باسمه تعالی
خاطرات و تجارب پروفسور علی رجالی
فهرست مطالب
مقدمه
فصل اول
تجارب و خاطرات
سرآغاز
۱.اتلاف وقت
۲.نحوه ی پژوهش
۳.ریشه یابی
۴.تدوین مطالب
۵.آگاهی از معارف دینی
۶.نگارش
۷.خدا شناسی
۸.امور جاری
۹.مسئولیت پذیری
۱۰.همکاری با بسیج و مسجد
۱۱.ماه رمضان
۱۲.سرودن اشعار
۱۳.شبکه های مجازی
۱۴.مسافرت ها
۱۵.یاد خدا
۱۶.دوره دکتری
۱۷.امور اجرایی
۱۸.امور پژوهشی
۱۹.امور فرهنگی
۲۰.دوران بازنشستگی
۲۱.موقعیت ها
۲۲.معاشرت با مردم
۲۳.فعالیت های اجرایی
۲۴.تحریر مطالب
۲۵.فرصت مطالعاتی در استرالیا
۲۶.فرصت مطالعاتی در کانادا
۲۷.نقش پدر و مادر در زندگی
۲۸.نقش همسر در زندگی
۲۹.فعالیت های آموزشی
۳۰.راهنمایی دانشجویان
۳۱.جذب هیات علمی
۳۲.تالیفات
۳۳.زمینه های تحقیقاتی
۳۴.قطب علمی
۳۵.سروده ها
۳۶.تجارب آموزشی و پژوهشی
۳۷.عوامل پیشرفت
۳۸.فعالیت های فرهنگی
۳۹.رازهای موفقیت
۴۰ مسافرت ها
۴۱.خاطراتی از دانشگاه شهرکرد
۴۲.شبکه های مجازی
۴۳.سایت شخصی
۴۴.وبلاگ شخصی
۴۵.نحوه ی تدریس
۴۶.افت تحصیلی
۴۷.سوابق اجرایی
۴۸.فراغت از تحصیل
۴۹.ترجمه و تدوین کتاب
۵۰.همکاران پژوهشی
۵۱.کنفرانس های علمی
۵۲.داوری پایان نامه ها
۵۳.سمینارهای داخلی
۵۴.دفاع از پایان نامه ها
۵۵.سرودن رباعیات
۵۶.بازنشستگی
۵۷.استاد ازل
۵۸.سرودن شعر
۵۹.نکاتی در سرودن شعر
فصل دوم
زندگی نامه و سفر نامه منظوم
۱.خانواده
۲.شعر و ادبیات
۳.سفر انگلستان
۴.دوران تحصیل
۵.دوران دانشگاه
۶.بازنشستگی
۷.تجربیات
۸.فعایت های فرهنگی
۹.امور اجرایی
۱۰.امور فرهنگی
۱۱.امور علمی
فصل سوم
درس های زندگی آموختم
۱.احترام
۲.عاقبت اندیشی
۳.نظم
۴.پشتکار
۵.اتلاف وقت
۶.بازنشستگی
۷.حقوق استاد و شاگرد
۸.استاد راهنما
۹.یکی بود ، یکی نبود
۱۰.یاد استاد
۱۱.برنامه ریزی
۱۲.تربیت فرزندان
۱۳.سو برداشت
۱۴.ازدواج
۱۵.فکر کردن
۱۶.حضور در میدان
۱۷.انتظار از دیگران
۱۸.خصائل اخلاقی
۱۹.نقش دعا و توسل
۲۰.عشق و انگیزه
۲۱.غفلت
۲۲.ریاضی و زندگی
۲۳.سوظن و بد گمانی
۲۴.یک تحلیل
۲۵.رمزهای موفقیت
۲۶.خدمت به مردم
فصل چهارم
زندگی نامه
۱.فعالیت های مدیریتی
۲.فعالیت های آموزشی و علمی
۳.سفرنامه علمی
۴.زندگی نامه
۵.شبکه های مجازی
۶.تجارب اجرایی
۷.فعالیت های پژوهشی
۸.فعالیت های آموزشی
۹.فعالیت های فرهنگی
۱۰.سفر به انگلستان
۱۱.سفر به کانادا
۱۲.سفر به استرالیا
۱۳.سفر به ژاپن
۱۴.سفر به عربستان
۱۵.سفر به عراق
۱۶.رازهای موفقیت
۱۷.دوران بازنشستگی
مقدمه
به پیشنهاد دوستان مبنی بر نوشتن تجارب و خاطرات خود در زندگی،در این کتاب نکاتی را که حضور ذهن دارم تقدیم می نمایم.امید است برداشت های غلط از طرح آنها نگردد.اگر کاری کردم انجام وظیفه بوده و انشالله مورد رضای حق تعالی قرار گرفته باشد.مایلم تجارب کسب شده را در زمینه های گو ناگو ن تدوین و در اختیار نسل های آتی قرار دهم. امید است قابل استفاده قرار گیرد.
مایلم تجربیات بهدستآمده را در زمینههای گوناگون گردآوری و در اختیار نسلهای آینده قرار دهم. امید دارم این مطالب مفید و قابل استفاده واقع شوند.
موفقیت ها و پیشرفت های خود را در دوران زندگی به خلاصه اشاره می کنم.شاید برای خوانندگان مفید و راه گشای آیندگان شود.زندگی نامه منظوم اینجانب در فصل دوم کتاب آمده است.در فصل اول خلاصه ای از رخدادها که در دوران زندگی از کودکی تا کنون پدید آمده بود جمع آوری شده است.در فصل سوم تجربیات ونکاتی را که برای آیندگان مفید می باشد به اختصار بیان کرده و در فصل چهارم بطور کامل شرح داده ام.مقدمه را با اشعاری که اخیرا در خصوص خانواده سروده ام به پایان می برم.
در وصف استاد جناب آقای دکتر علی رجالی
استاد دانشگاه اصفهان
بسیار خرسندم که توفیق این را داشتم که به مدت بیش از پنج سال از محضر آقای دکتر رجالی بهرمند شوم.
اگر بخواهم چند مورد از ویژگی های ایشان را عنوان نمایم، یک، فرصتی است که ایشان برای دانشجویانشان اختصاص می دهند. دومین ویژگی دیگر پشتکار ایشان است، که تا حصول به نتیجه متوقف نمی شوند. در طول جلسات فراوانی که با ایشان داشتم هیچ جلسه ای نبود که مفید نباشد و به نتیجه ای نینجامد.
آفای دکتر رجالی بسیار باهوش هستند و این نبوغ در لحظات مختلف آموزش در محضر ایشان ناخودآگاه باعث حیرت من می شد. گواه این صحبت من چند تن از ریاضیدان های برجسته ی دنیا می باشند که با ایشان در تعاملات علمی بوده اند.
آقای دکتر بسیار دلسوز و مهربان هستند. به همه جوانب شما به عنوان یک دانشجو آگاهند و احترام می گذارند. وقتی با ایشان درد دل می کنی و از مشکلاتت می گویی احساس می کنی که با یک دانشجوی همدردت، همکلام شده ای.
ویژگی بارز دیگر ایشان صبر بسیار زیاد است. در این مدت حتی یک بار هم ندیدم که صدای ایشان بلند شود.
ایشان همانقدر که برای اساتید احترام قائل هستند، به دانشجویان، کارمندان و کارگران دانشگاه هم احترام می گذارند. موردهای فراوانی دیده ام که کارمندان مشکلاتشان را نزد ایشان عنوان می نمایند و آقای دکتر در حد توان کمک می نمایند.
ایشان دید بازی نسبت به مسائل اجتماعی دارند و با توجه به تجربه های مدیریتی، ریشه ی مشکلات را به درستی تشخیص می دهند. اگر در قسمی از دانشگاه عیب و ایرادی نمایان می شود به درستی دلیل آن را می یابند و در حد توان برای رفع مشکل می کوشند.
در تمام مدت تحصیلم تصمیم راسخ بر این داشتم که هر چه ایشان فرمودند گوش کنم، چون راه بلدند و مسیر را می شناسند. هر جا بر این تصمیم استوار بودم ، نتیجه مثبت گرفتم و هر جا که کوتاهی کردم، ضربه اش را خوردم. این است که اولین توصیه ی من به دانشجویان دوره دکتری این است که : حرف استادتان را گوش دهید.
دکتر مهدی میسمی
فصل اول
تجا ب و خاطرات
سر آغاز
می کنم یاد نکاتی ز خود و اهل و عیال
شرح دوران جوانی و کهولت ، همه حال
گر چه سخت است بیان همگی ، هم دشوار
می نمایم اثری بر همگان ، با اشعار
شرح دادم همه را قبل سرودن با نثر
تا نباشد خللی یا که قصوری یا کسر
پدرم داشت توکل به خدا ، در همه حال
مهربان بود و مقید به اصول و اعمال
الگوی ما پدرم بود ، مقید به اصول
من ندیدم گناهی و خطایی و عدول
رهنما بود مرا ، با عملش ، طی زمان
بالاخص کودکی و دوره ی مستی جوان
نام او با لقبش بود ، رجالی و کریم
اهل اکرام و قدر بود چو مردان حکیم
دور از کار خطا بود و شیاطین دائم
سالک و مرد خدا بود، امین و خادم
حاصل عمر شریفش شده نه فرزند
چار دختر بود و پنج پسر هم دلبند
همگی اهل نمازند و سلوک و تقوا
بندگی پیشه نمایند ، عزیز دلها
من ندیدم عملی دور ز شرع و قرآن
رهنما بود مرا سوی ولایت ، یزدان
عمر او شصت به سال است در این کون و مکان
نیست او را پدری ، چون دگران در دوران
اهل احسان و کمک بود به قشر محروم
قاصرم بنده ز توصیف و بیان از مرحوم
قدر او بعد حیاتش دو چندان گردید
نقش او بود عظیم و دل تک تک لرزید
از خدا مغفرت و اجر الهی خواهم
او نشان داد مسیر صلحا ، هم راهم
۱.اتلاف وقت
هرگز اوقات خود را بیهوده تلف نکردم.کوچکترین فرصتی که پیدا می کردم مشغول فکر کردن،نوشتن ،مطالعه و کمک به خانواده و هر کار مفید دیگر می نمودم.بیشترین چیزی که مرا اذیت می کند آنست که احساس کنم وقتم تلف می شود و یا کسی وقت مرا بی جهت بگیرد.لذا سعی می کنم که ابتدا خودم عامل باشم و وقت گرانبهای دیگران را بدون دلیل نگیرم.
۲.نحوه پژوهش
کارهای علمی را بصورت گروهی در جلسات هفتگی بطور منظم و با همفکری دانشجویان دکتری و اساتید مشاور که معمولا بین چهار تا پنج نفر هستند انجام می دهم و مباحث آن هفته توسط دانشجو تایپ و مدون ودر جلسه بعد ارایه می گردد که اگر نیاز به تکمیل دارد،بحث شود. با دانشجویان تحت راهنمایی براحتی با استفاده از شبکه های مجازی در ارتباط هستم و برای هر کدام یک گروه مجازی تشکیل و مطالب جلسه تصویر برداری و در گروه قرار می گیرد.چنانچه اعضای گروه علمی تا فرا رسیدن جلسه نکته ای به ذهنشان خطور کند در گروه قرارمی دهند .بنده یا سایر اعضا پاسخ آنرا در جلسه مطرح یا در گروه می گذارند.
۳.ریشه یابی
هر شکست و ناراحتی را پله ای برای ترقی خود قرار می دادم.سعی می کردم علل آنرا بیابم و پس از شناسایی آنرا ریشه کن کنم بطوریکه دیگر ذهن مرا مشغول نکند.تا بتوانم به کارهای اساسی خود با آرامش بپردازم.
در برخورد با دیگران سعی می کنم کمتر سخن بگویم مگر احساس کنم ضرورت دارد و می تواند در حل مشکل مفید باشد.سعی می کنم جرقه های علمی که در اذهان خود و دیگران می زند و مفید تشخیص می دهم پرورش و شعله ور سازم.
۴.تدوین مطالب
تجربه نشان داده زمانی که چیزی به ذهنم جالب می آید و آنرا پی گیری و کامل می کنم و بسیار ارزشمند و مفید است.این را در اشعار و مطالب علمی زیاد تجربه کرده ام. لذا همواره این نکات را در دفترچه الکترونیکی یا دفترچه یاداشت ثبت تا در وقت مناسب به آن بپردازم.
