رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

عشق الهی(۲)

درحال ویرایش

مقدمه

در این مجموعه، کوشیده‌ام در قالب مثنوی، به زبان ساده و روان، حقایق عرفانی، مفاهیم قرآنی و پیام‌های حماسی را بیان کنم. این اشعار، حاصل اندیشه‌ها و تأملات در مسیر سیر و سلوک معنوی است که خواننده را به یاد خدا، عشق الهی و صبر در راه حق دعوت می‌کند. هدف این اثر، روشن کردن راه بندگان به سوی وصال حق و آرامش درون است. امیدوارم این کلام ساده، مشوقی باشد برای دل‌هایی که به دنبال نور و حقیقت‌اند.

فهرست
۱. سخن آغازین
۲. یاد خدا و اهمیت آن
۳. صبر و استقامت در راه عشق
۴. عشق الهی و اثر آن در جان
۵. راه حق و شناخت آن
۶. دوری از تعلقات دنیوی
۷. آرامش در بندگی و توکل
۸. مشکلات و آزمون‌های سیر معنوی
۹. ذکر و یاد مستمر
۱۰. رهایی از زنجیر نفس اماره
۱۱. نورانیت دل و جان
۱۲. پاداش صابران و عاشقان
۱۳. معنای واقعی آزادگی
۱۴. چشم‌انداز وصال و لقاء الهی
۱۵. سخن پایانی و دعا

 

۱۰۱
در راه وصال، صبر باید و خلوص در جان
تا شود در دیده‌ات نور حق پنهان

۱۰۲
نه هر که سر گذاشت بر سجاده‌ی نماز
یار می‌شود به درد عشق و آن دل‌فزایان

۱۰۳
آن‌که خلق را دوست دارد و خلق دوستش
از جمال حق یافت گوهر ناب و جان

۱۰۴
در دل شب‌های تار، ذکر حق بگو
که باز آید رحمت خدا همچون باران

۱۰۵
هر که از نفس خویش کرد بری، آزاد شد
آن‌که در بند هواست، همیشه زندان

۱۰۶
پس بگذر از خویش و همه تعلقات را
بشکاف این زنجیر نفس و هوس جهان

۱۰۷
در قرآن راهنمایی‌هاست بی‌پایان
هر آیه چراغی‌ست به مسیر انسان

۱۰۸
کسی که دل دهد به عشق حق، غریب است
ولی دوست دارد او را سر تا به ستون

۱۰۹
ای دل، در ره حق صبور باش و استقامت
که مژده است برایت از سوی آن یزدان

۱۱۰
به یاد آر که در قرآن آمده است صبر
کلید فتح قلعه‌ها و بهای ایمان

۱۰۱
در راه وصال، صبر باید و خلوص در جان
تا شود در دیده‌ات نور حق پنهان

۱۰۲
نه هر که سر گذاشت بر سجاده‌ی نماز
یار می‌شود به درد عشق و آن دل‌فزایان

۱۰۳
آن‌که خلق را دوست دارد و خلق دوستش
از جمال حق یافت گوهر ناب و جان

۱۰۴
در دل شب‌های تار، ذکر حق بگو
که باز آید رحمت خدا همچون باران

۱۰۵
هر که از نفس خویش کرد بری، آزاد شد
آن‌که در بند هواست، همیشه زندان

۱۰۶
پس بگذر از خویش و همه تعلقات را
بشکاف این زنجیر نفس و هوس جهان

۱۰۷
در قرآن راهنمایی‌هاست بی‌پایان
هر آیه چراغی‌ست به مسیر انسان

۱۰۸
کسی که دل دهد به عشق حق، غریب است
ولی دوست دارد او را سر تا به ستون

۱۰۹
ای دل، در ره حق صبور باش و استقامت
که مژده است برایت از سوی آن یزدان

۱۱۰
به یاد آر که در قرآن آمده است صبر
کلید فتح قلعه‌ها و بهای ایمان

۱۱۱
هر که توکل کند به خدا، رهایی یابد
که خود ضامن نجات او از هر پریشان

۱۱۲
راه دشوار است اما نترس ز دشواری
که یار تو خداست، و رحمت او بی‌کران

۱۱۳
از خاک ره، گل عشق می‌روید پاک
پس صبور باش، تو را به باغ جان

۱۱۴
بشنو کلام حق، که در قرآن مجید
هدایت است به سوی نور و عرفان

۱۱۵
نفس اماره دشمن است و باید او را
مهار کرد به ذکر و دعا و ایمان

۱۱۶
هر شب که با خدا نجوا کنی در دل
می‌شود دل تو روشن و پاک و زلال

۱۱۷
در هر قطره اشک تو راز عشق خداست
آن که با دل گریه کند، باشد برهان

۱۱۸
زیر باران رحمت حق، به خود بپیچ
که جانت زنده شود با نسیم جانان

۱۱۹
نترس ز فتنه‌ها و آزمایش‌ها
که این‌جا آزمون است و حکم امتحان

۱۲۰
هر که بر صراط مستقیم پا گذاشت
چون کوه استوار است، نترسد از طوفان


۱۲۱
آیه‌های نورانی قرآن، چراغ راه
باز کن در دل، که نتابد ظلمت جهان

۱۲۲
عشق به خدا روح را در آسمان می‌برد
بلند می‌شود دل از همه زندان

۱۲۳
راه حق هموار نیست، و چاه‌هاست
اما هر که شد پاک، رود از آن بسان

۱۲۴
بخوان با خشوع نام خدا را هر دم
که باشد توشه‌ی راه، راهنمای انسان

۱۲۵
نفس چون مرغی‌ست در قفس تنگ
باید رها شود ز بند هر هوس و جان

۱۲۶
با یاد حق، هر لحظه جان تازه کن
که دلت شود معبد خداوند بی‌زوال

۱۲۷
از سر خاک، به سوی آسمان‌ها پرواز
که جان می‌طلبد غیب و آن راز نهان

۱۲۸
همچون موسی، از ظلمت به سوی نور
رهی باید یافت در این بیابان

۱۲۹
نترس ز هجر، که وصل نزدیک است
هر غم، راهی به سوی شادی است نهان

۱۳۰
با ایمان، صبر، و ذکر راه بپیمای
که سوی حق، تو را می‌برد این میدان


۱۳۱
در قرآن، قصه‌هاست از پیامبران
درس‌ها برای جان و راهنمای انسان

۱۳۲
آدم، نوح، ابراهیم، و موسی
هر یک رفیق راه در این دیار بی‌کران

۱۳۳
سحرگاهان، وقتی همه در خوابند
دل تو بیدار باشد و چشم‌ها روشن

۱۳۴
دعای سحر، وصل است به حق پاک
که می‌برد دل را به سوی ابدیان

۱۳۵
هر که در دلش نور عشق خداست
بی‌نیاز است از دنیا و از هر بیان

۱۳۶
از زنجیر هوا و هوس، آزاد شو
تا بگیری جان را از آن نور تابان

۱۳۷
به درگاه حق، با نیت پاک قدم نه
که هر قدم تو بردارد ز هر گناه

۱۳۸
دل را همچو آیینه بساز پاک
تا حق در آن بتابد بی هیچ کراهت

۱۳۹
شعله عشق حق، سوخت جان عاشق
تا شد پاک و سبک و گشت از هر آزاده

۱۴۰
بگذار جانت پروانه شود به سوی نور
که در آتش عشق، جان جانانه


۱۴۱
هر که از دنیا بگذرد، به خدا می‌رسد
آنکه در طلب حق است، نیست در حیران

۱۴۲
تو را چه غم از فتنه‌های جهان؟
که تو با خداستی، یار جاودان

۱۴۳
فنا در حق، بقا در وجود اوست
این راه سالک، روشن و همیشگان

۱۴۴
از دوزخ هوا نجات باید جست
با ذکر و توبه و نیت‌های بی‌زوال

۱۴۵
خوشا آنکه جانش را فدای دوست کرد
که در دل اوست نور وصال دائمی

۱۴۶
آیه‌های قرآن، مرهم جان‌اند
آنها را بخوان، که شفاست درمان

۱۴۷
هر روز نو کن عهد با معشوق
که بمانی در راه پاک و تابان

۱۴۸
هر دم که دلت شکست، از دوست بگو
که باز آید به تو نسیم رحمت جهان

۱۴۹
صلوات فرست بر محمد و آل او
که چراغ راه‌اند در شب‌های سیاه جان

۱۵۰
با قلبی پاک، سوی حق بتازان
که جان تو می‌طلبد آن نور جاودان


۱۵۱
صبر و شکیبایی، برادر راه‌اند
که در پناه آنها بمانی در میدان

۱۵۲
هر که در بند نفس است، اسیر است
از او رهاند خدا به فضل و احسان

۱۵۳
آنان که در عاشقانه، به حق پیوستند
نامشان ماندگار است، چون ستارگان

۱۵۴
در حرم جانت، معشوق را بنشان
که زائران تو را خواهند ستود در میان

۱۵۵
با چشم دل ببین، آن کهنه جهان
بی‌معنی و بی‌فروغ است، بی‌هیچ

 

۱۶۱
در سایه‌سار رحمت حق، آرام گیر
که آغوشش گشاده است، بی‌هیچ گزند

۱۶۲
جان چو در بند است، در طلب آزادی
رهش فقط ناله‌ست و دعای بی‌پایان

۱۶۳
ای دل، بگذار بگذاری هر چه هست
تا شوی سبکبار، در راه وصال یقین

۱۶۴
هرکه ز خاک برخیزد، به سوی آسمان
به دیدار حق می‌رسد، پیروز میدان

۱۶۵
عشق، آن نیرویی‌ست که جان را زنده دارد
می‌کشد دل را سوی نور بی‌کران

۱۶۶
دریاب این راز، که در سینه نهفته است
که هر دم جان تو رقص کند به نغمه جان

۱۶۷
با دل پر از عشق، بگو نام محبوب
که به هر دمی، شود دل تو پر از امید

۱۶۸
از هر زنجیر دل را رها کن ای دوست
تا شوی آزاد، چو پرنده‌ای در آسمان

۱۶۹
راه دشوار است اما تو نترس ز راه
که هر سختی، پله‌ای‌ست به سوی نور جان

۱۷۰
در هر لحظه، به یاد حق باش و بگو
“لا اله الا الله”؛ نور است و امان

۱۷۱
صبر کن ای دل، که پایان این قصه
وصل است، به باغ وصال عاشقان

۱۷۲
هر که برد به دل نور خدا را
نیابد دلی جز آرام و بی‌غصه و مهان

۱۷۳
دریاب که حق در دل عاشق است
در هر نگاه، در هر سخن و هر انسان

۱۷۴
هر کجا که هستی، خدا نزدیک است
همراه توست، در دل تاریکی و پریشان

۱۷۵
دل به دریای رحمتش بزن بی‌دریغ
که بی‌کران است و گسترده چون کهکشان

۱۷۶
گر چه دنیا پر از نقاب و فریب است
اما دل که پاک شد، بینا و روشن

۱۷۷
در قرآن، حکمت‌ها جاودان است
خوانش آن، چراغ راه هر انسان

۱۷۸
دل‌های عاشق از آن آیات روشنی
می‌گیرند هر روز، در دل این زمان

۱۷۹
تا وصل نیابی، در طلب باش مستمر
که طلب بی‌پایان، نشان عشق جاودان

۱۸۰
ای دل، از هر چه غیر خدا بگذر
که تنها اوست پناه و امان جان


۱۸۱
باز کن در دل، به نور رحمتش راه
که بیدار شوی از خواب و خواب‌های دروغین

۱۸۲
هر دم که ذکر حق بر لب داری
آنگاه جان تو شود سبک و بی‌سنگین

۱۸۳
در کوی عشق، مردمان همه رهروند
ولی هر کس راه خود دارد و آزمون

۱۸۴
تو بمان با خلوص و صفا و نور یقین
که همسفر خدا شوی در این سفر آزمون

۱۸۵
از ظلمت به سوی نور، این راه پر پیچ
ولی هموار می‌شود به یاری جان

۱۸۶
هر که عاشق شد، زجر می‌برد و صبر
که این چراغ راه است تا نوری تابان

۱۸۷
در دل شب‌های تار، به خدا پناه بر
که صبح خواهد آمد با نور یقین

۱۸۸
دعای سحر، راز عاشقان است
که می‌کند جان را ز هر غم و پریشان

۱۸۹
ای دل، بگذار دنیا برود از دست
که زود خواهد رفت، مثل باد سحری

۱۹۰
بگذار نماند در دل جز یاد دوست
که آن تنهاست که می‌ماند پایدار و جاودانی


۱۹۱
هر که به یاد خدا بود، هیچ‌گاه تنها نیست
که خدا همیشه با اوست، در هر مکان

۱۹۲
ای دل، رها کن از خود هر چه هست
تا شوی یار خدا در این راه جان

۱۹۳
راه حق پر از نور و حکمت است
بخوان قرآن را، که چراغ راه انسان

۱۹۴
بگذار دلت شاد باشد هر دم
که شادی‌ات از یاد خداست، ماندگار

۱۹۵
در جانت مهر حق را بپروران
که بوسه‌گاه است بهشت جاودان

۱۹۶
هر که عشق خدا را در دل گیرد
زندگی‌اش سراسر نور و امید و ایمان

۱۹۷
دریاب راز هر آیه قرآن
که در آن‌ها حکمت است، بی‌نهایت و جاودان

۱۹۸
نفس را رها کن از هر بند و غل
تا شوی آزاد در دنیای معنوی و پاک

۱۹۹
در سینه‌ات بگذار آتش عشق بگیرد
که این شعله‌ها، تو را به حق نزدیک سازند

۲۰۰
ای دل، بپذیر هر چه می‌آید از حق
که آن‌ها آموزگارند در راه وصال

 

 

۲۰۱
هر که صبر پیشه کند در این ره عشق
به وصال جانان رسد در پایان داستان

۲۰۲
نفس اماره را چو اسیر کنی، ای دل
می‌یابی خود را در دریای رحمت و ایمان

۲۰۳
با یاد خدا، دل هر شب روشن می‌شود
که نور حق است چراغ زندگی و مکان

۲۰۴
از هر غم و غصه، بگذار رها شوی
تا بگیری طعم شیرین وصال آن جهان

۲۰۵
راز وصل در دل‌ها نهفته است همیشه
هر که یابد آن، شود شاد و پاک و آزاد

۲۰۶
عشق به خدا، دریایی بی‌کران است
که هر قطره‌اش، گوهری‌ست ز افلاک

۲۰۷
از خاک به سوی آسمان پرواز کن، دل
که آنجا خانه‌ی اهل یقین و صفا است

۲۰۸
ای دل، هر دم بگو نام معبود را
که بگیری نسیم جان بخش از هر فراز

۲۰۹
در مسیر عشق، ایستادگی کن با صبر
که بردباران در میان گل‌اند، بی‌گمان

۲۱۰
بی‌توکل بر خدا، هیچ نیست در این راه
که اوست یاور و نگهدار هر انسان


۲۱۱
هر کس که باشد دلش پر از نور خدا
نیابد راهی جز روشنایی و ایمان

۲۱۲
دریاب که راز هستی در او نهفته است
که هر چه هست، از آن سرچشمه‌ی جان

۲۱۳
با نیت پاک، سوی حق روان شو ای دوست
که آنجا خانه‌ی عشق و رحمت و صفا است

۲۱۴
دل را از هر چه غیر خدا خالی کن
تا گیرد روشنایی وصال جاودان

۲۱۵
هر دم ذکر بگو و نام حق بجوی
که آن یاد، چراغ راه است و آرام جان

۲۱۶
ای دل، ز آتش عشق حق نسوز
که این شعله، جان تو را

 

۲۷۴
با یاد حق، جانت را آذین کن ای دوست
که بگیرد از آن، هر روز برکت و رحمت

۲۷۵
هر دم به یاد خدا باش و نگو خسته
که راه نجات است این ذکر و ایمان

۲۷۶
دریاب که حق همیشه با توست
که اوست یار و پناه هر مرد و زن

۲۷۷
راه حق را برو با صبر و شکیبایی
که هر قدم، تو را به سوی حق رهنمون

۲۷۸
دل را به دست خدا بسپار، بی‌هیچ بیم
که اوست مدبر این جهان و جان

۲۷۹
هر دم که ذکر حق بر زبان داری
آنگاه جانت می‌شود روشن و تابان

۲۸۰
ای دل، بگذار بروی به سوی خدا
که آنجا خانه‌ی عشق و وصال بی‌انتها

۲۸۱
در دل شب‌های سرد، به خدا پناه بر
که صبح خواهد آمد با نور و امان

۲۸۲
با یاد خدا، جانت را سبکبار کن
که آن یاد، چراغ راه است در دل تاریکی

۲۸۳
راه عشق، راهی پر از صبر و استقامت است
که با آن، می‌رسی به نور و آرامش جاودان

۲۸۴
هر کس که باشد دلش پر از نور حق
نیابد راهی جز روشنایی و ایمان

۲۸۵
ای دل، رها کن از خود هر چه هست
تا شوی یار خدا در این راه جان

۲۸۶
راه دشوار است اما شیرین است و پاک
که در آن، جان تو به سوی خدا روان

۲۸۷
هر دم دعا کن به درگاه معبود خود
که گشاید برایت همه‌ی درها، ای انسان

 

 

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۳/۰۲
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی