محبت بر فقیر و مستمندان رضای حق بود از بهر انسان
کمال آدمی در دستگیریست کمک اول نما بر خویشوندان
ترحم بر بدان، باشد ستم چند به نیکان و رفیقان، در غم و بند
شفاعت بر عدو و خصم جانها بود جور و ستم بر آنچه در بند
محبت بر فقیر و مستمندان رضای حق بود از بهر انسان
کمال آدمی در دستگیریست کمک اول نما بر خویشوندان
ترحم بر بدان، باشد ستم چند به نیکان و رفیقان، در غم و بند
شفاعت بر عدو و خصم جانها بود جور و ستم بر آنچه در بند
"تا ابد کوثر توحید ز پیمانه ی اوست
سینه ی سوختگان شمع عزاخانه ی اوست
شعله های عطشش در نفس خسته ی ما
کوه سنگین غم ما به روی شانه ی اوست
حرم اوست حریمی که بود کعبه ی جان
دل بشکسته بهشتی است که ویرانه ی اوست
دل آتش زده ی ما که جهانی را سوخت
شعله اش از شرر دامن ریحانه ی اوست
گوهری را که خدا قیمت آن داند و بس
دُرّ اشکیست که تقدیم به دُردانه ی اوست
طُرفه بیتی است از آن شاعر شیرین سخنش
یک جهان عاطفه در ساغر و پیمانه ی اوست
«این حسین کیست که عالم همه پروانه ی اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست»
تا از این نُه فلک و هفت رواقش اثر است
سر نورانی او بر سر نی جلوه گر است
سندی را که به خون گلوی خویش نوشت
تا خداییِّ خدا پیش خدا معتبر است
این شهیدی است که با آتش هفتاد و دو داغ
داغ او تا ابدالدّهر به قلب بشر است
در صف حشر پیمبر به رویش خنده زند
هر که را دیده بر آن حنجر خشکیده، تر است
سر ما خاکِ در خاک نشینان درش
دل ما با سر نورانی او همسفر است
نه فقط سینه سپر کرد به هنگام نماز
تا ابد سینه ی او تیر بلا را سپر است
همه مُردند ، چرا هر چه زمان میگذرد
مکتب سرخ حسین ابن علی زنده تر است
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست
چشمها چشمه ی زمزم شده از اشک غمش
اشکها سیل شده گشته به دور حرمش
خون اصغر شده مُهر سند پیروزی
دست عباس جدا گشته به پای علمش
او که انگشتر خود داد به سائل نه عجب
که کریمان همه گَردند خجل از کرمش
گر به قدر کرمش دست بگیرد همه را
روز محشر گنه خلق جهان است کمش
نکند قاتل خود را ز کرم عفو کند
به دل سوخته ی فاطمه دادم قسمش
خون ببارید به زخم تن صدپاره ی او
که چهل روز دمید از دل هر سنگ دمش
بنویسید به خونِ جگر و اشکِ بصر
به در و باغ و رواق و حرم محترمش
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست
ذبح مهمان که شنیده لبِ عطشان لبِ آب
جگر بحر و دل آب ، کباب است کباب
ورق مصحف و خون ، سوره ی نور و سُم اسب؟
سر پاک پسر فاطمه و بزم شراب
زینت عرش خدا نقش زمین از سر نی
چرخ گردون ز چه گردید و نگردید خراب
گرچه پیشانی نورانی اش از سنگ شکست
باز با خون علی اصغر خود کرد خضاب
رفت از خیمه نگه پشت سر خویش نکرد
بس که بر شوق ملاقات خدا داشت شتاب
موج خون ، زخم بدن ، داغ جوان ، سجده ی شکر
عجبا دیده ی تاریخ ندیده است به خواب
که جز او خون دلش را به سما پاشیده
چه کسی کرده جز او دشمن خود را سیراب؟
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست
چشم هر ملت بیدار حسین است حسین
کشته ی مکتب ایثار حسین است حسین
ارزش گوهر اشکی که به چشم است بدان
نفروشش که خریدار حسین است حسین
آنکه از خون جبین ، خون جگر ، خون پسر
کرده رنگین گله رخسار حسین است حسین
دین من مکتب من کعبه ی من قبله ی من
به محمد قسم این چار حسین است حسین
با وجودی که در آن محفل خون یار نداشت
خلق را در دوجهان یار حسین است حسین
به خداییِّ خدا بر همه خوبان جهان
سیّد و سرور و سالار حسین است حسین
زآشنا دل نتوان برد خدا میداند
آنکه دل برده ز اغیار حسین است حسین
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست
کیست این کشته که دریا شده خونین جگرش
سینه ای نیست که سوزی نبرد از شررش
گر بپرسند که کی لحظه ی میلادش بود
گویم آن لحظه که لب تشنه جدا گشت سرش
بهر یک سجده ی کامل ز سه خون کرد وضو
خون پیشانی و خون دل و خون پسرش
پیش پیکان بلا سینه سپر کرد ولی
حنجر کودک شش ماهه ی او شد سپرش
با همه زخم بدن ، قاتل او گشت دو زخم
که یکی بر جگرش بود و یکی بر کمرش
خون و زخم بدن و گرد و غبار صحرا
سه کفن بود در آن وادی سوزان به برش
پسرانم به فدای پسرانش تا حشر
پدرانم همگی خاک قدوم پدرش
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست
عطش روز جزا با عطشش رفت ز یاد
آب ، خاکت به سر و آبرویت باد به باد
با لبِ تشنه بریدند سر مهمان را
لعن الله علی آل زیاد و زیاد
به دلش داغ لب حضرت عباس بُود
بحر از این داغ زند تا صف محشر فریاد
دیده بر آب روان دوخت ولی آب نخورد
دید تصویر سکینه به روی آب افتاد
مدح او را همه از نعره ی دریا شنوید
که ز خون جگرش آب به دریا هم داد
تربیت یافته ی یوسف زهرا این است
کز لبش داغ عطش بر جگر بحر نهاد
روز محشر که علم در کف عباس بُود
اهل محشر همه این بیت بیارید به یاد:
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست
نازم آن کشته که جان یافت کمال از بدنش
تا ابد خنده به شمشیر زند زخم تنش
جامه از زخم بدن دوخته بر قامت خویش
پیرهن از تن و تن پاره تر از پیرهنش
آب غسل تن صد پاره اش از خون گلو
خاک صحراست کفن بر بدن بی کفنش
جایی از زمزمه ی ماتم او خالی نیست
این شهیدی است که عالم شده بیت الحزنش
تیر دشمن به جگر ، خنجر قاتل به گلو
زخم شمشیر به سر ، چشمه ی خون در دهنش
تا نفس داشت به آن قوم نصیحت میکرد
چه گنه داشت که شد سنگ جواب سخنش
هر دلی یک حرم پیکر صد پاره ی اوست
هر کجا مینگرم نیست بجز انجمنش
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست
زیر شمشیر ، امامت به همه عالم داشت
به لبش زمزمه ، در دیده دو صد زمزم داشت
زخمها بر جگرش بود که ناپیدا بود
همه میسوخت و از زخم زبان مرهم داشت
با خدا در یَم خون عهد شفاعت میبست
از گلوی علی اصغر سندی محکم داشت
تیر غم بود که بر سینه ی او میبارید
همه را کرد فراموش و غم عالم داشت
گر همه ملک خدا چشمه ی چشمی میشد
