رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

  باسمه تعالی

برداشتهایی از آ یا ت قرآن

بازگشت  به گذشته

در یکی از جنگهای پیامبر اسلام با کفار  شایعه  شده بود که پیامبر  گرامی به شهادت رسیدند. عده ای که سست ایمان بودند به طرف  دشمن  رفتند.خداوند می فرمایند نباید اعتقادات و باور های شما به شخص  وابسته  باشد.
      انسان ها با بازگشت  به دوران جاهلیت  به خود ظم می کنند و خداوند ضرر و سودی در بازگشت شما  نمی کند.همانند میوه ای که در پرتو نور آفتاب رسیده و شیرین می شود.خورشید از اینکه میوه در پرتوی خورشید قرار بگیرد یا نگیرد ، در تابندگی او تاثیر ندارد.پیامبر اسلام هدفش رساندن پیام الهی به مردم بود.با رفتن او که نباید پیام او از بین رود.

    طول عمر انسان از قبل مشخص شده است.لذا نباید نگران بود که در جنگ کشته  شویم. انسان ها همانند ماهی در آکواریوم می مانند ، که با مرگ به اقیانوس منتقل می شوند.لذا کسانی که اینگونه به مرگ نگاه می کنند، هر گز از مرگ هراسی ندارند. همانطوریکه ماهی خودش نمی تواند از آکواریوم به اقیانوس رود.انسان ها نیز به اذن الهی از آکواریو م دنیا به اقیانوس آرام توسط مرگ منتقل می شوند.

آدمی با مغز تنها ، نیست کامل در  جهان
پسته و بادام  هم  ،مملو ز مغز است اندر آن
معرفت همراه با ، ایمان و ادراک و شعور 
می کند انسان ترا ، در عالم  وکون و مکان

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

برداشتهایی از آیات قرآن

خیال و واقعیت ها

اکثر انسان ها زندگی خود را با خیال و توهم می گذرانند.اندیشیدن تنها وسیله ای است که ما را به واقعیت ها نزدیک می کند.دوستی و دشمنی ما با افراد بر اساس خیال است.فکر و خیال می کنیم که فردی خوب یا بد است.لذا بر آن اساس تصمیم می گیریم.خیال و واقعیت همانند گفتن و عمل است، آنچه می گوییم با آنچه عمل می کنیم متمایز است.
  ‌    خیال و توهم انسان را از درون تهی و نابود می کند.لذا در دین تاکید شده که از خیال پردازی پر هیز کنید.انسان ها همانند عروس های دریایی هستند که از حلزون ها تغذیه می کنند ولی بخاطر عدم امکان هضم حلزون بتدریج از درون تهی و دیگر عروس دریایی وجود ندارد.در حقیقت حلزون ،عروس دریایی را می خورد.خیال پردازی هم ، انسان را بتدریج از معرفت الهی تهی و بجایش نفرت و انتقام و حسادت می گذارد.با نابودی تدریجی روح ، جسم هم بتدریج از بین می رود و نهایتا انسان نابود می گردد.
    گویند بهلول حدود یک صد و چهل سال عمر کرده بود.علت آنرا از ایشان سوال کردند.گوید در حفظ روح و جسم خود مراقبت می کردم.روح انسان همانند امواج می ماند که در هواست و جسم انسان همانند گیرنده امواج است.در صورتی امواج به تصویر کشیده می شود که فرستنده و گیرنده هر دو سالم و کار کنند.

گر اهل سلوکی و نیایش با هو
بسیار مخور،فاش مکن، اندک گو
با اهل خرد، اهل قلم، هم ره شو
تا فکر و عمل ، جهت بگیرد هر سو

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

برداشتهایی از اشعار مولانا

لوح محفوظ

منبع ذخیره علم الهی را لوح محفوظ گویند.انسان در ابتدا لوح حافظ دارد.یعنی مطالب یاد گرفته شده از معلم  را در صفحه ای حفظ می کند.چنانچه انسان تقوای الهی را پیشه کند ، دیگر لوح حافظ نیاز ندارد و دسترسی به تمام علوم هستی به کمک الهام و وحی پیدا می کند بطوریکه دیگر عقل انسان کشش آن علوم را ندارد و عقلی مافوق عقل معمولی می خواهد.
       عقل انسان ها برای امور جاری عالم طبیعت است و محدودیت دارد.عقل وسیله ای است که توسط آن حقایق هستی برای انسان آشکار و بدیهی می گردد.به همین خاطر است که اصول نظریات علمی بر بدیهیات بنا شده است.دانشمندان در گرایش های گوناگون ارتباط بین اجزا یک پدیده و خصوصیات آنرا کشف می کنند.هر گز به حقیقت و ذات یک پدیده امکان دسترسی ندارند و آن در اختیار حق تعالی است.

کتاب دین و دانش،باب رحمت
هدایتگر بود ما را ز غفلت
کتاب حق بود آن لوح محفوظ
بود هر آیه اش اسرار خلقت
 

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

درهای ایمان

باسمه تعالی

برداشتهایی از زیارت جامعه

درهای ایمان

چهارده معصوم در های ورودی به ایمان و اسلام هستند.در مقابل منافقین در های خروجی از ایمان می باشند.شما با پیروی از اهل بیت ، ایمان به خدا و راه رستگاری و ورود به دین را پیدا می کنید. افراد با  آشنایی با مشی چهاده معصوم علاقه مند به اخلاق و منش آنها می گردند.در مقابل، عملکرد منافقین موجب دوری از دین و دیانت می گردد.
     درهای اهل بیت بر روی آشنایان و محرمین باز است.لذا باید با تبعیت از آنها با آنها محرم شویم ، تا بتوانیم از دریای معرفت آنها آب حیات بنوشیم.اینان همانند آب می مانند، دنیا هم مزرعه آخرت است.زمین بی آب ،حاصلخیز نمی گردد. در مزرعه کار و کوشش و صبر نیاز است.انسان ها در دنیا نیز باید با تلاش و دینداری راه سعادت و خوشبختی خود را برای دو عالم مادی و معنوی فراهم کنند.

نماز با ولایت، روشنایی است
وصول کردگار و دلربا یی است
ولایت ریشه و اصل و عمود است
نماز بی ولایت، لهو و بازی است

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

برداشتهایی از زیارت جامعه

سیاست از نظر اهل بیت

نقطه نظرات چهارده معصوم درخصوص سیاست ، تدبیر و چاره اندیشی امور جامعه با توجه به شرع مقدس اسلام است.تدبیر آنها ریشه در اندیشه و احکام الهی داشت  و نه در خدعه و نیرنگ.اینان برای حفظ دین از حق مسلم قدرت مشروع خود می گذشتند .حضرت علی ، با توجه به انتصاب پیامبرگرامی بعنوان جانشین در غدیر خم،بخاطر حفظ اسلام سالها خانه نشین شد و از حق مسلم حکومت اسلامی خود گذشت.
       اینان برای رسیدن به هدف ، از هر وسیله ای استفاده نمی کردند. در مقابل منافقین برای رسیدن به هدف از هر وسیله ای استفاده می کنند تا به هدف دنیایی خود برسند.حتی قرآن ها را بر سر نیزه می کردند و مردم را فریب می دادند.

بپرهیز از فاسقان دو رو
سفارش کنم،مردم راستگو
بپر هیز از جاهل و بی خرد
منافق بود خاین و زور گو

