مستفاد
عقلی که رسد به قله‌ی علم و کمال
بگذارد ازین عالمِ اوهام و خیال
چون نورِ الهی به ضمیرش تابید
بی‌واسطه بیند رخِ معشوق، جلال

۳۳۵۵.عقل فوادی
عقلی که ز دل شراره دارد، فؤاد
از چشمه‌ی عشق، بهره دارد، فؤاد
در مدرسه‌ی راز، تقلا نشود
نوری ز خدا نشانه دارد ، فواد

۳۳۵۶.عقل قدسی
عقلی که زحق نشانه دارد، قدسی ست
در سینه‌ی خود خزانه دارد، قدسی ست
چون آینه ی عرش خدا می تابد
نوری که ز عشق خانه دارد، قدسی ست

۳۳۵۷.عقل کامل
عقلی که ز عقلِ دل هم‌آواز شود
با نور خدا، هم‌رَه و راز شود
راهش ملکوت است، نه دنیای دنی
در وادی عشق، دل سرافراز شود

 

سراینده
دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

هفت عشق

۱.خود سازی
توبه و خود سازی و کسب یقین
از فضیلت های مردان امین
بنده‌ی حق گردی و یابی نجات
این طریق عاشقان و اهل دین

 

۲.توبه
آن خدایی که بود توبه‌پذیر و غفار
برهاند ز غم و وحشت دوزخ، هر بار
آن لباسی که ز غفلت به تن افتد ما را
ببرد سوی بلا، در غم و حسرت بسیار

 

۳.تخلیه
از دل بزدای، جمله وسواس ز خویش
کبر و حسد و شرار انفاس ز خویش
گر خانه‌ی دل ز تیرگی پاک شود
آید به دلت فروغ اخلاص ز خویش

 


۴.یقظه
یک لحظه نگر، عمر چه در خواب گذشت
در حسرت و اندوه، چه بی تاب گذشت
چون نور خدایی به دلم راه گشود
در ظلمت شب، نور مهتاب گذشت

 

۵.تحلیه

تواضع گر بود همراه حکمت
گشاید رمز و اسراری ز خلقت
قناعت با خلوص و صبر و ایمان
سبب گردد صفای جان و عزت

 

۶.فنا
هفت شهر عشق را پیموده شد
سر به خاک دوست هر دم سوده شد
جان رها شد، گر ز بند نفس پست
دل ز روی ماه جانان برده شد

 

 

۷.وصال
جمله عالم مظهر حالات اوست
ذره‌ذره در پی اثبات اوست
گر شوی غرق وصال ذوالجلال
هر چه بینی، جمله‌اش آیات اوست

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

مجموعه رباعیات نفس های هفت گانه

۳۳۴۱.نفس اماره
این چه نفسی است که آتش زده در باور من؟
می‌زند خنجر خود بر دل و بر پیکر من
می‌فریبد دلِ ما را به خیالی ز هوس
نفس امّاره بُوَد راهزن و رهبر من

 

 

۳۳۴۲.نفس لوامه

نفس لوامه مرا ویران کرد
هر گنه در دل من عصیان کرد
آتشی بر دل و جانم افروخت
شعله ای بر دل و جان سوزان کرد

 

۳۳۴۳.نفس مُلْهَمه
این چه نفسی است که آرام کند سودا را
می‌برد از دلِ من وسوسه و غم‌ها را
می‌نماید ره حق، در دل و بر احوالم
ملهمه هدیه‌ی یزدان بُوَد و تقوا را

 

 

 

۳۳۴۴.نفس مطمئنه
آن کس که دلش عشق جانان دارد
همواره دلش مهر یزدان دارد
فارغ ز غم است و اضطراب واهی
نوری ز خدا و لطف سبحان دارد

 

 

 

 

۳۳۴۵.نفس راضیه
این چه نفسی است که انسان به رضا می‌بالد؟
در بلا خرم و از عشق خدا می بالد
نه غمی دارد و نه بیم ز فرمان قضا
در ره عشق، به مهر و به وفا می‌بالد

 

 

۳۳۴۶.نفس مرضیه
این چه نفسی است که مرضیِّ خدا در آن است؟
نور حق در دل آن جلوه‌گر از ایمان است
بنده‌ای گشته که معشوق ز او خشنود است
راه او، راه یقین، مقصد او سبحان است

