رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

شرح و تفسیر ابیات منظومه‌ی "بهار (۱۲)"

 

۱. بهار است و دل غرقِ شور و سرور 

بهاری دل‌انگیز، دریای نور

این بیت توصیفی از شکوه و زیبایی بهار است. "شور و سرور" نمادی از نشاط و زنده شدن طبیعت و دل انسان است. "دریای نور" اشاره به تجلی رحمت الهی دارد که در بهار با جلوه‌های طبیعت نمایان می‌شود. بهار در عرفان، نماد حیات دوباره‌ی معنوی و بازگشت به اصل الهی است.

۲. زمین و زمان، بی‌نشان، بی‌حدود 

نهان کرده رازی زِ بود و نبود

این بیت به راز پنهان هستی و وحدت وجود اشاره دارد. "بود و نبود" به تضاد ظاهری عالم ماده و حقیقت مجرد اشاره می‌کند. عالم، بی‌نشان از حقیقت مطلق است، اما در عمق خود حامل اسرار الهی است که تنها دل‌های آگاه می‌توانند آن را درک کنند.

۳. بهار است و مستی، جهان غرق نور

زمین شادمان، آسمان پر زِ شور

بهار، جهانی را به وجد آورده است. نور در اینجا نماد معرفت و آگاهی است. شور و شادمانی در آسمان و زمین به استقبال حقیقت و رحمت الهی تعبیر می‌شود.

۴. نسیمی زِ لطفش، به جان‌ها وزد

به هر ذره‌ای نور معنا وزد

نسیم بهاری در این بیت، استعاره‌ای از نسیم رحمت الهی است که جان‌های مشتاق را سرشار از معرفت می‌کند. "نور معنا" اشاره به حقیقت و دانش الهی دارد که در دل‌های آماده ظهور می‌یابد.

۵. نسیمی که برخیزد از کوی دوست

دهد روشنایی، همه سوی اوست

نسیم دوست، همان نفس قدسی و الهام معنوی است که از جانب معشوق حقیقی (خداوند) به عاشقان می‌رسد. این نسیم، دل‌ها را به سوی حقیقت راهنما می‌شود.

۶. نسیم سحر بوی یزدان دهد

 گُلی خنده بر باغ و بُستان نهد

نسیم صبحگاهی در عرفان اسلامی، به لحظه‌ی خلوت و مناجات سحرگاهی اشاره دارد که انسان در آن لحظات، بیش از هر زمان دیگری به قرب الهی نزدیک می‌شود.

۷. زِ شوقش چمن جامه‌ی نو کند 

زِ عطرش هوا مشکِ خوشبو کند

شور بهار موجب تازگی و طراوت چمنزار می‌شود. "عطر" استعاره‌ای از جذبه و کشش معنوی است که فضا را سرشار از حضور حق می‌کند.

۸. زِ هر قطره آید پیامِ یقین

به دریا رساند تو را بی‌قرین

هر پدیده‌ی کوچکی در عالم، نشانه‌ای از یقین و وجود الهی است. قطره‌ی معرفت، انسان را به دریای بی‌کران حقیقت و توحید می‌رساند.

۹. بهار است، هنگامِ دیدارِ هاست

 زمانه زِ شوقش، زِ غم‌ها رهاست

بهار، زمان تجلی اسماء و صفات الهی است. در این فصل، قلب انسان نیز می‌تواند از غم‌های مادی و دنیوی آزاد شود و به حقیقت پیوند یابد.

۱۰. اگر دل زِ اخلاص روشن شود

 زِ قطره رهِ بحر، ممکن شود

اخلاص و پاکی نیت، دل را روشن کرده و باعث می‌شود حتی کوچک‌ترین تلاش‌ها (قطره) به نتایج بزرگ (دریا) منجر شود.

۱۱. بهار است و هنگامِ دیدارِ یار

که آرام گیرد دل بی‌قرار

بهار، نماد وصال و حضور الهی است. دلِ بی‌قرار عاشق، تنها در قرب و دیدار یار حقیقی (خداوند) به آرامش می‌رسد.

۱۲. گل از رازِ خلقت سخن می‌سرود

 زِ عطرش دلِ عاشقان می‌ربود

هر گل، نشانه‌ای از جمال الهی است که اسرار خلقت را آشکار می‌کند. عطر گل، نماد جاذبه‌ی معنوی است که دل عاشقان را جذب حقیقت می‌کند.

۱۳. به هر برگِ او سرّ هستی عیان

نشان از جمالِ خدا در میان

هر برگ و ذره‌ای در عالم، جلوه‌ای از زیبایی و کمال الهی است. این بیت اشاره دارد به مفهوم "آیه" در قرآن که هر چیزی در عالم نشانه‌ای از خداوند است.

۱۴. نسیمی که آید ز باغ جنان

 به گوشِ دل آرد پیامِ نهان

نسیمی که از باغ بهشت می‌وزد، اشاره به الهامات قدسی دارد که حقایق پنهان را بر دل‌های آماده آشکار می‌کند.

۱۵. ز اسرارِ خلقت حکایت کند

زِ رازِ ازل بر تو آیت کند

آفرینش، خود حکایت‌گر اسرار الهی است. "راز ازل" اشاره به علم ازلی خداوند دارد که در عالم خلقت تجلی یافته است.

۱۶. پرستو نوای بهار آورد

 نسیمی زِ شوقِ دیار آورد

پرستو نمادی از پیام‌رسان معنوی و نویدبخش وصال است. نسیمی که از وطن حقیقی (عالم ملکوت) می‌آید، شوق بازگشت به مبدأ را در دل زنده می‌کند.

۱۷. دل از خوابِ غفلت، برآور زِ جا

 بزن بالِ جان را، سوی کبریا

دعوت به بیداری از خواب غفلت و حرکت به سوی خداوند است. "بال جان" اشاره به روح و سیر معنوی دارد که انسان را به مقام قرب الهی می‌رساند.

۱۸. بهار است، هنگامِ دیدارِ یار

 خوشا لحظه‌های نسیم بهار

لحظات بهاری به وصال یار حقیقی تعبیر شده است و نسیم بهار نماد جذبه و رحمت خاص الهی است.

۱۹. دلا! غافل از مهرِ یزدان مباش

به دور از خدا و ز احسان مباش

توصیه به هوشیاری و توجه دائم به لطف و رحمت خداوند است. فاصله گرفتن از خدا، موجب محرومیت از خیر و برکت خواهد شد.

۲۰. بهار آمد و بوی عطری به پاست

 که دیدارِ یار و لقای خداست

بهار ظاهری، نشانه‌ای از بهار معنوی است که نهایت آن رسیدن به مقام دیدار و قرب الهی است.

۲۱. زِ لبخند گل‌ها دل آرام شد

زِ دیدارِ یارم دلم رام شد

زیبایی ظاهری گل‌ها آرامش می‌بخشد، اما آرامش حقیقی دل تنها در دیدار یار الهی است.

۲۲. زِ هر غنچه بویی زِ محبوب بود

زِ هر ذرّه، نوری زِ محجوب بود

در هر جزئی از عالم، نشان و بویی از معشوق حقیقی (خداوند) پنهان است.

۲۳. چمن با عنایت، طراوت گرفت

دل از جام وصلش حلاوت گرفت

همان‌طور که چمن با باران زنده می‌شود، دل انسان نیز با عنایت حق و وصال او شیرین و زنده می‌گردد.

۲۴. دلا! سر به سودای جانان ببر

 وجودت به کوی عزیزان ببر

تشویق به وصل معنوی و پیوستن به اهل حقیقت است.

 

۲۵. غم عشق را سوی یزدان ببر

 دل خسته را تا گلستان ببر

این بیت توصیه‌ای است به سپردن درد و رنج عشق به خداوند. "گلستان" استعاره از مقام قرب و آرامش معنوی است. دل خسته، در جوار حق به آرامش می‌رسد و غم عشق در حضور او تسکین می‌یابد.

۲۶. به دریا زن و ترک دنیا نما

 تو از عشق حق راه دریا نما

دعوت به دل کندن از تعلقات دنیوی و غوطه‌ور شدن در دریای بیکران عشق الهی. دریا نماد بی‌کرانگی حقیقت است و ترک دنیا، کنایه از رهایی از وابستگی‌های مادی و پیمودن مسیر معرفت.

۲۷. دلت را ز دنیا رها کن، جدا

 به سوی خدا پر زن و پر گشا

این بیت تأکیدی دوباره بر دل بریدن از دلبستگی‌های فانی و حرکت به‌سوی خداوند است. "پر گشودن" به معنای آمادگی برای سیر معنوی و رسیدن به مراتب والای روحانی است.

۲۹. دلا! سر به سودای جانان ببر 

وجودت به کوی عزیزان ببر

بیت پایانی بار دیگر دعوتی است به ترک خودمحوری و پیمودن مسیر عشق الهی. "جانان" نماد معشوق حقیقی (خداوند) و "عزیزان" اشاره به اولیای الهی و شهدا دارد.

۳۰. دل و جان، "رجالی" به ایمان ببر

 دلت را به سوی شهیدان ببر

اینجا شاعر خطاب به خود (رجالی) می‌گوید که دل و جانش را با ایمان روشن کند و به راه و رسم شهدا که نماد فداکاری و ایمان خالص هستند، اقتدا نماید. این بیت اشاره به تأسی از الگوهای ایثار و معنویت دارد.


۳۰. دلا! سر به سودای جانان ببر / وجودت به کوی عزیزان ببر

بیت پایانی بار دیگر دعوتی است به ترک خودمحوری و پیمودن مسیر عشق الهی. "جانان" نماد معشوق حقیقی (خداوند) و "عزیزان" اشاره به اولیای الهی و شهدا دارد.


جمع‌بندی و پیام کلی منظومه:

این منظومه‌ی عرفانی-اخلاقی، از بهار به‌عنوان نمادی برای تجلی عشق و حضور الهی استفاده کرده و انسان را به بیداری از خواب غفلت، دل کندن از دنیا، و حرکت به سوی معرفت و وصال دعوت می‌کند. شاعر تأکید دارد که با اخلاص و ایمان، می‌توان از قطره‌ی وجودی خود به دریای حقیقت رسید و در سایه‌ی عنایت حق، به آرامش و وصال حقیقی نائل شد.

سراینده

دکتر علی رجالی

  • ۰۴/۰۱/۰۳
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی