باسمه تعالی
سرور آزادگان
امام حسین(۱)
بر گلوی ماه تابان ، تیغ بران خنجر است
زاده ی زهرای اطهر ، خون یزدان بی سر است
سر جدا از پیکر و آغشته در خون گوهری
از غم شاه شهیدان ، تا قیامت محشر است
امام حسین(۲)
از جفای کوفیان ، فرزند زهرا بی سر است
سم اسبان بی محابا ، روی نعش و پیکر است
سر جدا شد از قفای حضرت و خولی ببرد
چون که او خواهان پاداش یزید کافر است
امام حسین(۳)
قلب یاسین شد شهید و دخت زهرا یاور است
می کند رسوا عدو را، ناطقی چون مادر است
خطبه های دخت زهرا همچو خاری در گلوست
زینب غم دیده در سوگ و فجایع سرور است
امام حسین(۴)
رفت بر بالای نیزه ، شمس رخشان ، سرور است
قاری قرآن به نی رفت ، ماه تابان ، بی سر است
تا قیامت جن و انسان ها، عزادار و غمین
در تنور خانه ی خولی ، سری بی پیکر است
امام حسین(۵)
شهسوار و مرد میدان ، یکه تاز و برتر استت
در مصاف کوفیان و شامیان ، چون حیدراست
تا که احیا دین حق گردد ، ز دست قاسطین
شهسوار ملک یزدان ، شیر غران ، داور است
امام حسین(۶)
سرور آزادگان و خسرو دین ، رهبر است
از برای امر و نهی کافران ، بی یاور است
لیک مهدی آید و دنیا گلستان می شود
یاد او در جشن و حرمان ، همچنان در خاطر است
امام حسین(۷)
خسرو کون و مکان ، فرزند مولا ، شهپر است
او که در راه پدر کوشا و همچون رهبر است
دین احمد را کند احیا ، چو جدش مصطفی
جای اسماعیل می گردد ذبیح و انور است
- ۰۲/۱۲/۲۷