باسمه تعالی
مجموعه رباعیات واژه های عرفانی(۱۶)
تفکر
تفکر پیشه کن در خلوت خویش
بیابی رمز و اسراری ز حق بیش
تفکر در جهان و خلقت و نور
نباشد غفلتی برشاه و درویش
تدبر
تدبیر زمین و آسمان با حق است
هر ذره ز نور کهکشان با حق است
گر عقل بسنجد ره خود با تدبیر
آغاز و سرانجام جهان با حق است
عین ثابت
در علم خدا، هر آنچه پیدا شده است
اسرار جهان به ذات، معنا شده است
اعیان ثوابتاند در علم قدیم
ظاهر به تجلی اند و افشا شده است
هیچستان
هیچ است مکان وصل حق با یاران
راهی به صفای جان و نور جانان
چون هیچ شوی، به سوی وحدت آیی
آنجا که رها شوی ز خویش و هجران
غلام عشق
عشق می ورزد خدا، عاشق شوی
محرم راز و جمال حق شوی
گر غلام حق شوی از جان و دل
در بهشت وصل او لایق شوی
رنگ تعلق
تعلق اگر در دلت نقش بست
چو زنجیر بر دست و پایت نشست
رها کن دل از بند نفس و قفس
ره اهل دنیا کند خوار و پست
نقش الهی
در هر ورق از دفتر هستی پیداست
ای خالق هستی که دل از تو شیداست
جلوه گری نقش خدا عالم تاب
هر نقش ز تو، جمال قدرتآراست
راز بقای عشق
راز باقی و بقا در بندگی است
در فنای حق و در بالندگی است
هر که گردد ذوب یزدان در خلوص
عشق او جاوید و در پایندگی است
زنده جاوید
زنده نشوی، مگر که فانی گردی
فانی چو شوی، آسمانی گردی
در وادی عشق، سر بنه بر خاکش
از خویش گذر، که لامکانی گردی
می فقر
با نوشِ می فقر رها میگردی
در وادی عشق، با بها میگردی
این جام ز نور دوست سرشار بود
با جرعهی شوق، آشنا میگردی
باسمه تعالی
جام جم
دل جام جم است، لیک غافل هستیم
پیداست جهان، ما به باطل هستیم
جامیست درون دل که گیتی در اوست
ما در پی نفس و دور باطل هستیم
سراینده
دکتر علی رجالی
۱۴۰۳/۱۱/۱
- ۰۳/۱۰/۲۹