اگر انسان در طول زندگی اهداف خود را بطور کلان و در صورت امکان بطور جزیی بصورت مکتوب یا عملی ترسیم و مشخص کند.دستیابی به آنها با توکل و یاری خواستن از خدای متعال مقدور می گردد.باید انسان در انجام آن ،ساز و کارهای آنرا به تدریج و با انگیزه با توجه به امکانات شروع کند.نگرانی بزرگی کار نباشد.در اجرا راهکارهای جدید بدست می آید که کمک به رسیدن به اهد اف می کند.
در انجام امور جاری عجله نمی کنم.همواره با تدبیر و رسیدگی و مشورت پیرامون موضوع تصمییم گیری می کنم.چنانچه به نتیجه ای رسیدم با توکل به خدا، برنامه ریزی برای اجرا ی آن می کنم و دیگر به نتیجه آن فکر نمی کنم که باعث سستی در انجام کار گردد.معمولا تا انجام نهایی آن ،آنرا ابراز و افشا نمی کنم .چون امکان دارد در تصمییم من تاثیر گذار باشد و یا مانع اجرای آن گردد.
۵.آگاهی از معارف دینی
دین دارای ظاهر و باطنی است که ظاهر آن اعمال ظاهر، همچون نماز، و باطن آن معنویات، چون اخلاق ، است.دین گریزی وقتی ایجاد می شود که مردم ببینند که مبلغیین و تظاهر کنندگان به دینداری،ظاهر و باطن دین را با هم عامل نیستند.لذا سعی کردم در حد توان ابتدا آگاهی خود را به علوم دینی بالاخص در زمان بازنشستگی بالا ببرم تا بتوانم ضمن نشر معارف اسلامی ، یک تغذیه روحی نیز برای خودم ایجاد گردد.
دنیای مادی محدود و دنیای مجازی نامحدود و آسان است.لذا سعی کردم حداکثر استفاده را در جهت نشر مطالب ادبی و علمی خود با استفاده از شبکه های مجازی بکار برم.جهت بهره گیری علاقه مندان کلیه کار های علمی اینجانب در صفحه ریسرچگیت و سایت شخصی،alirejali.ir, قرا داده شده است.حتی کلیه کتابهای چاپ نشده و مقالات علمی چاپ نشده قابل دسترس هستند.ان شا الله صالحات باقیات باشد.شهید مطهری از قول علامه طباطبایی می گوید ، وقتی نزد عالم ربانی آقای قاضی رفتم متوجه شدم تکیه تنها بر عقل خویش و مطالعه در پیشرفت من کفایت نمی کند و توکل بر خدا و داشتن اخلاص و قلب سلیم موجب رشد و کمال و تعالی می گردد.
۶.نگارش
یکی دیگر از کارهایی که از کوچکی انجام می دادم، این بود که پس از خواندن یا دیدن و یا شنیدن مطالب مفید آنها را یاداشت و خلاصه برداری کرده و نظر خود و سوالاتی که به ذهنم می آمد حاشیه بر مطالب می زدم و آنها را می نوشتم.تا در فرصت مناسب کامل و نشر دهم.
کلیه اشعارِ اعم از مثنویات،رباعیات ، غزلیات و قصاید همراه با برداشت های دینی از علامه حسن زاده عاملی و استاد رنجبر و حاشیه ای بر مطالب استاد صمدی عاملی در وبلاگ من به آدرسalirejali.blog.ir،آمده است.
در ادامه تجربیات زندگی خود را در چند مورد دیگر را ذکر می کنم.
۷.خداشناسی
یکی از نکاتی که لازم است انسان شناخت نسبی پیدا کند، خدا شناسی است.متاسفانه برداشت های گوناگونی از وجود خدا هست.لذا عملا ما خدای واقعی را ستایش نمی کنیم.اما انتظارات زیادی از خدا داریم.
در نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و اشعار مولانا فرازهایی از خداشناسی آمده است.اینجانب در قالب برداشتها، در تلگرام بطور روزانه برداشتهای خود را نشر می دهم.کلیه مطالب فرهنگی و ادبی اینجانب در وبلاگ شخصی قابل دسترسی است.فایل کامل آنها در صفحه شخصی سایت علمی ریسرچ گیت آمده است.
۸. امور جاری
در زندگی همواره سعی دارم کارهایی را که قبول می کنم به دقت و به نحو احسن انجام دهم.زمانی که مسئو لیت اجرایی داشتم،هر گز از امور علمی خود فاصله نگرفتم.حتی زمانی که قرار بود فرصت مطالعاتی بروم، از سمت معاونت آموزشی دانشگاه اصفهان استعفا دادم و با اینکه در آن موقع هزینه فرصت مطالعاتی تامین مالی نشد.با قرض گرفتن عازم کانادا شدم.البته بعد از گذشت چند ماه تامین اعتبار شد.در مدت فر صت مطالعاتی توانستم چهار مقاله علمی تدوین نمایم.
روزانه بطور متوسط ده ساعت را به امور علمی،اجرایی،فرهنگی حسب زمان خود اختصاص می دادم.زمانی که دوره دکتری را در انگلستان مشغول بودم،بطور متوسط ۱۵ ساعت به امور پژوهشی می پرداختم.الان در دوره باز نشستگی،حدود پنج ساعت به امور پژوهشی و پنج ساعت به امور فرهنگی می پردازم.زمانی که معاونت آموزشی دانشگاه را بعهده داشتم تا دیروقت کارهای اجرایی را انجام می دا م،بطور متوسط روزانه ده ساعت به کارهای اجرایی مشغول بودم.
در ایام عید و تعطیلات تجربیات خود را منعکس و آنها را می نوشتم.
۹.مسئولیت پذیری
در کارهای اجرایی همواره مدافع حقوق زیر مجموعه و ارباب رجوع بودم.اعتقاد دارم مردم با پی گیری دنبال حقوق خود هستند.چه بهتر در اولین فرصت کار ارباب رجوع انجام گردد تا هم او راَضی باشد و دعای او بدرقه کارمند گردد.
در زمان مسیولیت های اجرای کارتابل اجرایی را سعی می کردم در همان روز ببینم و دستورات لازم را بدهم.چنانچه مقدور نبود به منزل می آوردم و پس از استراحت بررسی می کردم.بطوریکه کارها معطل نگردد و انباشته نگردد.
۱۰.همکاری با بسیج و مسجد
در تشکیل بسیج اساتید همکاری می کردم و در تنظیم و راه اندازی آن نقش داشتم.عضو شورای مرکزی بسیج اساتید بودم و باتفاق سایر برادران در جلسات گوناگون شرکت می کردم.
هر کاری که قبول می کردم سعی می کردم به نحو احسن انجام دهم و اگر احساس می کردم که حضور من ضرورتی ندارد و یا امکان فعالیت نیست استعفا می دادم.
فعالیت های فرهنگی خارج از دانشگاه نیز داشتم.چند سالی در هیات امنای مسجد محل فعالیت می کردم.امور عمرانی مسجد را پی گیری کرده و با عنایتی که اهالی داشتند قادر شدیم ساختمان مسجد را کامل کنیم.
۱۱.ماه رمضان
اکنون که در ایام عید فرصتی حاصل شد.بنا دارم چنانچه خداوند ذهن مرا یاری دهد، بتوانم هر روز نکاتی از تجربیات و خاطرات زندگی خود را به تحریر در آورم.
معمولا ایام ماه مبارک رمضان، به مشهد مقدس می ر فتم . در صورت امکان یک ماه آنجا بودم.همچنین برای سال تحویل نیز معمولا به مشهد رفته ودرسخنرانی سالانه رهبر معظم انقلاب شرکت می کردم.
علاقه خاصی به شرکت در جلسات مذهبی داشتم،بالاخص در ایام محرم ،در جلسات عزاداری آقا امام حسین هر شب شرکت می کردم.به خاطر دارم در زمانی که معاونت آموزشی در دانشگاه شهر کرد را داشتم، عصرها به اصفهان می آمدم وشبها به شهر کرد بر می گشتم تا امکان شرکت در جلسات عزاراداری ها باشد.
د ر جلسات آیت الله ناصری در مسجد کمر زری شرکت می کردم و از سخنرانی های ایشان یاداشت برداری می کردم.ضمنا در دروس اخلاق آیت الله مظاهری در مسجد حکیم شرکت می کردم.در فرصت مناسب،بعضی از مطالب آنان را در قالب اشعار می سرودم.
۱۲.سرودن اشعار
اولین شعری که سرودم و حدود دو ماه طول کشید ،فرازهایی از زیارت آل یاسین بود که آن رابه شعربا وزن ساده زیر گفتم .این شعر با بیت زیر به پایان می رسد.
گفتم رجالیا پس،بر بندگی است امکان
گفتا که سر این راز، در پرده ای ایست پنهان
متن کامل این شعر در وبلاگ اینجانب و یا در کتاب شعر اینجانب تحت عنوان نوای دل،با عنوان گفتگو، با آقا امام زمان ،آمده است.
جلسات هفتگی قرائت و آموزش قرآن در صبحهای جمعه در منزل خود بر گزار می کردم.ضمنا دعای ندبه هم خوانده می شد.در پایان تفسیر قرآن توسط یکی از اساتید قرآن گفته می شد. بعلاوه برای تشویق نوجوانان محل جوایزی می دادم.
پیرو ارایه تجربیات و خاطرات خود در قسمت های قبل،نکاتی دیگر را به اطلاع عزیزان می رسانم.
در اینستا گرام صفحه ای دارم که حاوی تصاویر زیبا و دیدنی است.البته در سایت شخصی اینجانب نیز تصاویر بیشتری جمع آوری شده است.
ali.rejali00. آدرس اینستاگرام
alirejali.ir آدرس سایت
همچنین برگزیده ای از رباعیات اینجاب در اینستاگرام آورده شده است.
مدتی در فیس بوک فعالیت های فرهنگی داشتم.در آنجا مطالب گوناگون اعم از انواع اشعار، متن های ادبی وجود دارد.بعد از اینکه استقبال مردم به تلگرام بوجود آمد.فعالیت خود را متمرکز به این پیام رسان کردم.چندین کانال فرهنگی ، اجتماعی،تحلیلی، دانشجویی، وفامیلی دایر نمودم.مدتی هم که این پیام رسان در ایران فعالیت رسمی نداشت .از پیام رسان سروش استفاده می کردم.
۱۳.شبکه های مجازی
دو کانال تخصصی دارم که یکی از آنها اختصاص به کتابخانه آنالیز هارمونیک مجرد که کلیه مقالات و کتابهای خارجی و داخلی را شامل می شود که در طول خدمت جمع آوری کرده ام.کانال دیگری با همکاری یکی از دانشجویان دکتری ایجاد شده که حدود هزار عضو دارد.در اینجا اخبار ،معرفی ریاضی دانان،کتابهای ریاضی،و مقالات علمی نویسندگان جمع آوری شده است.
آدرس :
harmoniclib@
یک گروه دانشجویان و فارغ التحصیلان دایر نمودم.در این گروه دانشجویان تحصیلات تکمیلی و اساتید ریاضی عضویت دارند.هدف از تشکیل این گروه ارتقای سطح علمی و فرهنگی دانشجویان ریاضی و اساتید محترم است.بعلاوه بدینوسیله ارتباط خود با همکاران و دوستان قطع نمی گردد و بعضا به سوالات آنها پاسخ می دهم.
در ادامه خاطرات و تجارب گذشته،نکاتی را اشاره می کنم.
۱۴.مسافرت ها
کشور های گوناگونی را رفته ام که خاطرات آنها را به تدریج بیان می کنم.به عراق و عربستان برای زیارت و سفر حج مسافرت کرده ام.توفیق پیدا کردم سه مرتبه در هر یک سفر کنم.دو سفر عمره در ماه مبارک و یک حج تمتع داشتم.به یاد دارم، با خود زمزمه می کردم کاشکی فرصتی پیدا می شد که قدری به خود در ماه مبارک برسم.وقتی به دانشگاه شهرکرد رفتم،معاون مالی وقت گفت یک فرصت برای حج باقی مانده است و امروز آخرین روز اعلام آن می باشد .لذا اعلام آمادگی کردم وبه مکه رفتم.سال بعد هم در همین ایام، توفیق سفر حج فراهم شد.
۱۵.یاد خدا
چیزی که در زندگی به آن رسیده ام اینکه اینقدر در گیر دنیا شده ایم،که نقش خدا را در زندگی فراموش کرده ایم.اگر چیزی را از خدا با خلوص و جدی بخواهیم با بهترین حالت به انسان می دهد.آنقدر که یک مسئول اداره را کار گشا می دانیم،خدا را قادر نمی دانیم.
وقتی ما رابه مهمانی دعوت می کنند و یا خودمان می خواهیم، قبلا با میزبان هما هنگ می کنیم.اما برای رفتن منزل والدین حداکثر خبر می دهیم.اما برای زیارت چهاده معصوم کافی است نیت کنیم و بخواهیم ، معمولا زمینه آن براحتی تامین و ایجاد می شود .
ما بعضی اوقات از خدا گله می کنیم که چرا اینقدر ما را دچار مشکلات و سختی های گو ناگون قرار می دهد.خداوند می فرمایند ما شما را به شکل های گوناگون مورد امتحان قرار می دهیم.خوشا به حال کسانی که در این امتحانات قبول شوند که هم ساخته می شوند ومی فهمند که خدا همه کاره است
صحبت با خدا خیلی راحت است کافی است نیت به یک کار نیک و پسندیده کنید.او خودش آنرا به نحو عالی عملی می کند. دنیا دار امتحان است.لذا نباید در برابر مشکلات نگران شویم بلکه سعی کنیم با صبر و تحمل آنها را حل کنیم.
۱۶.دوره دکتری
در این قسمت نکاتی را در رابطه با اخذ دکتری خود عرض می کنم.
دوران کارشناسی و کارشناسی ارشد رتبه اول بودم. موضوع تحقیق دوره دکتری زمان بر و مدت بورس ما تمام شده بود.استاد راهنما هم اجازه دفاع نمی داد.شرایط سختی داشتم.برادرمان آقای دکتر اسفندیاری فرمودند ،گاهی خدا شرایطی برای انسان ایجاد می کند که می خواهد ما به سوی او برویم و دچار غرور و تکبر نگردیم.ایشان می گفتند وقتی من دچار مشکلی می شوم و راهی ندارم زیارت عاشورا و دعای توسل را نذر می کنم که مدتی بخوانم.بنده هم یک ماهی این کار را انجام دادم.خدا شاهد است که مسایل و مشکلات یکی پس از دیگری حل شد و پایان نامه قابل دفاع شد بطوریکه جلسه دفاعیه حدود ده دقیقه بیشتر طول نکشید و داوران با نمره عالی آنرا قبول کردند و جایزه فلت ریاضی انگلستان را کسب نمودم و اولین مقاله من در مجله لندن چاپ شد و بعنوان ریاضی دان جوان جهان در آن سال از طرف انجمن ریاضی دانان جهان معرفی شده و مقاله خود را در ژاپن ارایه کردم.تا کنون هشت مقاله از پایان نامه دکتری خود چاپ نموده ام.لذا دست خدا را کاملا در این کار حس کردم.لذا تصمیم گرفتم که در مانده عمر اگر لیاقت دارم خود را وقف خدا کنم و در اعتلای کشور و تبلیع دین و مذهبم و ادای وظیفه حداکثر تلاش خود را انجام دهم.یک هفته پس از دفاع به کشور برگشتم و تلاش کردم در تربیت دانشجوی دکتری اقدام کنم.من باتفاق آقای دکتر زعفرانی دو دانشجوی دکتری را پذیرفتیم و اولین دوره دکتری ریاضی را در دانشگاه اصفهان راه اندازی کردیم.
۱۷.امور اجرایی
درمدتی که معاونت آموزشی دانشگاه اصفهان را عهده دار بودم ،تحصیلات تکمیلی دانشگاه را با همکاری آقای دکتر طالبی تشکیل و ساماندهی کردیم.حدود صد نفر از متدینین در مقطع کارشناسی ارشد را با هماهنگی وزارت علوم بورسیه نمودم.با پی گیری های که انجام دادم ،حدود پانزده گروه آموزشی اعلام آمادگی برای دایر نمودن دوره دکتری شدند.الحمد الله این تلاشها هم اکنون به ثمر نشسته است.
در این قسمت خلاصه ای از فعالیت های یکساله خود در معاونت پژوهشی دانشگاه اصفهان را بیان می نمایم.
۱۸.امور پژوهشی
زمانی که مسئولیت پژوهشی را عهده دار شدم.در ابتدا شوراهای گو ناگون همچون شورای کتابخانه،انتشارات ونسخ خطی از صاحب نظران دانشگاه تشکیل و امور پژوهشی را سر و سامان دادم.
چاپخانه دانشگاه را فعال نمودم بطوریکه انتشارات دانشگاه رتبه اول را بین دانشگاه ها کسب نمود.بعلاوه برای حفظ نسخ خطی،آنها را عکس برداری کردم و چند نسخه از آنها را چاپ نمودم.
ورود و خروج افراد به کتابخانه و دسترسی آسان به کتابها را فراهم نمودم.بعلاوه کتابهای راکد بیرون کتابخانه را به کتابخانه آوردم و چندین کتابخانه شخصی را خریداری نمودم.موزه ای از آثار ارزشمند در دانشگاه را تشکیل دادم.بعلاوه زمینه خرید کتابهای مورد نیاز کتابخانه های گروه ها و دانشکده ها را فراهم نمودم.
مجلات داخلی و بین المللی را حمایت نمودم.تلاش نمودم که چندین مجله به زبان انگلیسی راه اندازی شود و مقدمات آنها را پی گیری و انجام دادم .مجله مهندسی در آن موقع شکل گرفت.
گروه های پژوهشی را فعال نمودم.محلی برای استقرای آنها در پژوهشی در نظر گرفتم.
۱۹.امور فرهنگی
دبیری علمی اصفهان پایتخت فرهنگی را بعهده داشتم.با تلاش فراوان و دعوت سخنرانان چندین کنفرانس علمی را ساماندهی و در طول یک هفته برگزار نمودم.
در پایان یکسال ترجیح دادم که مسئولیت
پژوهشی را واگذار نمایم و به امور علمی خود بیشتر بپردازم.لذا از سمت خود استعفا دادم.
۲۰.دوران بازنشستگی
اکنون که تجارب دوران زندگی خود را به تحریر می آورم در زمان بازنشستگی است.اعتقاد بنده این است که تجارب دیگران ، گذشتگان و تاریخ ، چراغ و راهنمایی برا ی آیندگان است.امید است برداشتهای دیگری مبنی بر خود ستایی نگردد.
برای برقراری ارتباط بیشتر و همبستگی در خانواده پدری، یک گروه مجازی تشکیل دادم که استقبال خوبی از آن شد.در این گروه عزیزان دیدگاه های خود را مطرح و پیام های خانوادگی رد و بدل می شود.در حقیقت یک صله رحم مجازی است.
با تشکیل یک آلبوم عکس فامیلی پدر ،عکس های خانوادگی فامیل پدرکه قابل پخش بود جمع آوری شد.بدینوسیله خاطره ها بار دیگر زنده شد.همه اعضا همکاری کردند و آلبوم کاملی تشکیل شد.
۲۱.موقعیت ها
در مسئولیت های اجرایی که می پذیرفتم.ابتدا بررسی می کردم که آیا امکان انجام وظیفه وجود دارد و شرایط آن سمت را دارم.سپس قبول می کردم.ریاست دانشگاه کاشان را برای من صادر کرده بودند.وزیر وقت
مرا خواست که حکم را تحویل دهد.به او گفتم ترجیح می دهم یکی از اساتید آن دانشگاه این مسئولیت را قبول کند و قبول نکردم.لذا فرد دیگری را پیشنهاد نمودم که از اساتید آنجا بود.
پایین یا بالا بودن مسئولیت برایم مهم نبود.اگر باری به زمین بود، سعی می کردم بردارم.یک روز مدیر گروه ریاضی،یک روز معاون دانشگاه اصفهان و یا دانشگاه شهرکرد و روزی دیگر مسئول مرکز پیام نور اصفهان بود م .در هر مسئولیت اجرایی یک تحول و اثری ماندگار از خود بجا گذاشتم.
۲۲.معاشرت با مردم
در این قسمت نکاتی را در خصوص نحوه برخورد با دیگران را اشاره می کنم.
.در طول عمرم حدود سیزده سال کارهای اجرایی داشتم.البته در بسیاری جلسات شوراهای گوناگون دانشگاهی و غیر دانشگاهی شرکت داشتم.همواره سعی کردم از جناح بندی ها فاصله بگیرم و در اکثر دولت ها با سلایق مختلف بطور مستقیم یا غیر مسئولیت داشتم.
بنده اعتقاد به درست روی دارم. باید خط مستقیم ک همان خط چهاره معصوم است، خط مشی افراد در زندگی باشد.برای مثال، امانتی را به شما می دهند که به مقصد برسانید.جاده ای که در پیش دارید، گاهی اتوبان است ،گاهی باریک است و گاهی پر از دست انداز است.راننده عاقل و دانا با توجه به وضعیت جاده سرعت خود را تنطیم می کند.دسته بندی های ما معمولا ریشه در هوای نفس و خود خواهی ها دارد.باید با احتیاط و شناخت کامل در جمعیت ها عضو شد.
ما خدا را داریم که بهترین راهنمای ماست.او توسط پیامبران و چهاره معصوم پیام خود را و راه صحیج را به ما می رسانند.در غیاب آنها آثار آنها و انسان های صالح و مر اجع دینی و مبلغین دین هستند که سخنان آنان را به ما می رسانند.اگر خوب توجه کنیم ،دین دستورالعمل آدم شدن و راه درست انتخاب کردن را به ما می آموزد.متاسفانه افرادی آگاهانه یا ناخود آگاه این چراع هدایت را تاریک جلوه می دهند.اما نمی توان خورشید را در طولانی مدت پشت ابرها نگه داشت.خورشید می درخشد و موانع خود را از سر راه برداشته وذوب می کند.
.به نطر من یک مسئول باید همانند یک پدر خانواده عمل کند.در یک خانواده معمولا فرزندان با سلایق گوناگون هستند.والدین همه آنها را دوست دارند و همانند گل های یک باغ تنوع آنها باعث زیبایی باغ می گردد.هر گز بین بچه ها فرق نمی گذارند.حتی اگر یکی از آنها را بیشتر دوست داشته باشد ،ابراز نمی کنند.حتی تنبیه آنها سازندگی را در بر دارد.
برخود باید همانند خارج کردن یک غده سرطانی در بدن باشد .لذا اگر در ابتدا موجب ناراحتی است، اما در نهایت سلامتی را به انسان بر می گرداند
شیعه خطش،خط شاه کربلاست
جوهرش خون و قلم تیغ لاست
۲۳.فعالیت های اجرایی
پیرو مطالب قبلی، در ذیل خلاصه ای از تجارب خود را در ماموریت به دانشگاه پیام نور آورده شده است.
در مدت دو سالی که مدیریت مرکز اصفهان را به عهده داشتم.در ابتدا امور داخلی مر کز را سر و سامان دادم. ضمنا سه واحد پیام نور کوهپایه، دولت آباد و شاهین شهر زیر نظر مر کز اصفهان راه اندازی کردم.
مسابقات سراسری حفظ و قرائت دانشجویان پیام نور سراسر کشور را با همکاری دارالقرآن اصفهان در حدود یک هفته برگزار کردم.یک سالن بزرگ را تجهیز کردم بطوریکه بتوان مراسم را در آنجا افتتاح نمود.
با توجه به کمبود فضای آموزشی،با صرفه جویی اقدام به ایجاد یک ساختمان چند طبقه برای امور آموزشی نمودم.به یاد دارم حدود پانصد صندلی که برای بر گزاری امتحانات سراسری از رده خارج شده بود باز سازی و به مجموعه اضافه کردم.
با بررسی های بعمل آمده،تعداد رشته های آموزشی را افزایش دادم.بعضی از رشته چون کامپیوتر را تجهیز نمودم.سعی شد رشته مورد نیاز جامعه در اولویت باشد.تعدادی هیات علمی نیز جذب نمودم.
در پایان دوره ، به فرصت مطالعاتی به کشور استرالیا رفتم.در مجموع ، در حد توان حداکثر تلاش خود را انجام دادم.اگر چه منطقه پیام نور کمتر همکاری لازم را با بنده بعمل می آورد.
این میز که می بینی، گاه از من و گاه از تو
پاینده نخواهد ماند، خواه از من وخواه از تو
۲۴.تحریر مطالب
در این قسمت نکاتی را در رابطه با نقش تحریر مطالب بیان می کنم.
یکی از راههای که به انسان آرامش می دهد،این است که انسان قسمتی از وقت خود را به نوشتن اختصاص دهد.بنده به موازات مطالعه و پس از درک مطلبی ،سعی می کنم به زبان و قلم خود آنها را پیاده کنم.گویند اگر علم را خواستید حفظ گردد
، همانند کبوتر پایبندش کنید، آنرا بنویسید.تجربه نشان می دهد که نوشتن ها با گذشت زمان به تدریج کامل می شود.بنده در دوران دانشجویی،مقالاتی که می خواندم ،برداشت خود را را در صفحه مقابل آن مقاله می نوشتم.اگر انسان بخواهد کارهای پژوهشی ارزنده کند،باید برداشتهای خود، چون قطرات باران پشت سد جمع کند، تا آب لبریز گردد و عجله در چاپ ناقص مطلب نکند و اجازه دهد تا موضوع با گذر زمان پخته و کامل و قابل ارایه شود.همواره طرح درس خود را از یک هفته قبل آماده می کردم ،برای اینکه با اضطراب آن تهیه نشده باشد.
دوران دانشجویی، همواره پس از تدریس استاد درس،شب هنگام مطالعه و مطالب جانبی حول موضوع را می خواندم.این باعث می شد که اشراف و دید بهتری نسبت به موضوع پیدا کنم.در شب امتحان یا مطالعه نمی کردم و یا بکار دیگری مشغول بودم.زیرا انسان نباید خود را در موقع امتحان خسته کند.بلکه همانند یک ورزشکار تمرینات خود را باید قبلا انجام داده باشد. در دوران دبیرستان،به کتابخانه چهارباغ می رفتم و عصرها کتاب های جانبی ریاضی را می خوانم.
علاقه خاصی به جمع آوری کتابهای ریاضی داشتم و سعی می کردم یک کپی از آنها را داشته باشم.الان یک کتابخانه ریاضی شخصی در منزل دارم.همچنین یک کتابخانه از کتابهای شعرا وکتابهای مذهبی و اجتماعی،بالاخص آثار علامه حسن زاده و شاگرد توانای ایشان آقای صمدی دارم.
دیر فهمیدم که دانش نیست در حمل کتاب
دیر فهمیدم زمان طى شد ومن در منجلاب
تا به کی غافل بمانم اندر این دنیای پست
دیر فهمیدم که دنیا نیست چیزی جز سراب
۲۵. فرصت مطالعاتی در استرالیا
در این قسمت خلاصه ای از خاطرات سفر به استرالیا جهت گذراندن دوره فر صت مطالعاتی را بیان می کنم.
حدود نه ماه در دانشگاه نیوکاسل استرالیا با پروفسور ویلیس ،شاگرد پروفسور جانسون، کار های تحقیقاتی مشترک داشتیم .در این مدت یک مقاله مشترک تهیه نمودیم.با همکاری دکتر عبدالهی، آنرا در ایران تکمیل و آن در مجله ایلینیوز امریکا چاپ شد.لازم به ذکر است که پس از یک هفته موفق به اخذ پذیرش شدیم.
زمانی که وارد شهر نیو کاسل شدیم .مدتی را در منزل یکی از دوستان دانشگاهی اصفهان که در نیوکاسل مستقر بود گذراندیم.
با عنایت به داشتن چهار فرزند،منزل مناسب برای اجاره نبود.لذا پروفسور ویلیس خود منزلی از طرف ما اجاره کرد و ما در آن مستقر شدیم.
پسر بزرگتر در کلاس زبان شرکت می کرد.او تازه دیپلم گرفته بود.لذا پس از شش ماه وارد دانشگاه نیوکاسل شد و در رشته الکترونیک ادامه تحصیل داد.پس از دو سال او تحصیلات خود را در ایران ادامه داد. در هنگام برگشت منزلی در نیوکاسل برای او تهیه
و خودمان به ایران باز گشتیم.سایر فرزندان هم در دبستان و دبیرستان مشغول به تحصیل شدند.
موضوع تحقیقاتی خود با پروفسور ویلیس را در ایران دنبال می کنم .هم اکنون یک پروژه مشترک با او و دو نفر دانشجویان دکتری داریم.حدود ده مقاله تا کنون در زمینه پیکر بندی که مو ضوع تحقیق است چاپ شده است.بعلاوه سه دانشجوی دکتری در این زمینه فارغ التحصیل شد ند و یک نفر دیگر هم اکنون روی این موضوع کار می کند.
در مدت فرصت مطالعاتی هر روز از صبح تا عصر در دانشگاه نیوکاسل مشغول تحقیق و مطالعه بودم و مقالات و کتابهای مورد نیاز برای ادامه تحقیق را در این مدت فراهم کردم.
فرصت مطالعاتی ،فرصت بسیا خوبی برای بروز کردن اطلاعات علمی فرد و آشنا شدن از نزدیک با دانشمندان در زمینه تحقیق است.در این مدت ضمن شرکت در یک سمینار تخصصی،از نزدیک با صاحب نظران در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد همچون پروفسور دیلز،رید،لوی،رندی و قهرمانی آشنا شدم.
در این قسمت خاطرات خود را در مدتی که در دانشگاه آلبرتای کانادا در فرصت مطالعاتی بودم ، بیان می کنم.
۲۶.فرصت مطالعاتی در کانادا
اولین فرصت مطالعاتی خود را در دانشگاه آلبرتا گذراندم.پروفسور لائو در آنجا سمینار های هفتگی داشت.من در آن جلسات شرکت می کردم.مدعوین که به گروه ریاضی دانشگاه می آمدند ، یک سخنرانی ارائه می کردند.دکتر ریاضی و دکتر دزی نو تو شوی از میهمانان آن سال بودند.من هم یک سخنرانی نیم ساعته داشتم.
پروفسور لائو ،معمولا با مدعوین در کار مشترک شرکت نمی کرد مگر زمینه تحقیق یکسان با او داشته باشند.در مدتی که آنجا بودم،توانستم روی یک شاخه جدید در آنالیز هارمونیک مجرد روی گروه های تو پولوژیکی کار کنم.در آن مدت چهار مقاله تدوین نمودم.
گروه ریاضی آنجا ،یک کتابخانه مجهز و کاملی داشت.کلید کتابخانه و ساختمان گروه را هم در اختیار گذاشته بودند.لذا اکثر اوقات ،حتی تعطیلات آنجا بودم.اگر مقاله ای می خواستم ،با در خواست خود حداکثر یک هفته بعد قابل وصول بود.
کارهای روزمره و خرید های جزیی توسط همسر خانواده ها بطور گروهی انجام می شد.خرید های عمده در آخر هفته با مشارکت اینجانب و دوستان انجام می شد.
آب و هوای شهر،در چند ماه به حدود ۲۰ درجه زیر صفر می رسید.اما امکانات گرمایشی آنها در محل کار،خرید ،منزل و اتوبوس به گونه ای بود که ما کمتر در هوای آزاد در فصل سرمای شدید بودیم.سیستم گرمایشی در منازل از طریق پنجره های زیر زمینی تامین می شد.بطوریکه در دمای زیر صفر ما نگرانی سرما را نداشتیم.
.برای رفتن به آلبرتا، ما چندین پرواز عوض کردیم و بیش از یک روز در پرواز بودیم.حتی در کانادا دو پرواز داشتیم.روز و شب در آنجا بر خلاف روز و شب در ایران بود.زمانی که پروفسور لائو به دیدن ما آمد ما در خواب آلودگی بودیم.پس از مدتی عادت کردیم.
در ذیل بعضی از خصوصیات رفتاری و گفتاری والدین خود را عرض می کنم.
۲۷.نقش پدر و مادر در زندگی
بنده در یک خانواده متوسط و مذهبی بدنیا آمدم. رفتار والدین در شکل گیری شخصیت حقیر نقش بسزایی داشت.بیاد ندارم که حتی یک مرتبه مرا تنبیه بدنی کرده باشند.همواره مرا تشویق می کردند و انتظار داشتند که به مراتب علمی بالا برسم.
نقش مادرم در پرورش و تربیت بنده بسیار زیاد بود.به یاد دارم با توجه به فاصله منزل تا دبیرستان ادب که یکی از بهترین دبیرستان ها در آن زمان بود ،تلاش بسیار نمودند تا مرا در آنجا ثبت نام کنند. بخاطر بیماری پدرم،بار مسئولیت بدوش او بود.دیگران او را شیر زن می گفتند.یاد ندارم چیزی را از خدا بخواهد و مستجاب نشود.بسیاری از پرچم های عزاداری امام حسین را ،پس از نوشتن، ایشان می دوختند.
در اواخر عمر ،پدرم افتاده شده بود.حقیر در حد توان و فرصت از ایشان مراقبت می کردم.ولی همسرم نقش بسزایی در غیاب بنده در پذیرایی و مراقبت از ایشان بعهده داشت.روحش شاد.ایشان نمازشبش ترک نمی شد و زود به رحمت ایزدی پیوست.او معلم اخلاق و عرفان بود.ایشان نیز نقش بسزایی در طول زندگی با من داشتند.پس از فوت پدر ، احساس کردم خدا این عنایت را به من کرده که برای اهل بیت شعر بسرایم و قلم بزنم.
۲۸.نقش همسر در زندگی
شعری در وصف ایشان سروده ام که در زیر آمده است.
دریغا اسوه ای ایثارمان رفت
ز محفل محرم اسرارمان رفت
شفیق و رهنما فرزانه همسر
بهین استاد خوش گفتارمان رفت
مرامش در خور صد افرین بود
چو گل در جمع یاران بهترین بود
صبور و با صفا و با کرامت
دوای درد دلهای غمین بود
گل بی خار گلزار محبت
به حق سر چشمه ی انوار رافت
به هر سختی مرا آرامش جان
چو باران بهاری با طراوت
ز جان شیدای آل مصطفی بود
گدای آستان مر تضی بود
شود محشور با زهرای اطهر
که عمری چاکر خیر النسا بود
فلک از کف ربودی گوهرم را
شکستی بی وفا بال و پرم را
تو چیدی آن گل خوش عطر و بو را
جدا کردی ز جانم دلبرم را
دو صد افسوس جانم را ربودی
صفای خانمان را ربودی
زهجرش محفل ما گشته خاموش
ز من روح و روانم را ربودی
به یکباره گرفتی یار ما را
جدا کردی ز ما دلدار ما را
ز ماتم ساغرم لبریز کردی
نکردی رحم حال زار ما را
بدیدم مرغک بشکسته بالی
کنار تربتش روزی رجالی
شنیدم با دل پر غصه می گفت
نماند از او به جز یک جای خالی
خدایا قبر او پر نور گردان
ورا با فاطمه محشور گردان
گذشتن از صراط و وادی حشر
برایش از کرم میسور گردان
مطیع امر حق در هر غمی بود
عزیز و مهربان و گوهری بود
نوای اهل حق را شد پذیرا
گل پر پر شده را همسری بود
عجب رسمی خدا دارد بشر را
که ما غافل ز اسرار و بصر را
اگر صاحب جمال و اقتداری
برد سوی خودش در یک نظر را
بیا ای اهل شور و با لیاقت
پذیرا می شوی روز قیامت
مکن حق را ز افکارت فراموش
چو خواهی نزد او لطف و سعادت
۲۹.فعالیت های آموزشی
در این قسمت نکاتی را در رابطه با فعالیت خود در گروه ریاضی اشاره می کنم.
حدود سی و هشت سال در گروه ریاضی خدمت کردم.در دوره تحصیل در کارشناسی در دانشگاه اصفهان ، حل تمرین دروس ریاضیات عمومی را بعهده داشتم. اواخر دوره ،مصادف شد با تظاهرات در دانشگاه و شروع انقلاب اسلامی.لذابه خاطر عدم حضور در کلاس،تحصیلات من یک ترم تحصیلی به تاخیر افتاد و در بهمن ماه ۱۳۵۷ فارغ التحصیل شدم.
پس از اخذ کارشناسی در گروه ریاضی بعنوان کمک مربی استخدام شدم.قرار بود با استفاده از بورس تحصیلی عازم آمریکا در دانشگاه U.C.L.A.شوم.پذیرش هم اخذ کرده بودم.زمان رفتن مصادف با تسخیر سفارت امریکا شد.لذا امکان ادامه تحصیل مقدور نشد.
تصمیم گرفتم در داخل کشور ادامه تحصیل دهم.در دانشگاه های اهواز،شیراز و صنعتی تهران در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شدم.لذا در دانشگاه صنعتی یک ترم مشغول تحصیل شدم.بخاطر انقلاب فرهنگی، دانشگاه ها تعطیل گردید.لدا تصمیم گرفتم در خارج از کشور ادامه تحصیل دهم.با بورسی که از طرف وزارت علوم به من داده شد، تحصیلات خود را در دانشگاه شفیلد انگلستان ادامه دادم.یک سال کارشناسی ارشد و چهار سال دوره دکتری طول کشید.
در هر ترم تحصیلی یک یا دو درس جدیددر دانشگاه اصفهان تدریس می کردم.فکر کنم حدود چهل درس در رابطه با آنالیز هارمونیک،آنالیز تابعی و آنالیز حقیقی را در مقطع تحصیلات تکمیلی و کارشناسی تدریس نمودم. اکثر دروس کارشناسی در زمینه توپولوزی و آنالیز و ریاضیات عمومی راچندین بار تدریس نموده ام.
۳۰.راهنمایی دانشجویان
در دوران بازنشستگی معمولا هر روز حدود چهار ساعت بعد از ظهر ها در گروه ریاضی حضور دارم و مشعول راهنمایی دانشجویان تحت راهنمایی خود هستم بطوریکه بتوانم مسئولیتی که در قبال پذیرش آنها قبول کرده ام را کامل کنم وخدشه ای در تحصیلات آنها پیش نیاید.
در این قسمت نکاتی را در رابطه با دانشجویان تحصیلات تکمیلی تحت راهنمایی خود ذکر می کنم.
ان شا الله بتوانم با دانشجویان دکتری که تحت راهنمایی دارم ،تعداد ۲۰ نفر را فارغ التحصیل کنم .بعضی از فارغ التحصیلان به مرتبه استادی رسیده اند و شاگردانشان هم اکنون دارای دانشجوی دکتری هستند.همچون دکتر نصر اصفهانی که در زمان فراغت از تحصیل حدود هشت مقاله در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد داشت.ایشان یک گروه پژوهشی در دانشگاه صنعتی اصفهان دایر نمود و اولین سمینار تخصصی آنالیز هارمونیک را آنجا بر گزار کرد.هم اکنون در انجمن ریاضی ایران ، در گروه آنالیز هارمونیک فعالیت دارد.
حدود ۶۰ دانشجوی کارشناسی ارشد را فارغ التحصیل نموده ام .بیشترین نمره پایان نامه در دوره کارشناسی ارشد را آقای دکتر اعظم استاد تمام گروه ریاضی با راهنمایی اینجانب با نمره ۲۰ گذراندند . بیشترین نمره پایان نامه دکتری را آقای دکتر سلیمانی با نمره۱۸.۹۸ دفاع نمودند.هم اکنون با ایشان تحت عناوین استاد مشاور،پروژه های تحقیقاتی و دوره پسا دکتری با هم همکاری داریم.
خانم دکتر رهنما،دانشجوی دکتری تحت راهنمایی اینجانب با مشاورت خانم دکتر ابطحی از همکاران گروه ریاضی ،دوره دکتری خود را با نمره عالی گذراندند و با ایشان نیز یک دوره پسا دکتری داشتم که حاصل تحقیقات با ایشان منجر به دو مقاله گردید.
خانم دکتر ابطحی کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه صنعتی اصفهان و دوره دکتری خود را زیر نظر اینجانب به پایان رساندند.ایشان هم اکنون دانشیار گروه ریاضی هستند وپروژه هایی با اساتید خارج از کشور همکاری دارند.چندین دانشجوی دکتری تحت راهنمایی اینجانب با مشاورت ایشان بوده است.مقدمات ایجاد یک مجله تخصصی در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد با همکاری ایشان فراهم شده است.پذیرش مقاله در این مجله همزمان ّبا باز نشستگی اینجانب شد.امید است گروه ریاضی با همکاری ایشان نسبت به راه اندازی آن اقدام موثر بعمل آورند.چون مجله تخصصی خاص در این زمینه در جهان وجود ندارد.
۳۱.جذب هیات علمی
در این قسمت نکاتی را که در مدتی که درجذب هیات علمی فعالیت داشتم،اشاره می کنم.
.به مدت سه سال در بررسی صلاحیت علمی اساتید جهت جذب در دانشگاه اصفهان با حکمی که از طرف وزارت علوم صادر شده بود باتفاق جمعی از اساتید دانشگاه فعالیت داشتم.
اینجانب مسئول هماهنگی کمیته بررسی صلاحیت ها بودم و در جلسات هیات جذب معمولا شرکت می کردم و یا نظر کار گروه را منعکس می کردم.
ضمنا از طرف هیئت جذب دانشگاه به نمایندگی در کمیسیون ماده ۲ ،در امور فرهنگی، ارتقای اعضای هیات علمی شر کت می کردم.
.در این مدت از بین بررسی حدود سیصد پرونده ،انگشت شمار پرونده وجود داشت که مورد تائید قرار نمی گرفت.
هر یک از اعضا نظر خود را بطور مستقل در قالب فرمی منعکس می کردند و بنده هیچگونه اعمال نظری نمی کردم وتنها نظارت بر حسن اجرا می کردم.معمولا نظرات نزدیک به هم بود.
چندین بار اتفاق می افتاد که نظر جمع متمایز با نظر تحقیقات استانی بود.در هر صورت نظر اکثریت را منعکس می کردیم.اگر لازم می شد بررسی بیشتری می کردیم که حق کسی ضایع نگردد.
.کسانی که در ابتدا در جلسه حضور پیدا می کردند،معمولا اضطراب داشتند.اما در پایان با روی خندان جلسه را ترک می گفتند.احساس اینجانب این بود که یک آرامش نسبی در این خصوص در دانشگاه بوجود آمده بود و عزیزانی که مراجعه می کردند به این نتیجه می رسیدند که جز رضای حق تعالی و انجام وظیفه از هر گونه خط بازی و جهت گیری سیاسی اعضا پرهیز می کنند.
. اگر چه این قضاوت ها بسیار حساس و سرنوشت ساز بود. کسانی که عمری را به امور علمی پرداخته بودند.کوچکترین خطا در قضاوت در آینده و سرنوشت افراد تاثیر گذار بو د.لذا حد اکثر دقت بعمل می آمد.امید است رضای حق تعالی را در انجام این وظیفه خطیر کسب کرده باشیم.ان شا الله
۳۲.تالیفات
در این قسمت به پاره ای از تالیفات و آثار علمی خود می پردازم.
.چند سالی مشغول تدوین یک دایره المعارفی در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد و کاربردهای آن در زمینه جبر های باناخ بودم.لذا در ابتدا انواع جبر های باناخ و خواص اصلی آنها را روی گروهها و نیم گروه ها در مجموعه ای بنام
Abstract Harmonic Analysis on groups and semigrous
جمع آوری نمودم.علاقه مندان می توانند در ریسرچ گیت به آدرس زیر کلیه تالیفات بنده را ملاحظه کنند.
www.researchgate.net/profile/Ali_Rejali2/contributions
پس از بازگشت از فرصت مطالعاتی از کانادا و تدریس نظریه نمایشها روی گروه ها مجموعه ای زیر را تدوین نمودم.
Lecture Notes on Abstract Harmonic Analysis (Representation theory on groups)
یکی از جبر های باناخ که کاربرد زیادی در آنالیز هارمونیک مجرد دارد جبرهای گروهی و جبرهای فوریه است.لذا مجموعه ای تحت عنوان زیر تهیه کردم.در این مجموعه کاربرد جبرهای وان نیومن در آنالیز هارمونیک مجرد با جزئیات آمده است.
Von-Neumann Algebras for Absrtact Harmonic Analysis
مجموعه ای مقدماتی در مفاهیم آنالیز هارمونیک مجرد برای مقطع کارشناسی ارشد تحت عنوان زیر تهیه نمودم.
Analysis on topological groups
مجموعه به نام روشهای حل مسائل ریاضی با نام زیر تهیه گردید.
Art of Mathematical Problems Solving
لازم به ذکر است متن کامل آثار اینجانب د سایت شخصی به آدرس
alirejali.ir
و ریسرچ گیت قابل دسترسی است.امید است بتوان با تدوین و ویرایش نهایی آنها اقدام به چاپ نمود.
۳۳.زمینه های تحقیقات
در این قسمت به پاره ای از زمینه های تحقیقاتی خود را بیان می پردازم.
کارهای پژوهشی خود را از دوره دکتری خود شروع کردم.دوره دکتری در انگلستان صرفا تحقیقاتی است و هیچگونه دوره آموزشی ندارد.لذا استاد راهنما یم، دکتر بیکر،چند موضوع را پیشنهاد نمود.با توجه به عدم شناخت به مسائل پیشنهادی،ازخدا مشورت خواستم.دکتر انشایی یک استخاره نمودند .لذا موضوع تحقیق را با منظم پذیری جبرهای باناخ اندازه وزنی شروع نمودم.
برای کار و تحقیق در این زمینه لازم بود،ابتدا مقدمات و ساختارهای آنرا فراهم و سپس به حل مسائل در این زمینه بپردازم.حدود دو سال طول کشید تا مطالعات اولیه و مقالات مورد نیاز تهیه و زیربنای تحقیق فراهم گردد.در دو سال آخر ، تلاش های من بتدریج به ثمر نشست و خود را نشان داد.پابان نامه اینجانب حدود دویست صفحه تدوین شده است .متن آن در ریسرچ گیت آمده است.
در اولین فرصت مطالعاتی ، تحقیقات خود را متمرکز روی گروه ها کردم.دوره دکتری زمینه فعالیت من روی نیم گروه ها بود و با توجه به ساختار جبری آنها،جای مانور کمتر و ابزار کافی وجود نداشت.لذا خواص جبری و توپولوژیکی توابع وزنی روی گروه ها را مطالعه و آنها را بررسی کردم.
در دومین فرصت مطالعاتی، فعالیت خود را روی میانگین پذیری جبرهای باناخ بالاخص جبرهای گروهی وساختار جبری گروه ها متمرکز نمودم.این تحقیق منجر به مفهومی بنام پیکر بندی شد.با استفاده از یک نرم افزار مناسب امکان بررسی یکریختی بین بعضی از گروه های بی پایان مقدور گشت.
زمینه های تحقیقات دیگری همچون خواص جبری و توپولوزیکی جبرهای فرشه را مشغول تحقیق هستم.جبرهای فرشه تعمییم مناسب برای جبرهای باناخ هستند.
خواص جبری و توپولوزیکی جبرهای لیپشتز برداری مقدار را با چند دانشجوی دکتری مشغول تحقیق می باشم که منجر به چاپ مقالاتی نیز شده است.
خواص.B.S.E. جبرها یک موضوع تحقیق جدید است که با دو نفر از دانشجویان دکتری مشغول به تحقیق هستم.
۳۴.قطب علمی
تلاش بنده این است که با هر دانشجوی دکتری یک شاخه جدید در زمینه آنالیز هارمونیک را مورد مطالعه قرار دهم بطوریکه در کشور یک مجموعه از صاحبنظران آنالیز هارمونیک مجرد تشکیل گردد.تا به تدریج یک قطب علمی از صاحب نطران در کشور ایجاد گردد.
هم اکنون عضو قطب جبر باناخ هستم که در گروه ریاضی دانشگاه تشیکیل شده است.از بین قطب های علمی ریاضی کشور رتبه اول را کسب نموده است.
۳۵.خصوصیات اخلاقی
احساس بنده این است که موفقیت های اینجانب به خاطر عنایتی است که خدای متعال به من عطا کرده است .در زیر بعضی از خصوصیات اخلاقی ورفتاری خود را ذکر می کنم.
سعی می کنم همواره اول وقت نماز را بجا آورم.اگر کاری را شروع کردم ، سعی می کنم به نحو احسن آنرابه پایان برسانم .در وعده با افراد خلف وعده نمی کنم.در کارهایم همواره نظم را مراعات می کنم.
در کارهای محوله پی گیری دارم.در حرام و حلال کردن دقت می کنم.در آمدن و رفتن در سر کلاس درس راس ساعت شروع و راس ساعت معمولا به پایان می برم.در برخورد با افراد متواضع هستم.
کم سخن می گویم مگر در صورت ضروت .خانواده و فرزندان را عزیز و دوست می دارم و حداکثر تلاش خود را در تامین امور مالی و تربیتی آنها انجام می دهم.در سلام کردن به دیگران پیش قدم هستم.
اهل گذشت هستم و تاضروت و تعرضی به من نباشد از کنار مسائل عبور می کنم.پاسخ افراد و تلفن و مکاتبات را در اولین فرصت انجام می دهم.وقت خود رادر شبانه روز تقسیم و سعی در انجام آنها دارم.
صله رحم را دوست دارم و در هر فرصتی پیش آید به دیدن اقوام می روم.بالاخص اگر دچار مشکلی شوند که در توان بنده باشد.سفرهای زیارتی را دوست دارم.نگاه به نامحرم و صحبت با آنها را در حد َضرورت انجام می دهم.در سر کلاس درس، نگاه متمر کز در کلاس مختلط ندارم و بیشتر رو به تخته و نوشتن تمرکز می کنم.
سعی می کنم روزانه حداکثریک ساعت پیاده روی کنم.به سلامتی خود و خانواده اهمیت می دهم.
خداوند توفیق انجام نماز شب و انجام عبادات مستحبی را به من نداده است.مگر دو مرتبه که فردی دل مرا بی جا و با تهمت شکست.لذا نماز شب خواندم و از خدا خواستم که همانطوریکه من از حق خود گذشتم او هم بگذرد. نکند که خانواده ایشان دچار صدمه شوند.
سعی می کنم رضای خدا را در کارها ملحوظ و بطور خالصانه و دقیق کارهای محوله را انجام دهم.دقت کرده ام خدا هم مرا در امور تنها نمی گدارد. حتی اگر به زبان هم نیاورم با بهترین وجه راهنمایی می کند.
۳۵.سروده ها
در این قسمت نکاتی را در خصوص سروده های خود می گویم.
پدرم گاه گاهی اشعاری کوتاه می سرود .او علاقه به رباعیات خیام داشت.بنده در دوره دبیرستان مشاعره می کردم و اشعار زیادی حفظ بودم.با آمدن به دانشگاه دیگر فرصتی برای ادامه نبود.لذا اکثر آنها را فراموش کرده ام.
یکی از برادرانم ،که در علوم دینی و حوزوی مشغول است.او هم طبع شعر دارد و اشعاری سروده و چاپ کرده است.ایشان در جلسات سخنرانی که داشت مرا تشویق کرد که امکان سرودن اشعار هست.لذا به تدریج شروع به سرودن مثنوی نمودم.
داماد خواهرم، شاعر توانا یی است.زیاد مزاحم ایشان شدم.حدود دو سال باهم به ویرایش اشعار و به تکمیل آنها پرداختم.مجموعه اشعار نوای دل در وصف چهارده معصوم و بیان فروع الدین به شعر با زبانی ساده و روان بطوریکه قابل استفاده برای عموم باشد را نشر دادم.
مدتی بود که سرودن شعر را کنار گذاشته بودم و به امور علمی متمرکز شدم.زیاد وقت مرا می گرفت.بنده می خواستم هر بیت دارای محتوای فرهنگی از علوم قرآنی،حدیث و بطور کلی مفاهیم مذهبی باشد.از طرفی باید وزن و حالت هنری شعر را داشته باشد.
چند سالی است که شروع به سرودن رباعی کرده ام.حدود هشتصد رباعی سروده ام.همگی آنها در کانال زیر در تلگرام آمده است.هر موقع فرصتی داشته باشم و عنایتی از طرف خدای متعال باشد سروده ام.همانند مثنوی کمتر وقت مرا می گیرد ولی سختی خود را دارد.باید در دو بیت مطلبی را بیان کرد.در صورتی که در مثنوی می توان با ابیات زیادتری مقصود را رسان.
robaeiatrejali@
.بطور پراکنده دوستانی رباعیات مرا بعَضا اصلاح و ویرایش نمودند.اما فرصتی نشد که حضوری با شاعری همنشین شوم و بطور دقیق آنها را ویرایش اصولی کنم.لذا برای از بین نرفتن آنها، فعلا نشر و جمع آوری کرده ام.گزیده ای از رباعیات منتخب بنده در اینستاگرام آمده است.
ali.rejali00
اخیرا شروع به خواندن اشعار حافظ بطور دقیق نموده ام.همزمان برداشتهای خود را بیت به بیت در کانال فرهنگی و اجتماعی خود روزانه می آورم.علاقه مندشده ام که مدتی را روی غزل کار کنم.اشعاری هم سروده ام که در وبلاگ اینجانب به آدرس زیر آمده است.
alirejali.blog.ir
۳۶.تجارب آموزشی و پژوهشی
در این قسمت تجارب خود را پیرامون آموز ش و پژوهش در ریاضی بیان می کنم.
در پژوهش اگر موضوع تحقیق را با مثال های ساده شروع کنیم و بتدریج آنرا گسترش دهیم.نتایج ارزشمندی حاصل می گردد.ما عادت داریم یک مقاله را بخوانیم و اطراف آن تحقیق کنیم.اگر چه ممکن است منجر به یک مقاله شود.اما کار بنیادی نیست.
در تدریس هم اگر تدریس را از دوره کارشناسی شروع و به تدریج به کارشناسی ارشد و سپس دکتری تعمییم دهیم.باعث اشراف استاد به درس می گردد و دانشجو بهره بیشتر از کلاس می برد و به تحقیق نیز کمک می کند.
.تحقیق بطور گروهی و بحث و تبادل نظر پیرامون موضوع بطور هفتگی و منظم و به صورت سمینار، زیر نظر استاد راهنما و مشاورین ، موضوع تحقیق را پر بار تر و با تضارب افکار زودتر به نتیجه می رسد.
.انتخاب موضوع و مسئله تحقیق قبل از شروع به تحقیق با توجه به زمان اختصاص یافته برای اخذ دکتری مهم است.متاسفانه دانشجویان ما بخاطر مشکلات مالی و نداشتن فرصت کافی و اجبار به داشتن دو مقاله معتبر،هدف که ارائه یک پابان نامه اصیل و قوی است را از دست می دهند و نیروی خود را صرف چاپ مقاله می کنند.
با بررسی فارغ التحصیلان دوران گذشته،آنها حدود شش سال روی پایان نامه کار می کردند و به درجه اجتهاد علمی در یک موضوع می رسیدند و از پایان نامه در آخر چند مقاله بدست می آمد.امروزه ابتدا مقاله آماده می شود و سپس مقاله ها کنار هم قرار داده شده و تز می گردد.این روش در دراز مدت به تحقیق لطمات اساسی می زند.
۳۷.عوامل پیشرفت
در این قسمت نقش مادر را در پیشرفت خود به اختصار اشاره می کنم.
ایشان تنها دختر از خانواده ای بود که والدین خود را زود از دست داد.بعد از ازدواج با پدر صاحب نه فرزند شد.پنج پسر و چهار دختر.از بین آنها من تحصیلات عالی تر داشتم.
احساس می کنم که مادر علاقه خاصی به من داشت .سعی می کرد که در بهترین مدرسه و دبیرستان درس بخوانم.از نطر غذا نیز بطور ویژه به من توجه می کرد.
پدرم چند سالی بود که دچار بیماری اعصاب شده بود و در تابستان ها تشدید می شد.مادرم با چندین بچه جهت بستری و معالجه پدر به بیمارستانی در تهران می رفت.بسیار وفادار به پدر بود.فرزندان را در دوران بیماری پدر سر پرستی می کرد.
او شیر زن و شجاع بود.علاوه بر خانه داری پرچم دوز اهل بیت نیز بود.بسیاری از پرچم های مرحوم غزالی که در عزاداری ها موجود است را مادرم ،پس از خطاطی،می دوخت و آماده می کرد.
در زمان حیات پدر ،معمولا هر سال به مشهد می رفتیم.مادرم می گفت پدر مقدار زیادی از پول همراه خود را برای ساختمان حسینیه اصفهانی ها می داد.بعضا ما دچار زحمت می شدیم. بعد از فوت پدر ،معمولا بنده ایشان را باتفاق خانواده به مسافرت بالاخص مشهد می بردم.علا قه خاصی به زیارت چهارده معصوم داشت.مادر را با ویلچر جهت زیارت ائمه به عراق و برای حج تمتع به مکه بردم.او عاشق زیارت امام حسین و امام رضا بود.در فرزندان او هم عشق زیارت آنها شعله ور است.
اگر چه سواد خواندن و نوشتن زیادی نداشت.ولی تلاش کرد در کلاس های خود آموزی شرکت کند.بسیار علاقه مند بود که بچه هایش کسب علم کنند.در تابستان ما را تشویق می کرد که کار کنیم.بنده در هر تابستان ،تا قبل از دانشگاه در کارهای گوناگون شاگردی می کردم.بعضی اوقات هم در مغازه پدر کمک می کردم.
در تربیت کودکان بسیار کوشا بود.الحمد الله فرزندانی صالح و کوشا تحویل جامعه داد.روحش شاد. علاوه بر خانه داری،در کارهای پدر نیز مشارکت داشت.با توجه به شغل پدر ،رب گوجه و ترشی و سرکه و آبلیمو گیری را در منزل انجام می داد.
در کارهای ادا ری توانا بود و نفوذ کلام بالایی داشت.در زمان بیماری پدر,اقدام به ساخت منزل جدید نمود.من هم در بردن و آوردن ایشان برای تهیه لوازم ساختمانی و اداری کمک می کردم. نقش مادر در زندگی اینجانب ،بسیار تاثیر گذار بود.اگر تلاش های شبانه روزی و تدبیر و همت او نبود ،معلوم نبود که بتوانم درجات عالی را بگذرانم.بدینوسیله از زحمات او سپاسگزارم و هر گز او را فراموش نخواهم کرد. با طرح زحمات ایشان خواستم الگوی یک زن فداکار و وفادار و ایثار گر را بعنوان سرمشق دیگران معرفی نمایم.اگر چه سواد و درس مهم است ولی فهم و شعور و دانایی چیز دیگری است.لازم به ذکر است که بهترین الگوی قدسی و زمینی برای زنان حضرت فاطمه است.مادرم هم هدایت شده این بانوی گرامی است.
ای تراب تیره این یکدانه گوهر مادر است
نیک میدارش که از دلدادگان حیدر است
بود بیرق دوز شاه تشنه کام کربلا
زین سبب جمله امیدش آن شهید بی سر است
۳۸.فعالیت های فرهنگی
در ذیل به پاره ای از فعالیت های فرهنگی خود می پردازم.
در دوران دبستان در کلاسهای قرآن شرکت می کردم.پدرم یک روحانی را بطور هفتگی در منزل دعوت می نمود.همه اعضای خانواده حدود دو ساعت به صحبت های او گوش می کردیم و سوالات خود را می پرسیدیم.
در دوران دبیرستان علاقه به مشاعره داشتم.با هم کلاسی های خود مشاعره می کردم.شعر های خوب زیادی حفظ بودم.
با دوستان دوره دبیرستان در فعالیت های فرهنگی شرکت داشتم.علاقه به خواندن روزنامه داشتم.دوستان صمیمی از انگشتان دست تجاوز نمی کرند.عصرها در کوچه با بچه ها فوتبال بازی می کردم.
تنها درسی که نمره تک در دبیرستان گرفتم.نمره ورزش بود.معلم ورزش اصرار داشت که باید لباس ورزش بپوشم و با شورت ورزش کنم .من هم خود داری می کردم.تا اینکه در شهریور ماه با تک ماده کردن درس ،آنرا گذراندم. در جوانی به شنا و پینگ پنگ علاقه مند بودم.
در دوره دبیرستان و لیسانس،در نماز جماعت مدرسه ومسجد دانشگاه معمولا شرکت داشتم.با دانشجویان مذهبی در کنار فعالیت های علمی دوست بودم.تا اینکه اعتراضات دانشجویی شروع شد.بنده هم در اعتصاب و امتناع از شرکت در کلاس شرکت داشتم.این امر باعث شد یک ترم دیرتر فارغ التحصیل شوم.
درتظاهرات خیابانی و راهپیمایی ها شرکت داشتم.قبل از پیروزی انقلاب،در گشت های شبانه شرکت می کردم.در منزل خود و دوستان برای هماهنگی کارها فعالیت داشتم.به عنوان کمک مربی ،در دانشگاه اصفهان در گروه ریاضی ،مشغول به کار شدم.در طول انقلاب فرهنگی به ترجمه کتاب و تدریس در دبیرستان دانشگاه مشغول بودم.
.در دوره دکتری در انگلستان، در کنار فعالیت های علمی،فعالیت های اجتماعی و فرهنگی نیز داشتم.باتفاق دانشجویان، شب های جمعه ،هر روز در منزل یکی از دانشجویان، جمع می شدیم.به دعا و تفسیر قرآن و تجزیه و تحلیل اخبار می پرداختیم.
در سخنرانی های که در منچستر و لندن برگزار می شد ،به اتفاق خانواده شرکت می کردیم. در مراسم راهپیمایی ها به مناسبت های گوناگون در لندن حضور داشتم.مسئولیت هماهنگی و تدارکات برای اعزام خانواده ها با من بود.با اتحادیه انجمن های اسلامی در اروپا همکاری داشتیم.و اقدام به تشکیل انجمن اسلامی باتفاق سایر برادران بورسیه نمودیم.
در راه اندازی بسیج اساتید در دانشگاه اصفهان نقش داشتم و در هسته مرکزی حضور داشتم.در تهیه و تدوین اساسنامه شرکت داشتم.بعد از مدتی بسیج اساتید کشور تشکیل گردید.اینجانب بعنوان استاد نمونه بسیجی از طرف سازمان بسیج اساتید کشور و استان معرفی شدم. حضوری فعال در جلسات هفتگی و اردوها ی فرهنگی داشتم.
۳۹.رازهای موفقیت
اگر افراد راز های موفقیت و شکست خود و تجارب ارزشمند را به تحریر درآ ورند می تواند راهنمایی برای دیگران باشد.در زیر خلاصه ای از رمزهای موفقیت خود در زندگی جمع بندی می کنم.
.داشتن هدف در زندگی و تلاش وکوشش در رسیدن به آن با پی گیری و برنامه ریزی.
وداشتن اعتقاد به خدای متعال و توکل در امور و یاری از او خواستن.ضمنا تلف نکردن اوقات روازانه و استفاده بهینه از لحظه لحظه وقت خود.
.داشتن برنامه روزانه, هفتگی ,ماهانه و سالانه و چند سالانه وتحرک و عدم توقف در کارها و داشتن ایده های متعالی و سعی د رسیدن به آنها.
.داشتن همسری دلسوز و راهنما در طول زندگی و کمک در پیشرف من در کارها.او فردی متدین و همراه و قانع در طول زندگی بود.
پر کردن اوقات فراغت با تفریحات سالم و نوشتن و خواندن مطالب مفید.هیچ گاه فارغ التحصیل خود را ندانستم سعی می کردم بیشتر شنونده باشم تا گوینده.با افراد ناباب رفت وشد نمی کردم در طول عمر حتی یک سیگار نکشیدم.
دعای پدر و مادر و رضایت آنها از بنده و ادای وظیفه در صورت نیاز. به سر انجام رساندن کاری که در دست دارم با زمان بندی و اقدام به موقع . از فرصت های گوناگون استفاده بهینه کرده و متناسب با آن شرایط اقدام لازم می کردم.
.در کارها با صبر و فکر اقدام می کردم با عجله و بی دقتی کاری نمی کردم.اگر کاری را صحیح می دانستم اقدام می کردم در کارهای که مطمین نبودم مشورت و پس از به نتیجه رسیدن قاطعانه و بدون تردید عمل می کردم.
در طول زندگی همواره راستگو بودم و یاد ندارم دروغی در طول زندگی گفته باشم . چنانچه لازم بود بعضا سکوت می کنم
۴۰.مسافرت ها
در اینجا به کشور هایی که مسافرت کرده ام اشاره می کنم.
برای ادامه تحصیل در انگلستان و اخذ ویزا حدود پانزده روز به اتفاق خانواده در ترکیه بودم.این اولین سفر به خارج از کشور بود.
حدود پنج سال در انگلستان در شهر شفیلد برای اخذ کارشناسی ارشد و دکتری به اتفاق خانواده زندگی کردم.دو مرتبه در این مدت به ایران آمدم و حدود یک ماه در اصفهان بودم.
اولین فرصت مطالعاتی را در کانادا شهر آلبرتا بودم.دومین فرصت مطالعاتی را در استرالیا در شهر نیوکاسل گذراندم.
برای شرکت در کنفرانس بین المللی ریاضی به ژاپن رفتم.در برگشت حدود یک هفته به اتفاق جمعی از همکاران ریاضی در چین اقامت داشتم.
برای سخنرانی به اتفاق همکاران به کشور سویس رفتیم و حدود یک هفته آنجا بودیم.
.برای سفرهای زیارتی به کشورهای عراق،سوریه و عربستان در چندین نوبت مسافرت داشتم.
۴۱.خاطراتی از دانشگاه شهرکرد
در این قسمت خاطراتی را در زمانی که دانشگاه شهر کرد بودم اشاره می کنم.
.به مدت دو سال در دانشگاه شهر کرد در سمت معاونت آموزشی و پژوهشی فعالیت داشتم.در آن زمان،تازه دانشگاه استقلال خود را پیدا کرده بود.قبلا زیر نظر دانشگاه صنعتی اصفهان فعالیت داشت.
ریاست دانشگاه به عهده دکتر طالبی بود.با توجه به سوابق اجرایی هر دو ،به تدریج امور آموزشی و پژوهشی و عمرانی آنجا را در سطح یک دانشگاه ارتقا دادیم.بالاخص بیش از پنجاه نفر را بورسیه نمودیم.
هر دوی ما با خانواده ها در آنجا مستقر شدیم.تا امکان فعالیت بیشتر مقدور گردد.من یک روز به گروه ریاضی دانشگاه اصفهان برای تدریس و راهنمایی دانشجویان می آمدم.
حتی بعد از استعفا،مدتی با رئیس جدید دانشگاه شهرکرد در گزینش هیات علمی همکاری می کردم. الحمد الله فعالیت ها به ثمر نشسته و دانشگاه در جایگاه مناسبی قرار دارد.
خانواده در سال دوم ماموریت، به خاطر وابستگی به خانواده و تحصیلات فرزندان ترجیح دادند در اصفهان باشند.لذا بنده هفته ای سه روز رفت و شد بین اصفهان و شهرکرد می کردم.
۴۲. شبکه های مجازی
در این قسمت به معرفی کانال های فرهنگی و اجتماعی در تلگرام می پردازم.
کانال تقسیرهای زیارت جامعه ، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه که توسط استاد محمد رضا رنجبر ارائه شده است ، توسط اینجانب خلاصه برداری و همراه با رباعیات اینجانب تدوین شده است .آدرس آن عبارتست از:
ziaratjam@
در کانال آیات قرآن ،اشعار حافظ و اشعار مولانا ، تفاسیرحجه الاسلام رنجبر در این زمینه خلاصه برداری و با توجه به رباعیات اینجانب تنظیم و تدوین شده است.آدرس کانال عبارتست از:
quaranandmasnavi@
کانال فرهنگی و اجتماعی اینجانب به آدرس زیر است.
alirejali@
در این کانال کلیه رباعیات اینجانب به آمده است.آدرس آن:
robaeiatrejali@
در این کانال گزیده ای از اشعار شاعران
و شعر های اینجانب آمده است.آدرس:
asharbargozideh@
در این کانال مقالات و کتابهای ریاضی بالاخص در زمینه آنالیز هار مونیک آمده است.آدرس:
harmoniclibrary@
در این کانال درس های حجه الاسلام قرآئتی آمده است.آدرس:
gharaatidars@
۴۳. سایت شخصی
در این قسمت نکاتی را در خصوص سایت شخصی خود اشاره می کنم.
.این سایت توسط مهندس ایمان مختاری در سال ۱۳۹۴ به آدرسalirejali.ir طراحی گردید.تعداد بازدید از این سایت روزانه بطور متوسط۵۰۰ نفر است.
هدف از تاسیس این سایت در ابتدا ،ارایه کلیه آثار علمی ،پژوهشی و فرهنگی اینجانب بود.بتدریج کلیه کتابها و مقالات ریاضی بالاخص در زمینه آنالیز هارمونیک اضافه شد.
. این سایت نیاز های اولیه یک خواننده از قبیل معر فی سایت های فرهنگی ،علمی و ریاضی را تامین می کند.
.حدود هشت هزار کتاب و مقاله در زمینه های ریاضی،ادبی و شعر از دانشمندان جمع آوری شده بطوریکه همه آنها قابل ذخیره شدن هستند.
.کلیه آثار اینجانب از قبیل اشعار،کتب،مقالات ادبی و ریاضی آورده شده است.این سایت مجهز به برنامه جستجو و راهنمایی سایت است.لذا براحتی آثار کلیه نویسندگان قابل دسترسی است.
مطالب این سایت در پنج فصل شامل ریاضیات،مطالب گوناگون،تصاویر زیبا و دیدنی،اشعار گوناگون و مجموعه آثار نویسندگان توزیع شده است.
۴۴.وبلاگ شخصی
در این قسمت نکاتی را در رابطه با وبلاگ شخصی خود اشاره می کنم.
.قبل از راه اندازی سایت شخصی،اقدام به ایجاد یک وبلاگ در سال ۱۳۹۳ به آدرس alirejali.blog.ir
نمودم .در این وبلاگ کلیه آثار ادبی و فرهنگی اینجانب وبعضا دیگران جمع آوری شده است.
حدود دو سال سی دی های استاد صمدی ،شاگرد آقای علامه حسن زاده، را گوش می دادم و در پایان برداشت و نطر خود را می نوشتم.حدود ششصد صفحه از این مطالب در رابطه با بحث های معرفت نفس ایشان مدون شده است.متن کامل آنها در وبلاگ آورده ام.
متن کامل برداشتهای خود در رابطه با دروس استاد رنجبر،در زمینه های قرآن، نهج البلاغه،صحیفه سجادیه،زیارت جامعه،اشعار حافظ و اشعار مولانا جمع آوری شده است و در وبلاگ آمده و قابل ذخیره کردن هست.
.کلیه رباعیات ، مثنویات،غزلیات و اشعار گوناگون که تا کنون سروده ام در وبلاگ آمده است.فکر کنم جمعا حدود سه هزار بیت سروده ام.سعی شده در هر بیت یک محتوای فرهنگی ، مذهبی یا اجتماعی گنجانده شود.
.علاوه بر مطالب شخصی،در حین مطالعه چنانچه به متون ارزشمند دسترسی پیدا می کردم،با ذکر منابع آنها را در وبلاگ قرار می دادم.فکر کنم تا کنون بیش از هزار فایل از مطالب فرهنگی جمع آوری شده است.
.اکثر بازدید کنندگان وبلاگ در خارج از کشور هستند.آمار وبلاگ نشان می دهد که افراد از حدود صد کشور به وبلاگ مراجعه نموده اند.روزانه بطور متوسط پنجاه بازدید کننده دارد.
درزیر نکاتی را در خصوص نحوه تدریس و پژوهش خود به اطلاع علاقه مندان می رسانم.امید است مفید و راهنمای عزیزان در فعالیت های علمی قرار گیرد.
۴۵.نحوه ی تدریس
در ابتدای استخدام در دانشگاه اصفهان ،میزان محتوایی که در کلاس درس در یک جلسه ارایه می کردم بسیار زیاد بود.لذا فرصت کمتری برای توضیح و بحث مطالب و در گیر کردن دانشجویان برای یادگیری نبود.لذا در ترم های بعد از حجم مطالب کاستم .
. به خاطر داشتن لهجه اصفهانی،دانشجویان دیگر شهرستان ها به سختی صحبت های مرا تعقیب می کردند.لذا تصمیم گرفتم در کلاس بیشتر ادبی و شمرده و آرام صحبت کنم.
.برای اینکه بتوانم مطالب زیادتری ارایه کنم. مطالب را به سرعت و بعضا جملات را کامل نمی گفتم.لذا تصمییم گرفتم مطالب را با آرامش و جملات را کامل بیان کنم.
اکثر دروس مربوط به رشته خود را تدریس نموده ام.پس از آنکه درس جدیدی برای ارایه نبود،کتابهای جدید و به روز را تدریس می کردم.
در طول ترم قبل به فکر دروس ترم بعد بودم.معمولا مطالب برای درس را به صورت طرح درس به تدریج در طول ترم تهیه می کردم بطوریکه در زمان ارایه با دلهره و عجله سر کلاس نروم.
.برای آماده شدن برای تدریس،زودتر از منزل حرکت می کردم،بطوریکه حدود یک ساعت قبل از کلاس در گروه آموزشی حضور داشتم.همواره راس ساعت شروع به تدریس می کردم و تا پایان وقت در کلاس می ماندم.بعضا کلاس های تمرین مسایل را خود بعهده می گرفتم و توضیحات اضافی را آنجا ارایه می کردم.
.. به تجربه آموختم،در جلسات ابتدایی لازم است یک شمای کلی از درس ارایه گردد.بعلاوه لازم است از سوابق تحصیلی افراد آشنا و پیش نیاز لازم برای شروع درس ارایه نمود تا امکان همراه کردن دانشجویان با خود در ارایه درس مقدور گردد.