 

 

 

۳۳۴۷.نفس کامله
هرکس که زجان، نور حکمت جوید
در خلوت خویش، رنگ وحدت جوید
هر دم ز لبش ذکر حق می‌جوشد،
در ساحل عشق، نور رحمت جوید

 

سراینده
دکتر علی رجالی
۱۴۰۳/۱۱/۱۸

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰


باسمه تعالی
مراحل هفت گانه نور الهی

۱.نورایمان
ایمان چو ستونِ دین و قرآن باشد
آرامش جانِ هر مسلمان باشد
هر کس که به راه حق قدم بردارد
در سایه‌ی نور  او، درخشان باشد

۲.نور معرفت
گر بخوانی حق ز اعماق وجود
استجابت می کند دریای جود
نور مطلق صاحب فیض و کمال
در قیام و در رکوع و در سجود

۳.نور عشق
عشق را تفسیر و تعبیرش خطاست
عشق دانی گوهری نزد خداست
عشق ما باشد هوس،آن عشق نیست
عشق دانی ذات پاک کبریاست

۴.نور حقیقت
حقیقت در دل پاک است تابان
بسوزاند دل و جان را چه آسان
بود ذات خدا و جود مطلق
تجلی کرده در قلب و درخشان

۵.نور هدایت
بی نور هدایت، ره شب پیدا نیست
بی مشعل عشق، غیر غم، سودا نیست
چون ماه بتابد ز افق نور الهی
ظلمت رود ز دل، که جز تقوا نیست

۶.نور توحید
در وجود و فطرتِ انسان، خداست
نورِ او در جان و دل‌ها، رهنماست
گر بپرسی، اهلِ گیتی رازِ آن
هر کسی گوید جهان از کبریاست

۷.نور لقا
عشق ما عشق حقیقی بر خداست
دیدن یار و لقای کبریاست
عشق سالک بهر حق جان دادن است
چون حسین ابن علی و اولیاست

سرایندع

دکتر علی رجالی


 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
هفت سر مستور
۱.سر وجود

هر ذرّه که در پهنه ی دنیا باشد
در بحر وجود، جمله پیدا باشد
در ظاهر اگر هزار رنگش بینی
در باطن آن، ضمیر یکتا باشد

۲.سر محبت
محبت شعله‌ای از نور جانان
بود سرچشمه‌ی اسرار پنهان
هر آن کس پا نهد در وادی عشق
شود روشن دلش از نور یزدان

۳.سر قربت
گر در پی قربت به حقیقت هستی
با عشق خدا، در سعادت هستی
خوشبختی ما به بندگی و تقواست
دوری ز خداست، در مصیبت هستی

۴.سر فنا
ای دل ز جهان نقش و نگاری مطلب
از نقش وجود، ماندگاری مطلب
گر طالب آن رنگ فنا می‌باشی
جز عشق، ز غیر عشق یاری مطلب

۵.سر بقا
راز باقی و بقا در بندگی است
در فنای حق و در بالندگی است
هر که گردد ذوب یزدان در خلوص
عشق او جاوید و در پایندگی است

۶.سر وصال
می شود سیراب هر تشنه ز آب
آب جویای لب خشک است و ناب
عاشقان آرام گشته با وصال
کی دهد معشوق عاشق را عذاب؟

۷.سر معرفت
کسب علم و معرفت را پیشه کن  
  از گناه و معصیت خود بیمه کن
ارزشت گردد دو چندان بی درنگ
  در امور اخروی اندیشه کن

سراینده
دکتر علی رجالی
۱۴۰۳/۱۱/۲۸

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
مراحل هفت گانه صراط

۱.صراط اسلام
از نور نبی، دین اسلام بس است
در راهِ علی، دین اسلام بس است
در وادی توحید، چراغی روشن
این نور جلی، دین اسلام بس است

۲.صراط ایمان
رهزن ایمان تو اعمال توست
همره روز جزا افعال توست
آنچه کشتی ،می کنی آنرا درو
گر نباشد توشه ای،اشکال توست

۳.صراط احسان
احسان رهِ عاشقان به سوی یار است
آن نور که در دلِ همه بیدار است
هر کس که رهِ مهر به مردم دارد
او منتظر روی خدا، دیدار است

