باسمه تعالی
قصیده قناعت
نصیحت(۱۶)
دل به دنیای پر از غوغا مکن
خویش را وابسته بر دنیا مکن
در قناعت عزت و آرامش است
پس ز غوغای جهان پروا مکن
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
دل به سودای دگر شیدا مکن
با قناعت کردن و ترک طمع
دل بر این دنیای نا پیدا مکن
با قناعت دل رها کن هرچه بیش
خویش را وابستهی سودا مکن
صرفه جویی و قناعت پیشه کن
خویش را دلبسته و رسوا مکن
می فریبد جان و دل را هر زمان
دل به دنیای پر از یغما مکن
هر چه داری در دل و افکار خویش
بی سبب بر هر کسی افشا مکن
هر که را دیدی قناعت پیشه کرد
طعنه بر رفتار او بی جا مکن
با قناعت زندگی شیرین شود
پس تو خود را غرق در دنیا مکن
با قناعت شادی دل مستدام
عمر خود را در غم فردا مکن
نیک و بد تقدیر باشد سوی دوست
دل پریشان غیر بی همتا مکن
پیروی از عقل کار اولیاست
راه خود را همره اشقا مکن
گر بخواهی عزت و قدر و وقار
کن صبوری در غم و شکوا مکن
گر که خواهی سرفراز ی در امور
بی سبب هر کار را اجرا مکن
گر بخواهی در شکیبایی ثبات
حرف خود را بسته بر پروا مکن
صبر را در جان و دل افزون نما
عمر را در ناله و غوغا مکن
گر به دنبال خدایی، مهد عشق
دل تهی از صبر و از معنا مکن
هر که را دیدی صبور و دلگشا
در نگاهش جز صفا پیدا مکن
زندگی بی صبر، تاریک و غمین
خویش را غرق غم و دعوا مکن
هر که اهل دانش و فضل و کمال
بی سبب سرگشته در رویا مکن
عقل باشد منبع نور و بود آن رهگشا
عمر خود را صرف هر سودا مکن
زندگی بینور حکمت تیرگی است
پس به هر آشوب دل رسوا مکن
گر بخواهی معرفت در جان و دل
جان خود را غرق در رویا مکن
علم را با فکر و دانش کن قرار
عمر خود را صرف هر غوغا مکن
با صبوری زندگی کن ای عزیز
دل به این دنیای بی فردا مکن
زندگی بی صبر، در رنج و بلاست
خویش را بسته به این دنیا مکن
گر که خواهی عاقبت باشی بهکام
عمر خود را صرف هر سودا مکن
گر بخواهی کامیابی در عمل
جز به نام حق، زبانی وا مکن
هر که را دیدی " رجالی" اهل فکر
طعنه بر اندیشهاش بی جا مکن
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۲/۱۸