به خدا در غم او اشک مصیبت کم داشت
وقت مرگ از نفسش روح مسیحا میریخت
که به خون پیکر هفتاد و دو عیسی دم داشت
میشنیدند ملائک همه و میدیدند
که ز صبح ازل این زمزمه را آدم داشت
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست
هر کجا حکم الهی است سخن گو سر توست
شاخه و نخل و نی و طشت طلا منبر توست
به قیامت قسم از صبح قیامت تا حشر
همه ایام قیامت همه جا محشر توست
آنچه گفتند و نگفتند به اوصاف بهشت
همه در یک گل لبخند علی اصغر توست
آنچه بخشید به اسلام بقا خون تو بود
آنکه خون تو بقا یافت از او خواهر توست
عضو عضو بدنت نیزه و زخمت آیات
ورق مصحف آغشته به خون پیکر توست
دوست میخواست تو را کشته ببیند ورنه
نیزه فرمان بر تو تیغ ثنا گو سر توست
نه محرم نه صفر بلکه همه دوره ی سال
باید این بیت بخوانیم که یاد آور توست
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست
در سقیفه ز مِیِ فتنه چو پیمانه زدند
شعله گشتند و به شمع و گل و پروانه زدند
عوض اجر رسالت به رسول دو سرا
دخترش فاطمه را شعله به کاشانه زدند
صدف و دُرّ ز فشار در و دیوار شکست
تا که در کرب و بلا تیر به دُردانه زدند
زدن دخت علی ، ریختن خون حسین
لگدی بود کز اول به در خانه زدند
حرم شیر خدا را به اسیری بردند
کعب نی بود که بر پهلو و بر شانه زدند
ناز پرورده ی زهرا و علی زینب را
از پی دلخوشی زاده ی مرجانه زدند
از ازل بود همین ترجمه و تفسیرش
آنچه فریاد ز دل ، عاقل و دیوانه زدند
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست
ای که با خون گلویت شده قرآن تفسیر
آیه آیه شده اوراق تنت از شمشیر
بر تنت آیه نوشتند ز شمشیر ، ولی
جمله جمله همه را نقطه نهادند به تیر
پسرانت همه در راه خداوند شهید
دخترانت همه بر یاری اسلام اسیر
آنچه گفتند و نگفتند رسولان خدا
گشت با خون دل و خون گلویت تفسیر
جان فشانی به سر دستِ تو دارد از شوق
که به پیکان بلا خنده زند کودکِ شیر
به نماز تو بنازم که پس از ذکر سلام
بر سر نیزه درخشیدی و گفتی تکبیر
(میثم) از حنجره ی سوخته فریاد زند
پرسد ای مردم عالم ز صغیر و ز کبیر:
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه ی اوست
سازگار
*****
اگر ای دوست تو را عقده ی عالم به گلوست
داستان تو و غم صحبت سنگ است و سبوست
آستان بوس حرم باش و بپرس از در دوست
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جان ها همه پروانه ی اوست
دل هر کس که حسینی ست ز خود بی خبر است
کشته ی عشق حسین از همه کس زنده تر است
بس که آن جلوه ی توحید مرا در نظر است
هر کجا می نگرم نور رخش جلوه گر است
هر کجا می گذرم جلوه ی مستانه ی اوست
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جان ها همه پروانه ی اوست
هر خدا جوی تمسک به ولایش دارد
هر گرفتار غمی سر به هوایش دارد
هر سری آرزوی بوسه پایش دارد
هر دلی میل سوی کرب و بلایش دارد
ما ندانیم چه سِرّی ست که در خانه ی اوست