دکتر علی رجالی


  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

سخنان فریبنده

باسمه تعالی

برداشتهایی از اشعار مولانا
سخنان فریبنده

انسان ها با توجه به ظاهر فریبنده و سخنان دلنشین
افراد ناباب گول می خورند و در زمان نیاز به آنها ، با شما همراهی نمی کنند.اینان شما را تا زمانی که به آنها نفع می رسانی، مورد حمایت قرار می دهند و در بزن گاه ها شما را تنها می گذارند. همانند تله های زیر زمینی ، که روی آنها پوشیده شده است.به محض ورود در آنجا گرفتار می شوی و دیگر به راحتی راه نجات نداری.بعبارت دیگر لفظ های زیبا ، دام های برای انسان می باشند.
    لازم به ذکر است که سخنان اهل معرفت، اینگونه نیست.بلکه شما را هدایت به فلاح و رستگاری می کنند.بنابرین در انتخاب همنشین، باید کمال دقت را نمود.دوست با ایمان و تقوا را  در زندگی انتخاب کرد.اهل تقوا مشخصاتی دارند که قرآن کریم به آنها پرداخته است.اهل تقوا، انسان های صبور، با ایمان و مطیع اوامر الهی هستند.اینان صادق و شب زنده دار هستند.

الهی به خون شهیدان  قسم
تو لطفی عطا کن، برین نفس هم
نما راه تقوا و دین بر بشر
نگردند گمره در این پیچ و خم

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

مکن ای صبح طلوع

شب وصل است و تبِ دلبری جانان است

ساغر وصل لبالب به لب مستان است

در نظر بازیشان اهل نظر حیران است

گوئیا مشعله از بامِ فلک ریزان است 

چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

«یارب این بوی خوش از روضة جان می آید؟ 

یا نسیمی است کزان سوی جهان می آید؟»

«یارب این نور صفات از چه مکان می آید؟»

«عجب این قهقهه از حورِ جنان می آید!»

یارب این آبِ حیات از چه دلی جوشان است؟ 

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

 ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


«چه سَماع است که جان رقص کنان» می آید؟

«چه صفیر است که دل بال زنان می آید؟»

چه پیامی است؟ چرا موج گمان می آید؟

چه شکار است؟ چرا بانگ کمان می آید؟

چه فضائی است؟ چرا تیر قضا پران است؟ 

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

 

گوش تا گوش، همه کرّ و فرِ دشمنِ پست

شاه بنشسته، بر او حلقة یاران الست

«پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست» 

چار تکبیر زده یکسره بر هر چه که هست

خیمه در خیمه صدای سخن قرآن است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

 

وَه از آن آیتِ رازی که در آن محفل بود

«مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود»

«عشق می گفت به شرح آنچه بر او مشکل بود»

«خم می بود که خون در دل و پا در گل بود» 

ساغر سرخ شهادت به کف مستان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

 

این حسین است که عالم همه دیوانة اوست

او چو شمعی است که جانها همه پروانة اوست

شرف میکده از مستی پیمانة اوست

هر کجا خانه عشق است همه خانة اوست

حالیا خیمه گهش بزمگه رندان است 

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


قل هوالله بزاید زلبش، رمز احد

لم یلد گوید و لم یولد و الله صمد

این تمنا ز احد در دل او رفته زحد:

می وصلی بچشان - تا در زندان ابد

بشکنم - از خم وحدت که چنین جوشان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

 

محرمان حلقه زده در پی پیغامی چند:

 «چشم اِنعام مدارید ز اَنعامی چند» 

«فرصتِ عیش نگه دار و بزن جامی چند»

که نماندست ره عشق مگر گامی چند

در بلائیم ولی عشق بلا گردان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


امشب است آنکه «ملایک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند»

«با من راه نشین باده مستانه زدند»

«قرعه فال به نام من دیوانه زدند»

یوسفِ فاطمه را ننگِ جهان زندان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


هان که گوی فلک صدق به چوگان من است 

ساحت کون و مکان عرصه میدان من است

دیدة فتح ابد عاشق جولان من است

هر چه در عالم امر است به فرمان من است

پیش ما آتش نمرود گلِ بستان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


«هان و هان ناقة حقیم» مجوئید حیَل

«تا نبرد سرتان را سرِ شمشیرِ اجل»

«پیش جان و دل ما آب و گلی را چه محل؟»

«کار حق کن فیکون است نه موقوف علل»

بی فروغ رخ او ، جان و جهان بی جان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


ظهر فردا عملِ مذهب رندان بکنم

«قطع این مرحله با مرغ سلیمان» بکنم

حمله بر شعبده از دولت قرآن بکنم 

«آنچه استاد ازل گفت بکن»، آن بکنم

عاقبت خانه ظلم است که آن ویران است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


