باسمه تعالی
شرحی بر واژه عرفانی لبیک لقا
لبیک لقا
در وادی عشق، راه پنهان دیدم
در صورت خاک، نور یزدان دیدم
تا چشم گشودم به حقیقت یک دم
در آینه، نقش جان جانان دیدم
شرح و تفسیر شعر:
مصراع اول:
«در وادی عشق، راه پنهان دیدم»
وادی عشق، اشاره به مسیر سلوک عرفانی دارد که طالب حقیقت، از مرحلهی محبت ظاهری به عشق حقیقی و وصال به ذات حق تعالی رهسپار میشود. شاعر از راهی پنهان سخن میگوید که برای سالکان آشکار است اما از دیدگان غافلان مستور میماند. این راه، همان سیر باطنی و اسرار آمیز است که جز با عشق و معرفت نمیتوان به آن راه یافت.
مصراع دوم:
«در صورت خاک، نور یزدان دیدم»
صورت خاک، نمادی از جهان ماده و جسمانیت است. دیدن نور یزدان در خاک اشاره به حقیقت وحدت در کثرت دارد؛ به این معنا که هر ذرهای از هستی پرتوی از نور الهی را بازمیتاباند. این دیدگاه برخاسته از عرفان وحدت وجودی است که بر اساس آن، وجود حقیقی تنها از آنِ خداوند است و هر آنچه در عالم دیده میشود، مظاهری از نور اوست.
مصراع سوم:
«تا چشم گشودم به حقیقت یک دم»
اشاره به لحظهای شهود و مکاشفه دارد که در آن، سالک از پردهی غفلت بیرون میآید و حقیقت ناب را مشاهده میکند. گشودن چشم به حقیقت، استعارهای از بیداری معنوی و وصول به ادراک شهودی است که در عرفان، آن را "چشم بصیرت" مینامند.
مصراع چهارم:
«در آینه، نقش جان جانان دیدم»
آینه نمادی از قلب صافی و پاک است که میتواند تجلیات الهی را منعکس کند. جان جانان یکی از اوصاف محبوب ازلی (خداوند) است. شاعر در این مصرع بیان میکند که وقتی دل را از زنگارها پاک کرد، توانست حقیقت خداوند را در عمق وجود خویش مشاهده کند. این مرحله همان تجلی ذات در دل سالک است که نهایت مسیر معرفت و عشق به شمار میرود.
جمعبندی و پیام کلی شعر:
این رباعی سیر عرفانی از "طلب" تا "وصال" را توصیف میکند. شاعر ابتدا در وادی عشق، راهی پنهان را میبیند، سپس در مظاهر خاکی، نور الهی را درمییابد. لحظهای که چشم بصیرتش به حقیقت گشوده میشود، جانِ جانان را در آینهی دل خویش مشاهده میکند. این شعر تأکید دارد که حقیقت الهی در همهی هستی جاری است و تنها با چشمی که به نور معرفت گشوده شود، میتوان آن را دید.
اگر مایل باشید، میتوانم توضیحات بیشتری دربارهی واژگان یا ارتباط این شعر با آموزههای عرفانی ارائه کنم.
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۲/۲۶