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جان ها همه پروانه ی اوست"
با ترک گناه، دل شود شاد
با ذکر و دعا، حق کنی یاد
اعمال نکو، می شود ثبت
با تهمت و افترا، دهی باد
با ترک عبادت، ز خدا دور شوی
از نور خدا خارج ومغرور شوی
شیطان بنگر، که رانده از حق گردید
در محضر حق ذلیل و مهجور شوی
قرآن درمانی:
🔷 درمان تاری دید چشم :
خواندن سوره انفطار
🔷 رفع آبریزش چشم:
خواندن سوره عبس
🔷 درمان آب مروارید:
خواندن سوره بینه
🔷 درمان بیماری کبد:
خواندن سوره قصص
🔷 رفع بی خوابی:
خواندن سوره انبیاء
🔷 به خواب نرفتن:
خواندن سوره نبأ
🔷بندآمدن ادرار:
خواندن سوره شرح
🔷عدم سقط جنین:
خواندن سوره قلم
🔷 رفع درد گوش:
خواندن سوره اعلی
🔷 رفع وسواس:
خواندن سوره یاسین
🔷درمان یبوست:
خواندن سوره دخان
🔷 درمان بواسیر:
خواندن سوره اعلی
🔷 رفع درد مفاصل:
خواندن سوره سجده
🔷 قطع شدن تب:
خواندن سوره سجده
🔷 باردار شدن:
خواندن سوره عمران
🔷رفع اضطراب و نگرانی :
خواندن سوره انسان
🔷 بیداری به موقع از خواب :
خواندن سوره کهف
🔷 زود سخن گفتن کودک:
خواندن سوره اسراء
🔷 قطع خونریزی بدن:
خواندن سوره لقمان
🔷برکت مغازه:
خواندن سوره غافر
🔷 دوری حوادث بد از خانه:
خواندن سوره مریم
🔷 ایمن شدن از قدرت زورمندان:
خواندن سوره جاثیه
🔷 ایمن شدن از حوادث ناگوار:
خواندن سوره مجادله
🔷 کفاره گناه:
خواندن سوره کهف
🔷 عاقبت به خیر شدن:
خواندن سوره مؤمنون
🔷 افزایش برکت خانه:
خواندن سوره های مریم / واقعه
🔷 توبه نصوح:
خواندن سوره های تحریم / طلاق
🔷 کاهش گریه نوزاد:
خواندن سوره های غاشیه / ابراهیم
🔷 ادای قرض:
خواندن سوره های عادیات / تحریم
🔷 رفع درد دندان:
خواندن سوره های قلم / غاشیه
🔷 رفع دل درد:
خواندن سوره های توحید / قصص
🔷 گرفتن از شیر مادر:
خواندن سوره های ابراهیم / بروج
🔷 رفع لرزه بدن:
خواندن سوره های زلزله / قدر / شمس
🔷 درمان درد قلب:
خواندن سوره های انسان / قریش / فصلت
🔷 رفع سردرد:
خواندن سوره های سجده / فاطر / دخان
🔷 بیماری طحال:
خواندن سوره های غافر / ممتحنه / قصص
🔷 آزادی زندانی:
خواندن سوره های معراج / طور / حدید
🔷 ایمن از جن:
خواندن سوره های ناس / محمد / جن
🔷 شاهد ظهور امام عصر (عج):
خواندن سوره های اسراء / حدید / تغابن
🔷 زایمان راحت:
خواندن سوره های عمران / ذاریات / انشقاق
🔷 افزایش شیر مادر:
خواندن سوره های حجر / یاسین / حجرات / ق
🔷 افزایش حافظه:
خواندن سوره های یاسین / فتح / قلم / حشر
🔷 ایمن از چشم زخم:
خواندن سوره های فلق / یوسف / یاسین / جن
🔷 خیر و برکت دو عالم:
خواندن سوره های فتح / حجرات / طور / نصر
🔷 رفع درد چشم:
خواندن سوره های فصلت / الرحمن / منافقون / همزه
🔷 ایمن از دزد:
خواندن سوره های شعراء / توبه / مریم / فتح
🔷 بیمه جان و ثروت و خانواده: خواندن سوره های نور / فتح / قدر / توحید
🔷 کاهش بیماری کودک:
خواندن سوره های احقاف / بلــد / فلق / ناس
🔷 ایمن از خطر در سفر:
خواندن سوره های صف / علق / شوری / طور