«نقدها را بود آیا که عیاری گیرند

تا همه صومعه داران پی کاری گیرند»

و به تاریکی شب ره به کناری گیرند

صادقان زآینة صدق، غباری گیرند

صحنة مشهد ما صحن نگارستان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

 

گفت عباس که: من از سر جان برخیزم

از «سر جان و جهان دست فشان برخیزم»

«از سر خواجگی کون و مکان برخیزم» 

من «ببویت ز لحد رقص کنان برخیزم»

این چه روح است و کرامت که در این یاران است 

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


در شب قتل، نگفت از سر و سامان، زینب

«داشت اندیشه فردای یتیمان، زینب»

گفتی از یادِ پریشانی  طفلان، زینب 

داشت آن شب همه گیسوی پریشان، زینب»

این چه خوابی است که در خوابگه شیران است؟

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


ظهر فردا، قد رعنای حسین است کمان

باز جوید شه بی یار ز عباس نشان 

ز علمدارِ خود آن خسرو شمشاد قدان

«که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان»

قرص خورشید هم از خجلت او پنهان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

 

علی اکبر به اجازت ز پدر خواهشمند:

صبر از این بیش ندارم، چکنم تا کی و چند؟

جان به رقص آمده از آتش غیرت چو سپند

بوسه ای بر لب خشکم بزن ای چشمه قند

دستی اندر خم زلفی که چنین پیچان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

 

«او سلیمان زمان است که خاتم با اوست»

«سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست»      

نفس «همت پاکان دو عالم با اوست» 

زخم شمشیر و سنان چیست؟ «که مرهم با اوست»          

پس چه رازی است که خنجر به گلو بُران است؟

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


شام فردا که رسد، زینبِ گریان و دوان

در هیاهوی رذیلانة آن اهرمنان

پرسد از پیکر صدچاک شه تشنه زبان

«که شهیدان که اند اینهمه خونین کفنان؟»

جگر رود فرات از تف او سوزان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

مکن ای صبح طلوع، مکن ای


او که دربانی میخانه فراوان کرده است

نوش پیمانة خون بر سر پیمان کرده است

اشک را پیرهنِ یوسفِ دوران کرده است

چنگ بر گونه زده موی پریشان کرده است

در دل حادثه مجموعِ پریشانان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

 

یارب این شام سیه را به جلالی دریاب

بال و پر سوخته را با پر و بالی دریاب

«تشنة بادیه را هم به زلالی دریاب»

جشن دامادی جان را به جمالی دریاب

که عروسِ شرف از شوق حنابندان است

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

برداشتهایی از زیارت جامعه

ویژگی چهارده معصوم

انسان برای رشد و کسب علم و معرفت ، نیاز به استاد دارد.چهارده معصوم تکیه گاه و معلم انسانها هستند.درخت انگور ، با تکیه بر یک استوانه امکان رشد بیشتر دارد، در غیر اینصورت کوتاه می ماند.
      انسانها با الگو گیری در همه اموراز چهارده معصوم  موجبات  رشد خود را فراهم می کنند ، در غیر اینصورت انسان های معمولی هستند.در طبقه بندی انسانها، دانشمندان و اهل معرفت جایگاه رفیعی در مقایسه با افراد معمولی دارند.اینان نقش چراغ راهنما و هدایت مردم را بعهده دارند.
     عالم با توجه به پیچیدگی های آن و وسعت آن، نیازمند یک نقشه و طرح جامع است.هر نقشه ای نیاز مند نقشه خوان می باشد. چهاده معصوم نقشه خوان جهان هستی هستند. لذا شناخت تام از عالم دارند.اینان می توانند برای جهان هستی تدبیر صحیح انجام دهند.لذا امام زمان انتصابی است و نه انتخابی.امیر مو منان از طرف خدای متعال در غدیر خم توسط پیامبر گرامی به امامت منصوب شد.

