باسمه تعالی
قصیده نصیحت(۲۰)
مِهر را بیحُسن حق معنا مکن
دل تهی از نور آن پیدا مکن
گر بخواهی در محبت عشق حق
دل به گفتار خطا شیدا مکن
هر که را دیدی که دل در عشق باخت
راز او را پیش کسی افشا مکن
گردش عالم به عشق لایزال
پس تو خود را غرق هر سودا مکن
هر که خواهد مهر یزدان در دلش
قلب خود آغشته بر افوا مکن
آنکه را مهر و محبت پا گرفت
نقش حق زین نعمتش بینا مکن
بندگی با عشق حق شیرین بود
سر مکن بر خاک، جز بالا مکن
با شجاعت زندگی زیباتر است
عمر را در وهم و در رویا مکن
گر بخواهی راه عطرت، راه دین
راه خود را بر خطا مبنا مکن
گر بخواهی راه حق و معرفت
کن صداقت پیشه و غوغا مکن
با شهامت زندگی پر نور باد
کار بی مبنا و بی پروا مکن
هر که را دیدی توانا و غیور
طعنه بر رفتار او بی جا مکن
هر که را دیدی که بیباک و رشید
در فداکاری ز خود اغوا مکن
آنکه جرأت می دهد سامان دهد
پس تو دل را جز به حق شیدا مکن
حرف خود را بر صداقت استوار
راز خود با جاهلان افشا مکن
آن که حکمت می دهد، ایمان دهد
پس دلت را محو هر رؤیا مکن
چون خرد شد مونسِ جان و روان
از جدل پرهیز کن، دعوا مکن
عقل را چون گوهری تابنده است
عمر خود بیهوده در دنیا مکن
گر که خواهی در مسیر حق روی
عمر خود بر باد بی معنا مکن
زندگی بینور عقل و نور حق
باعث جهل است، دل رسوا مکن
هر که را دیدی که اهل دانش است
بهره ها جو از وی و غوغا مکن
هر که خواهد بینشش افزون شود
دل تهی از عقل و از تقوا مکن
حرف را سنجیده گو با دیگران
هر کلامی را ز خود معنا مکن
گر بخواهی احترام و حرمتی
دل تهی از مهر و از تقوا مکن
راستی را در دل و جان بر فروز
عمر خود را غرق در بلوا مکن
راستی عزّت دهد بر مردمان
کذب، خواری آورد، رسوا مکن
راستی نور است بر جان و دلت
عمر خود در حسرت و رویا مکن
هر که را باشد صداقت در سخن
کذب در گفتار او پیدا مکن
گر بخواهی عزت و جاه و مقام
خودپسندی را در این دنیا مکن
هر که را دیدی که دارد افتخار
غبطه بر احوال او بی جا مکن
زندگی بی روشنی از مهر دوست
سخت باشد، پس تو را بلوا مکن
کن " رجالی" گفته هایت را عمل
حرف نا سنجیده را افشا مکن
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۲/۲۱