باسمه تعالی
سوگ حضرت زهرا(س)
بی تامل ، اسوه ی حجب و حیا را می زنند
بهر دنیا ، همسر شیر خدا را می زنند
تا خلافت را بدست آرند ، با مرگ نبی
بی محابا ، عصمت آل عبا را می زنند
بین آن دیوار و در ، خیرالنسا را می زنند
روز روشن با لگد ، شمس الضحی را می زنند
داد غیرت می زنند و لاف دین ، نامحرمان
بی محابا ، دختر بدر الدجی را می زنند
بی شرف ها ، یادگار مصطفی را می زنی
بی مروت ، نور چشم مرتضی را می زنی
از برای قدرت چند روزه ی دنیا چنین
مظهر نور و صفا ، شمس الضحی را می زنی
شامیان ، صاحب عزا فرزند زهرا می زنند
در مسیر شام و کوفه ، دخترش را می زنند
می زنند با سنگ و چوب و نیزه ها بر غافله
بی شرف ها ، سرور اهل سجایا می زنند
آبروی عالم و الگوی انسان ها زدنند
مشعل و سرچشمه ی جوشان دریا را زدنند
سقط کردند محس زهرا ز میخ پشت در
با لگد از پشت در بر پهلوی زهرا زدنند
در زمین نینوا ، در قتلگه ، مولا زدنند
شمر ملعون سر جدا بنمود ، بی پروا زدنند
قلب زینب خون شود از طشت و از داغ حسین
بر لبان نور هستی ، چوب خیزر را زدنند
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۲/۱۲/۱۳