🔷 رفع تشنج و صرع:
خواندن سوره های لیل / تحریم / ق / غافر / زخرف
🔷 مورد احترام نزد مردم:
خواندن سوره های زمر / احقاف / قمر / واقعه / شمس
🔷 نورانی شدن چهره:
خواندن سوره های فجر / قیامت / کهف / شوری / یاسین
🔷 رفع تنگدستی:
خواندن سوره های کهف / یاسین / واقعه / محمد / همزه
🔷 مرگ آسان:
خواندن سوره های همزه / یوسف / صافات / ق / ذاریات
🔷 رفع فشار و عذاب قبر:
خواندن سوره های نساء / احزاب / یاسین / قلم / تکاثر
🔷 محفوظ از بلا:
خواندن سوره های انعام / فلق / حدید / حشر / توحید
🔷رفع ترس:
خواندن سوره های زلزله / حجرات / مریم / فتح / عادیات
🔷 برآورده شدن حاجات:
خواندن سوره های حمد / نوح / کافرون / توحید / انعام
🔷 درمان بیماری:
خواندن سوره های فلق / منافقون / لقمان / حمد / محمد
🔷ثروت و روزی وافر:
خواندن سوره های همزه / شمس / صافات / حمد / حجر
🔷بخشش گناهان:
خواندن سوره های توحید / فجر /حمد/غافر/کافرون
واژه های عقل و عشق در بین مردم زیاد بکار می رود.آیا تا کنون به مفهوم آن توجه کرده اید. به نظر اینجانب بوسیله عقل می توان حقایق هستی را برای انسان آشکار ساخت و بوسیله عشق می توان قلبها را به هم پیوند زد.حقیقت عشق و حقیقت عقل برای انسان امکان پذیر ینمی باشد ولی از روی آثار آن می توان به وجود و اهمیت آن پی برد. اگر امکان تفکر از شما گرفته شو د ، امکان انجام امور روزمره وجود ندارد.چنانچه محبت و دوستی در خانواده نباشد ، منجر به جدایی یا سردی در زندگی می گردد.به دوستی های قبل ازدواج اگر نگاه کنیم، با تمام مشگلات متعاقب آن ، به خاطر عشق و علاقه بین آنها امکان تداوم دوستی هست.اما بعضا پس از ازدواج و کم رنگ تر شدن عشق بین آنها، به خاطر بعضی مسایل،منجر به طلاق منجر می شود.عشق همانند ملات بین آجرهایی ساختمان است که باعث پیوند بین آجر ها و امکان پایداری و استحکام ساختمان می گردد.در صورتیکه بدون ملات با یک ضربه ساده از هم متلاشی می شود.
از یک سالگی به بعد آیا می دانید که تغذیه کودک باید حاوی چه مواد مفیدی باشد ؟
حوالی یکسالگی، کودک باید از 6 گروه غذایی اصلی یعنی گروه نان و غلات، گروه شیر و لبنیات، گروه گوشت و تخممرغ و حبوبات و گروه میوهها و گروه سبزیها استفاده کند
بطور کلی از سال دوم زندگی ذائقه کودک با غذای خانواده شکل میگیرد بنابراین بهتر است از تهیه غذاهای شور و پرادویه خودداری کنید و سعی کنید از سرخ کردن غذا بویژه با حرارت زیاد و به مدت طولانی پرهیز کنید. آشنایی کودک با غذای خانواده باید تدریجی باشد بطوری که بعد از گذشت مدت زمان کوتاهی نیاز به تهیه غذای مخصوص و جداگانه برای کودک نباشد.
نکات مهم در تغذیه کودک در سال دوم
- گنجایش معده کودک در مقایسه با افراد بزرگسال کمتر است و با مقدار کمی غذا خیلی سریع سیر میشود. از طرف دیگر کودک در حال رشد است و معمولا" دائما" در حال فعالیت و مشغول بازی است پس نیاز او به انرژی و مواد غذایی زیاد است.
- در سال دوم زندگی هنوز شیر مادر منبع عمده تأمین انرژی و سایر مواد مغذی کودک است در نتیجه همچنان بر تغذیه با شیر مادر تأکید میشود ولی باید توجه داشت که شیر بعد از صرف وعدههای غذا به کودک داده شود.
- اگر چه کودک از غذای سفره خانوار میتواند استفاده کند ولی هنوز باید تغییراتی در غذا داد تا هضم آن آسانتر شود مثلا" گوشت خورش را نرم و له کرد یا برنج را بصورت کته آماده نمود.
- از پایان یکسالگی میتوان سفیده تخم مرغ را به صورت کاملا" پخته و سفت شده برای کودک از مقدار کم شروع کرد و بتدریج بر مقدار آن افزود تا به یک سفیده کامل برسد و سپس یکروز در میان میتوان یک تخم مرغ کامل به کودک داد.
- در این سن همچنان مصرف قطره مولتیویتامین یا A+D و آهن باید ادامه داشته باشد.
- نباید انتظار داشته باشید که کودکان نیز مانند بزرگسالان فقط صبحانه، ناهار و شام بخورند بلکه باید بخصوص بعد از سال اول زندگی حتی تا 5 سالگی حداقل روزانه 5 وعده غذا بخورند.
مصرف نمک را در غذای کودک محدود کنید.
به منظور پیشگیری از ابتلا به بیماریهای قلبی، عروقی توصیه می شود که در تمام دوران زندگی به ویژه دوران کودکی و نوجوانی از مقادیر بسیار کم نمک آن هم هنگام طبخ غذا استفاده شود و از افزودن نمک به غذا در سر میز یا سفره جدا" خودداری گردد.
برنامه غذایی کودکان بالاتر از یکسال
کودکان 1 تا 5 سال همچنان دوران رشد را سپری میکنند، بنابر این نیاز به مقدار انرژی و پروتئین و سایر مواد مغذی با افزایش سن کودک بیشتر میشود.
برای تأمین کلیه مواد مغذی مورد نیاز کودکان، برنامه غذایی آنان باید شامل ترکیبی از مواد مغذی مختلف از 4 گروه اصلی غذایی باشد.
گروههای اصلی غذایی عبارتند از گروه نان و غلات که انرژی و مقداری پروتئین مورد نیاز کودک را تأمین میکند - گروه شیر و لبنیات که کلسیم، فسفر و پروتئین را تأمین میکند و برای رشد اسکلت و استحکام استخوانها و دندانها لازمند - گروه گوشت، حبوبات و تخممرغ که پروتئین و سایر مواد مغذی مورد نیاز کودک را تأمین میکند و برای رشد او لازمند و گروه سبزیها و میوهها که ویتامینها و املاح مورد نیاز کودک را تأمین میکنند.
در تغذیه کودکان 5-1 سال چه نکاتی را باید رعایت کرد؟
- در تغذیه کودک از ظرف و قاشق تمیز (قاشق مرباخوری برای کوچکترها و قاشق غذاخوری برای کودکان بزرگتر) استفاده کنید.
- قبل از غذا دادن به کودک دستها و صورت کودک را بشویید.
- آب و مایعات را با فنجان یا لیوان تمیز به کودک بدهید.
- در غذا دادن به کودک صبور باشید و آرام آرام به کودک غذا بدهید.
- در صورتی که کودک تمایل به خوردن غذای خاصی ندارد هرگز او را مجبور به غذا خوردن نکنید و سعی
کنید با تغییر مزه و یا نحوه طبخ آن را مجددا" به کودک بدهید و در صورتیکه باز هم علاقهای به خوردن آن غذا نشان نداد، چند روزی از دادن آن غذا صرف نظر کرده و مجددا" به برنامه غذایی کودک اضافه کنید.
- هنگام غذا دادن به کودک با او با آرامش و محبت صحبت کنید تا زمان غذا خوردن برای کودک خوشایند باشد و خاطره خوشی از غذا خوردن در ذهن کودک ایجاد شود.