بینوایی که بیامد به حرم بهر نیاز
خاتمی داد علی از کرمش  حین نماز
به ولایت بنمودند ستم هر شب و روز 
مردم عهد شکن در حرم وشهرحجاز

دکتر علی رجالی
 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

عوامل شفا

باسمه تعالی

برداشتهایی از آیات قرآن

عوامل شفا

خداوند در قرآن دو چیز را باعث شفا قرار داده است. یکی عسل و دیگری آیات قرآن است. البته بدست آوردن عسل درابتدا سخت است ولی خوردن آن شیرین و شفا بخش است. قرآن هم همانند دارو ، به خاطر دستورات الهی بعضا سخت است ، ولی با انجام آن در نهایت شیرین است.
    انسان برای موفقیت در کارها ، دو چیز را باید انجام دهد.یکی کار و تلاش و کوشش ، و دیگری صبر و مقاومت و پایداری.مثل باغبانی که می خواهد کویری را به باغ میوه تبدیل کند.ابتدا باید باغ را آماده کشت کند و سپس با صبر کردن، منتظر رشد د  رخت و سپس محصول آن باشد.
      بهشت و جهنم دارای ویژگی های خاص خود است.در بهشت آرامش و امنیت و آسودگی است.در جهنم عکس آن است.هم در این دنیا و هم در آخرت امکان ایجاد بهشت و جهنم وجود دارد.با این تفاوت که مقیاس و نوع آن متمایز است.همانند یک لیوان آب و یک اقیانوس آب.اگر چه هر دو آب است ولی در ابعاد گوناگون.

صبر باشد شاه کلید مشکلات
بی ادب در منجلاب و معضلات
رشد ما در صبر و در آداب ما
بی ادب کی نوشد از آب حیات

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

خوشی و ناخوشی

باسمه تعالی

برداشتهایی از آیات قرآن

خوشی ها و ناخوشی ها

خداوند در سوره عمران می فرماید، ما انسان ها را بین خوشی و ناخوشی قرار داده ایم .اگر انسان تنها غرق خوشی یا تنها غرق ناخوشی باشد، قطعا غرق و به هلاکت می رسند.همانند بازی فوتبال ، که توپ در هر لحظه زیر پای کسی است ،واین دست به دست شدن توپ، شور و هیجان می آورد. زیبایی زندگی، در لذتی است که پس از طی سختی ها انسان چیزی را بدست آورد. در این حالت در حفظ دستاورد خود کوشاست.چیزی که براحتی و بدون زحمت بدست آید ، زود هم از بین می رود.
         یک ناخوشی، برای انسان مومن باعث رشد او می گردد. در صورتی که برای یک کافر موجب زحمت او می گردد.انسان مومن از ناخوشی درس می گیرد و آن کار را انجام نمی دهد .در صورتی یک کافر ، آنرا الگو قرار می دهد و موجب سقوط خود می گردد.
  زندگی برای انسان دوار است.مانند بازی چرخ و فلک می ماند.گاهی بالا می رود و گاهی پایین،بین بالا و پایین در حرکت است.نباید وقتی بالاست غره شود و نباید وقتی پایین است احساس ذلت کند.انتهای هر بالایی،ابتدای یک پائینی است و انتهای هر پائینی ، ابتدای یک بالایی است.
      انسان ها با خوشی ها و نا خوشی ها امتحان می شوند و چهره واقعی آنها برملا می گردد.منافقین در شکست در جنگ ،پیامبر گرامی را ترک کردند.در صورتی که مومنین پایداری وهمراهی با پیامبر نمودند.لذا باطل بودن و حق بودن آنها در عمل عیان گردید. خدا می فرماید ما انسان ها را برای امتحان آفریدیم.اگر چه آنها را می شناسیم.ولی برای اثبات نظر خود آنها را بین خوشی و ناخوشی قرار می دهیم. تا از بین آنها بهترین را انتخاب و گلچین کنیم ،همانند شهدای کربلا.

زندگی در گذر و یک سفر است
آدمی رهگذر و همسفر است
آنچه می ماند از او ،یاد وی است
رنج خود ماند و او در گذر است

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی