رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

قصیده یاد خدا(۱)

باسمه تعالی

قصیده یاد خدا(۱)

هر جا که دم از عشق خدا بود، رهایی است
هر دل که رهش سوی خدا رفت، صفایی است

 

 

دل‌دارِ حقیقی ز دلِ پاک هویداست
آن کو ز درون نیست، ز نورش جدایی‌است

 

 

هرجا که دعا هست، دل از نور فروزان
آنجا سخن از عشق و ز امداد خدایی است

 

 

گر خانه تهی شد ز خیالِ دگران، پس

مهمانِ تو آید که جمالش چه صفایی‌ است 

 

 

 

گر نورِ خدا در دلِ خاموش بتابد
دل مستِ میِ نابِ وصال است، رهایی است

 

 

در خویش مجو جز رخِ یار ازلی را

کاین آینه را نور، همان عشق خدایی‌ است 

 

 

آنجا که خدا هست، دگر غیر چه حاجت؟
هر جا که بود غیر، در آن درد و جدایی‌است

 

 

در حضرت حق جمله‌ی موجود عدم شد
هر چیز به‌جز عشق، همه نام و نمایی‌است

 

 

آن دم که فنا رفت، بقا باز درآید
آن‌کس که ز خود رفت، دلش رازگشایی است

 

 

تا دل نبرد از همه عالم، نشود خوش
این جام لبالب، پر از نور خدایی‌ است
 

 

 

 

دل را چه خوش آن لحظه که او پرده براند
تا هرچه بود غیر، شود محو و خطایی است

 

 


از غیر مپرسید که در کوی حقیقت

هر جا که بود غیر، در آن شر و گدایی‌ است

 

 

هر جا که رها شد دل از دامِ تعلق
آزاد شود، زنده‌ و جاوید، رهایی‌است

 

 

هرجا که دعای سحر اهل سخا هست
آنجا خبر از عشق، ز عرفان خدایی است

 

 

 

وقتی ز خود و خلق بری در همه عالم
احساس کنی وحدت و یک حسنِ رهایی‌ است

 


 

بگذر ز خود و غیر، اگر طالب نوری
هر نقشِ دگر، غیرِ رهِ نور، جدایی‌ است

 

 

پایان ره عشق، نه افسانه و خواب است
آغوش خدا، مقصد جان‌های وفایی‌است

 

 


نِی نالهٔ دل سوخته در خلوت راز است
نه شرح غم از غربت دلهای  جدایی است

 

 

نِی نالهٔ دل باخته در وادی عشق است
در خلوت دل ناله‌گر باد صبایی‌است

 

 

دل شعلۀ پنهان شده در سینه‌ی خاموش
هر آتش پنهان شده در خنده، بلایی‌است

 

 

هر ناله ی نی قصه ی شب های غریبی است
نِی آینهٔ سینهٔ پرسوز و نوایی‌است

 

 

ای ناله‌گر نی، سخنت ترجمه‌ی درد
هر نغمه‌ات آئینه‌ی یک کرب‌و‌بلایی‌است

 

 

از سوز درون آتش جان شعله‌ زند چند

هر سینه ی بی داغ، پر از رنج و جفایی  است
 

 

 

در هر نفسم نام تو جاری‌ست، ولیکن
این زمزمه در پردۀ صد عقده‌گشایی‌است

 

 

زین ناله چرا خلق ندانند نشانی؟
این قصه، حدیث دل صاحب‌صفایی‌است

 

 

در سینه اگر سوز نهان نیست، خموش است
فریاد دلِ بی‌غم و آوای رهایی‌ است

 

 

نِی ناله زند گرکه دلی شعله‌ور آید
کز حنجره‌اش نغمه‌ی خونین وفایی‌ است

 

 

هر نغمه ی نی قصهٔ شب‌های بهاری‌است
از درد، سخن می‌کند و خود دوایی‌است

 

 

آواز نی از راز نهان پرده گشاید
هر نغمه‌ی آن شعر شب و رمز رهایی است

 

 

در نغمه‌ی نی، سوز فراق از دل یار است
هر ناله‌ٔ آن آینه‌ی جان و شفایی است

 

 

 

گر دل شکند پرده‌ی غفلت" رجالی"
از نور خدا هست که او را جلایی‌ است

 

 

 

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • ۰۴/۰۱/۱۸
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی