باسمه تعالی
مجموعه رباعیات طمع
طمع(۱)
ای دل ز طمع، مشو به دنیا مغرور
کالا و زر و سیم، بماند تا گور
قرآن تو را گفت به پرهیز ز حرص
بس کن ز خطا، در مقامی و حضور
طمع (۲)
خار ره عاشقان و سالک، طمع است
گردش مالِ حرام و سمِّ مهلک، طمع است
در چاهِ گمان، قلب تو میگردد تار
چشم و نظر از خَلق به مالِک، طمع است
طمع(۳)
حرص و طمعی که در دلت مأوا شد
بهر تو رهی به کار بد برپا شد
قرآن تو را گفت که قانع باشی
این حرص سرابی است که بی دریا شد
حرص(۴)
ای دل، به طمع ره خطا میپوئی
در ظلمت حرص، بیصدا می پوئی
قرآن تو را گفت به تقوا بسپار
در دام هوا ، بی هوا می پوئی
طمع(۵)
هر جا که طمع بود، دلی بیمار است
دل غافل و در بند هوس کفتار است
قرآن به همه گفت که قانع باشید
روزی همه به دست حق دادار است
طمع(۶)
طمع است آفت جان و دل ما
این حرص، بلاییست بر مشکل ما
قرآن به قناعت تو را راه نمود
جنات شود منجر و آن منزل ما
طمع(۷)
دل گر ز طمع تهی شود، دریا گشت
بیحرص، روان سوی خدا، شیدا گشت
عارف که ز دنیا و هوا دل بر کند
آیینهٔ او مظهر حق، پیدا گشت
طمع (۸)
هر کس که طمع کرد، ز جان بیخبر است
در آتش حرص و نفس خود، در گذر است
سالک ز جهان و هرچه در اوست، رها
آزاد دلش از هوس و بیاثر است
طمع(۹)
آن کس که طمع به مال دنیا دارد
غافل ز خدا و عشق کالا دارد
آن کس که رضای حق تعالی مقصود
سودای حقیقت خدا را دارد
طمع(۱۰)
ای دل، به طمع در رهِ شیطان منشین
در وادی عشق، بیسر و جان منشین
آن دل که ز نور حق ندارد اثری
در سایهٔ حرص خویش، لرزان منشین
سرابنده
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۰۹/۲۶