- مقدار غذای هر وعده کودک را با افزایش سن کودک بیشتر کنید.
- به مقدار غذایی که کودک میخورد توجه کنید، برای هر کودک یک بشقاب جداگانه در نظر بگیرید.
- با افزایش سن کودک برای غذا خوردن به کودک استقلال بدهید و بتدریج فقط مقدار و نحوه غذا خوردن کودک را نظارت و او را به خوردن ترغیب کنید.
- برای غذا خوردن کودک به او جایزه ندهید بلکه برای ترغیب او به غذا خوردن از طعم غذا تعریف کنید.
- به کودک اجازه دهید غذا خوردن را خودش تجربه کند حتی اگر مقداری غذا هنگام خوردن ریخته شود و یا دست و لباسهای خود را کثیف کند.
- از دادن تنقلات بیارزش قبل از غذا و بین وعدهها به کودک خودداری کنید.
خون به دلم ، ای مه تابان ، چرا رخ ز همه مخفی و پنهان ، چرا
دیده ای ما منتظر روی تو ست رو ننمایی ، به یتیمان ، چرا
با آمدنت دلم صفا می یابد باران امید دم به دم می بار د
عشق تو به جان ما ، زده آتش ها خنده به لبان بینوا می آید
با آمدنت جهان گلستان گردد بیداری ما ز فهم قرآن گردد
یاد خوش تو ، به دل دهد آرامش دوری بشر ز نفس و شیطان گرد د
تشرف سید بحرالعلوم و ارزش گریه بر امام حسین (ع )
سید بحرالعلوم (ره ) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد.در بین راه راجع به این مساله , که گریه بـر امـام حسین (ع ) گناهان را مى آمرزد, فکر مى کرد.همان وقت متوجه شد که شخص عربى که سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـید و سلام کرد.
بعدپرسید: جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته اى ؟ و در چه اندیشه اى ؟ اگر مساله علمى است بفرمایید شاید من هم اهل باشم ؟ سـیـد بـحرالعلوم فرمود: در این باره فکر مى کنم که چطور مى شود خداى تعالى این همه ثواب به زائریـن و گریه کنندگان بر حضرت سیدالشهداء (ع ) مى دهد, مثلا در هرقدمى که در راه زیارت بـرمـى دارد, ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده مى شود؟ آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن ! من براى شما مثالى مى آورم تا مشکل حل شود.
سـلـطـانـى بـه همراه درباریان خود به شکار مى رفت .
در شکارگاه از همراهیانش دور افتاد و به سـخـتى فوق العاده اى افتاد و بسیار گرسنه شد.
خیمه اى را دید و وارد آن خیمه شد.
در آن سیاه چـادر, پیرزنى را با پسرش دید.
آنان در گوشه خیمه عنیزه اى داشتند (بز شیرده ) و از راه مصرف شیر این بز, زندگى خود را مى گرداندند.
وقـتى سلطان وارد شد, او را نشناختند, ولى به خاطر پذیرایى از مهمان , آن بز را سربریده و کباب کردند, زیرا چیز دیگرى براى پذیرایى نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد, از ایشان جدا شد و به هر طورى که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را براى اطرافیان نقل کرد.
در نـهـایت از ایشان سؤال کرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازى پیرزن و فرزندش راداده باشم , چه عملى باید انجام بدهم ؟ یکى از حضار گفت : به او صد گوسفند بدهید.
دیگرى که از وزراء بود, گفت : صد گوسفند و صد اشرفى بدهید.
یکى دیگر گفت : فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
سـلطان گفت : هر چه بدهم کم است , زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام .
چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند.
من هم باید هرچه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود.
بعد سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم , حضرت سیدالشهداء (ع ) هرچه از مال و منال و اهـل و عـیـال و پـسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد پس اگر خـداونـد بـه زائرین و گریه کنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد, نباید تعجب نمود, چون خدا که خـدائیش را نمى تواند به سیدالشهداء (ع )بدهد, پس هر کارى که مى تواند, انجام مى دهد, یعنى با صـرف نظر از مقامات عالى خودش , به زوار و گریه کنندگان آن حضرت , درجاتى عنایت مى کند.