۴.صراط ولایت
ولایت پرتوی از نورِ یار است
طریق وصل حق بی نور تار است
نمازت با ولایت رهنما شد
که راه بندگی دان افتخار است

۵.صراط شهود
گر دیدهٔ دل ز غیر حق پاک کنی
جان و دل خود، سوی افلاک کنی
اسرار شهود در دلت پیدا کن
در وادی عشق، فهم و ادراک کنی

۶.صراط فنا
رفتم ز جهان و بی‌نشانم کردند
از نیست به نور، جاودانم کردند
چون غیر ز حق من گذشتم، دیدم
در وادی عشق، لا مکانم کردند

۷.صراط حق
ما نداریم بجز خالق هستی دگری
ما گرفتار زبانیم  و دو گوش و بصری
راه کج،کی برساند،من و تو،در بر دوست
راه حق جو، که نوید است و امید بشری

سراینده
دکتر علی رجالی
۱۴۰۳/۱۱/۲۸








  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

هفت درهای بهشت

باسمه تعالی
هفت درهای بهشت

۱.در رحمت
عشق یعنی دیدن یار و لقا
عشق جویی در ولی و مقتدا
عشق دانی گنج رحمت گنج جود
شد تجلی عشق حق  در کربلا
 

۲. در مغفرت
هر که استغفار از یزدان نمود
مو جبات رحمت و غفران نمود
حق پذیرد توبه ای افراد را
او ببخشد خاطی و احسان نمود

۳. در حکمت
هر کس که زِ حکمت اثری یافت، رسید
وز چشمه‌ی معرفت دری یافت، رسید
چشمی که گشود بر حقایق، دریافت
هر کس که ز جانان نظری یافت، رسید

۴. در شهود
اهل دل آگاه بر غیب و شهود
ما چه می دانیم از بود و نبود
انبیا و اولیا خواهان حق
چونکه دل لبریز از باران جود

۵. در قرب
بهشت عاشقان، ذاتِ حقیقت
نه در دنیا، نه در خوابِ قیامت
نه باغ و سبزه و آب و گل و می
که پیدا می‌شود در یک نگاهت

۶. در انس
رفتم ز جهان، سوی جانان رفتم،
فارغ ز خود و با رفیقان رفتم.
دیدم که به جز یار، ندارم یاری
در وادی عشق، من شتابان رفتم

۷. در وصال
اگر خواهی بهشت وصل جانان
تعبد پیشه کن در راه یزدان
بهشت عاشقان دیدار دلبر
تماشای رخ و رخسار رحمان

سراینده
دکتر علی رجالی
۱۴۰۳/۱۱/۲۸

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

هفت تجلی الهی

باسمه تعالی
هفت تجلی الهی
۱.تجلی ذات

حق را نتوان وصف به گفتار نمود
ذاتش نتوان در دلِ افکار نمود
از حدِّ گمان و عقل برتر باشد
باید که تماشای رخ یار نمود

۲.تجلی صفات
اسرار خدا در دلِ هر قطره است
لطفش زِ ازل در دلِ هر ذره است
هر جا که ببینی اثری از کرمش
آیینه‌ی نور از صفات حقه است

۳.تجلی افعال

هر چه بینی از خدای کبریاست
جلوه‌ای از قدرت و صنع خداست
باد و باران، موج دریا، رعد و برق
هم صدا با حکم او در هر صداست

۴.تجلی انوار
نورِ خدا در دلِ عشاق شد
محوِ تجلّی، دلِ مشتاق شد
هر که ز انوارِ خدا بهره برد
غرقِ حقیقت، چو آفاق شد

۵.تجلی در عالم مثال
هر دیده که حق را به دل و جان بیند
اسرار نهان را زِ دل آسان بیند
گر پرده زِ پیش نظر و دل  افتد
در عالم معنی رخ جانان بیند

 

۶.تجلی در قلوب
هر که زِ توحید، شرابی چشید
در ره  معشوق، سرابی ندید
دل چو زِ انوار حقیقت گرفت
محرمِ اسرار صوابی بدید

۷.تجلی عقبی
قیامت تجلّی زِ انوارِ اوست
ظهورِ عدالت به گفتارِ اوست
جهان هر چه بیند، زِ صنعش پدید
نگاه خلایق به رخسار اوست
 

سراینده
دکتر علی رجالی
۱۴۰۳/۱۱/۲۸

  • علی رجالی