در عین حال اینها را جزاى کامل براى فداکارى آن حضرت نمى داند.چون شخص عرب این مطالب را فرمود, از نظر سید بحرالعلوم غایب شد.
برکات حضرت ولى عصر (عج) ـ خلاصه العبقرى الحسان
خداوند میفرمایند:
ای فرزند آدم تو را در شکم مادرت قرار دادم و صورتت را پوشاندم تا اینکه از رحم متنفر نگردی
صورتت را به سمت پشت مادرت قرار دادم تا بوی غذا و معده تو را نیازارد!
برایت متکا در سمت راست و چپ قرار دادم که در راست کبد و در سمت چپ طحال میباشد تا بیارامی.
بر تو در شکم مادر نشست و برخواست را آموزش دادم.
آیا کسی غیر از من را توانای چنین کاری هست؟؟
وقتی مدت حمل به پایان رسید و مراحل آفرینشت تکمیل گردید.
بر فرشته مامور بر ارحام امر کردم که تو را از رحم خارج و با نرمش بالهایش به دنیا وارد کند.
دندانی که چیزی را ریز کند نداشتی!!
دستی که بگیرد و قبض کند نداشتی!!
قدم و گامی برای سعی و رفتن نداشتی!!
از دو رگ نازک(پستانها)در سینه مادرت طعامی بصورت شیرخالص که در زمستان گرم و در تابستان سرد باشد برایت غذا قرار دادم
مهر و محبتت بر قلب پدر و مادرت قرار دادم تا تو را سیر نمیکردند خود سیر نمیشدند.
و تا تو را نمی آسودند خود استراحت نمیکردند!
اما وقتی پشتت قوت گرفت و بازوانت پرتوان شد به مبارزه من قیام نمودی در خلوت نافرمانی من کردی و از من حیا ننمودی!!!
اما باز هم و با همین صورت: اگر بخوانی مرا اجابتت کنم.
و اگر از من بخواهی و سؤالم کنی بدهمت و برآورده کنم!!!
اگر بسویم بازآیی میپذیرمت!!!
شگفتا از تو ای فرزند آدم هنگامیکه متولد شدی در گوشت اذان گفتند بدون نماز؛ و هنگام مرگت نماز بر تو اقامه شد بدون اذان !!!
شگفتا بر تو ای فرزندآدم هنگام تولد ندانستی چه کسی تو را از شکم مادر خارج گردانید و هنگام مرگ ندانستی چه کسی تو را بر قبر وارد نمود!
شگفتا ای ابن آدم هنگام تولد غسل و نظافت شدی و هنگام مرگ نیز غسلت دادند و نظافتت کردند!
شگفتا از تو ای فرزندآدم هنگام تولد بر شادی و مسرت اطرافیانت آگاه نبودی و هنگام مرگ برسوگ و شیون و گریه واندوهشان!
عجبا از تو ای فرزندآدم در شکم مادر در مکان تنگ و تاریک بودی و بعد از مرگ دوباره در مکان تنگ و تاریک قرار میگیری
عجبا ای فرزندآدم وقت تولد با پارچه پیچانده شدی تا به پوشانندت و وقت مرگ باز با پارچه می پیچانندت تا پوشانده شوی
شگفتا بر تو ای فرزندآدم وقتی متولد میگردی و بزرگ میشوی ازمدارکت و مهارتهایت مردم جویا میشوند و وقتی بمیری ملائکه از کردار و اعمال صالحت خواهند پرسید
پس برای آخرتت چه مهیا و آماده کرده ای!!!
𑨨بجاست که از صمیم قلب بگوئیم:
اشهدان لااله الاالله و اشهد ان محمدا رسول الله