. دانشجویان عادت کرده اند دروس را بعضا حفظ و تلاش برای یادگیری کم شده است.لذا در مقاطع تحصیلات تکمیلی افت تحصیلی کاملا مشهود است.سعی می کنم ،در بین تدریس روشهای مناسب برای حل مسایل و اینکه چگونه مطالعه و تحقیق کنند را بیاموزانم .
۴۶.افت تحصیلی
.بعضا عدم تامین نیاز های مالی و روحی و مشکلات شخصی باعث افت تحصیلی می گردد.لذا دانشجو با دغدغه های گوناگون تحصیل می کند.لذا سعی میکنم بطور غیر مستقیم مشاورت و راهنمایی های لازم را به آنها بنمایم.
.کمک هزینه تحصیلی کافی در دوران تحصیل و اصلاح روش های آموزش می تواند موثر باشد.بعضا در کلاس انسان حتی یک دانشجو مستعد و علاقه مند و کوشا نمی یابد.این باعث خستگی استاد و بی انگیزه شدن استاد می شود.
.دانشجو با سوابقی معمولا ضعیعف در مقاطع تحصیلات تکمیلی شروع به کار می کند.پایه آموزشی ضعیف،گرفتاری های گوناگون،دغدغه مدرک و. ...موجب افت علمی کشور می شود.به نظر می رسد ابتدا باید علاقه ها و توانمندی ها شناسایی و با توجه به نیاز جامعه تامین مالی و برنامه ریزی کرد.
در مدتی که در مقطع دکتری فعالیت دارم.دانشجویان با توانایی های گوناگون داشته و دیدم.یک دغدغه اصلی نبود فرصت کافی برای تحقیق است.در رشته ریاضی با عنایت به چاپ دو مقاله در مجلات معتبر و داشتن یک پایان نامه خوب حد اقل شش سال نیاز است.
۴۷.سوابق اجرایی
در این قسمت نکاتی را در رابطه با نحوه مدیریت در امور اجرایی اشاره می کنم.
اولین سمت اجرایی اینجانب معاونت آموزشی دانشگاه اصفهان بود.حدود یک سال پس از اخذ دکتری به این سمت مشغول بکار شدم.
برای آشنا شدن با امور آموزشی و اجرایی و پژوهشی دانشگاه و تبادل نطر برای هر چه بهتر اجرا نمودن امور،جمعی از پیشکسوتان دانشگاه را تحت عنوان شورای برنامه ریزی دانشگاه بطور هفتگی دور هم جمع می شدیم و در خصوص آینده دانشگاه و مسائل و مشکلات دانشگاه بحث و تبادل نطر می کردیم.
در حدودسه سالی که در این سمت بودم ،طرح جامع دانشگاه در امور آموزشی و پژوهشی دانشگاه را تهیه نمودم.
در محل کار حضور مرتب و فعال و به مو قع داشتم.کارها را بین افراد تقسیم و نظارت می کردم.کارها کلیدی را بیشتر خو د به عهده می گرفتم. تاکید در حل سریع مشکلات ارباب رجوع و راهنمایی و گره گشایی در کارهای مردم را داشتم.
.امور کلان آموزشی و شرکت در شورا را خود انجام می دادم و کلیه امور دانشجویی را به مدیر کل آموزشی و دانشکده ها توزیع می کردم تا کارها با سرعت بیشتری انجام گردد.
.مقدمات اتوماسیون نمودن کارهای آموزشی دانشجویی را پی گیری کردم.
فعالیت های حوزه معاونت آموزش در کل دانشگاه توزیع شده بود.لذا در مدت مسئولیت آنها را در حوزه معاونت آموزشی متمرکز نمودم.از قبیل گزینش و بورس هیات علمی،دفتر سنجش و نظارت،مرکز محاسبات و تحصیلات تکمیلی که بعدا به معاونت تبدیل شد.
۴۸.فراغت از تحصیل
در این قسمت نکاتی را در خصوص فراغت از تحصیل دانشجویان دکتری اشاره می کنم.
نقش استاد در بعضی از مراحل بسیار حساس و تعیین کننده است. یکی در ابتدا که دانشجو سر در گم و نیازمند موضوع تحقیق مناسب است بطوریکه بتواند در پایان دوره دفاع کند.دیگردر پایان دوره است که دانشجو خسته و منتظر دیدن نتیجه کار خود و فراغت از تحصیل است.
.موضوع تحقیق باید بر اساس میزان توانایی دانشجو در تحقیق ،که معمولا در دوره آموزشی مشخص می شود، و علاقه فرد و دروسی که در تحصیلات تکمیلی گذرانده است تعیین می گردد.البته محدودیت زمان فراغت از تحصیل هم باید در نظر گرفت.ضمنا موضوع حتی الامکان به روز باشد تا امکان چاپ نتایج تحقیق در مجلات علمی معتبر مقدور گردد.
.چنانچه موضوع تحقیق مورد علاقه استاد راهنما باشد و یا در آن ضمینه استاد راهنما کار کرده باشد.در زودتر فارغ التحصیل شدن دانشجو کمک می کند.بالاخص در ابتدای تحقیق که دانشجو به راهنمایی بیشتر نیاز دارد.
انتخاب مجله مناسب ، تدوین خوب مقاله و نگارش ادبی مناسب کمک بسیاری در چاپ نتایج علمی در مجلات معتبر دارد.اگر ضوابط و شرایط مجله کاملا رعایت نشود ،مجلات معمولا بدون ذکر علت در ابتدا آنرا رد می کنند.
.تدوین مقاله و تدوین پایان نامه دارای اصول تدوین متمایز هستند.در پایان نامه مطالب با جزئیات بیشتر و مبسوط و امکان آوردن کلیه مطالب تحقیق هست.در صورتی در تدوین مقاله باید گلچینی از بهترین نتایج دریک زمینه باید تنظیم و مرتب شود .نباید انتظار داشت که همه نتایح بدست آمده چاپ شود بطوریکه مطالب اصلی گم در مقاله شود.
۴۹.ترجمه و تدوین کتاب
در این قسمت کتابهای تالیف شده یا در ترجمه شده را معرفی می کنم.
. ترجمه کتاب خود آموز توپولوژی با همکاری آقای دکتر توکلی اثر دکتر آدامسون،
به چاپ رسیده است.در این کتاب خواننده به تدریج ضمن آشنا شدن با مفاهیم توپولوژی،در نهایت با اثبات مطالب آشنا می گردد.
ترجمه کتاب توپولوژی اثر دکتر انجلکینک ،با همکاری مرحوم دکتر شاطری به پایان رسیده است.در این کتاب علاوه بر معرفی قضایای اصلی در توپولوژی،کتاب مرجع نیز می باشد و مناسب برای تحقیق در زمینه تو پولوژی است.
.کتاب مقدماتی ، مجموعه ای از مسائل ریاضی،برای دانشاموزان به چاپ رسیده است.این مجموعه نتیجه همکاری چند ساله با دبیران ریاضی استان اصفهان بوده است.
.کتاب نوای دل،مجموعه ای از اشعار مثنوی اینجانب است ،که وصف اهل بیت سروده شده است.در این مجموعه اشعاری در زمینه اصول و فروع دین نیز سروده شده است.
.جزوه های درسی در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد اقتباس از کتاب هویت و راس و آنالیز تابعی اقتباس از کتاب کانوی در مقطع کارشناسی ارشد تایپ و تدوین شده است.
۵۰.همکاران پژوهشی
در این قسمت همکارانی که با آنها کارهای علمی مشترک داشتیم آمده است.
.با دکتر بیکر ،استاد راهنمای بنده، یک مقاله مشترک داشتیم.این کار در فاصله تحویل پایان نامه و تاریخ دفاع که حدود نه ماه بطول انجامید تهیه شد و در مجله لندن انگلستان چاپ شد.
با پروفسور ویلیس،در دوره فرصت مطالعاتی، یک مقاله مشترک داشتیم.این کار پس از بازگشت به ایران تکمیل و حدود دو سال طول کشید تا کامل شد.آن در مجله ایلینویز امریکا به چاپ رسید.
.با دکترابراهیمی ویشکی، استاد تمام دانشگاه فردوسی،چندی مقاله مشترک داشتم.ایشان مشاور سه پایان نامه دکتری بودند.
.با دکتر نصر اصفهانی،استاد تمام دانشگاه صنعتی اصفهان، چندین مقاله مشترک داشتم.ایشان نیز در دو پایان نامه دکتری مشاور بودند.
.با دکتر فاطمه ابطحی،دانشیار گروه ریاصی دانشگاه اصفهان چندین مقاله مشترک داشتم.تعداد هشت پایان نامه را مشاور بوده اند.تعدادی مقاله نیز برای بررسی برای چاپ ارسال و یا درتدوین نهایی است.
. دکتر لشکری زاده،استاد تمام گروه ریاضی دانشگاه اصفهان، مشاورت شش پایان نامه را بعهده داشتند.
.با دکتر عبدالهی،استاد تمام گروه ریاضی دانشگاه اصفهان،چندین مقاله مشترک و مشاور دو پایان نامه را بعهده داشته اند.
با دکتر امینی، از دانشگاه تربیت مدرس، و دکتر گرجی از، دانشگاه همدان ،نیر هر کدام در یک پایان نامه مشاورت داشتند.
۵۱.کنفرانس های علمی
در این قسمت کنفرانس و سمینار های داخلی که شرکت و سخنرانی داشتم بیان می کنم.
.اولین کنفرانس بین المللی که به عنوان سخنران و عضو برگزار کننده فعالیت داشتم، در دانشگاه اصفهان بود.در کنفراس و سمینار تخصصی دیگری که از طرف انجمن ریاضی کشور که در دانشگاه اصفهان برگزار شد نیز فعالیت و سخنرانی داشتم.
.در کنفرانس بین المللی ریاضی که در دانشگاه فردسی مشهد بر گزار شد شرکت و سخنرانی اینجانب در خصوص تعمییم نمایش انواع قضایای ریز چاپ گردید.در ضمن در یک کارگاه تخصصی شرکت و سخنرانی داشتم.
.در دو کنفرانس بین المللی ریاضی در شیراز شرکت و سخنرانی نمودم.
.در کنفرانس های بین المللی ریاضی در دانشگاه های کرمان ، شاهرود و تبریز شرکت و سخنرانی داشتم.
.در کنفرانس و سمینارهای تخصصی در دانشگاه های گیلان و مازندران شرکت و سخنرانی نمودم.
۵۲.داوری پایان نامه ها
در این قسمت داوری پایان نامه هایی که شرکت داشتم اشاره می کنم.متقابلا اساتید راهنمای آنها نیز هم در جلسه دفاعیه دانشجویان تحت راهنمایی اینجانب شرکت می کردند.
دکتر لشکری زاده،استاد تمام گروه ریاضی دانشگاه اصفهان، مشاورت شش پایان نامه را بعهده داشتند.
.با دکتر عبدالهی،استاد تمام گروه ریاضی دانشگاه اصفهان،چندین مقاله مشترک و مشاور دو پایان نامه را بعهده داشته اند.
.با دکتر امینی، از دانشگاه تربیت مدرس، و دکتر گرجی از، دانشگاه همدان ،نیر هر کدام در یک پایان نامه مشاورت داشتند.
۵۳.کنفرانس و سمینارهای داخلی
در این قسمت کنفرانس و سمینار های داخلی که شرکت و سخنرانی داشتم بیان می کنم.
اولین کنفرانس بین المللی که به عنوان سخنران و عضو برگزار کننده فعالیت داشتم، در دانشگاه اصفهان بود.در کنفراس و سمینار تخصصی دیگری که از طرف انجمن ریاضی کشور که در دانشگاه اصفهان برگزار شد نیز فعالیت و سخنرانی داشتم.
.در کنفرانس بین المللی ریاضی که در دانشگاه فردسی مشهد بر گزار شد شرکت و سخنرانی اینجانب در خصوص تعمییم نمایش انواع قضایای ریز چاپ گردید.در ضمن در یک کارگاه تخصصی شرکت و سخنرانی داشتم.
.در دو کنفرانس بین المللی ریاضی در شیراز شرکت و سخنرانی نمودم.
.در کنفرانس های بین المللی ریاضی در دانشگاه های کرمان ، شاهرود و تبریز شرکت و سخنرانی داشتم.
.در کنفرانس و سمینارهای تخصصی در دانشگاه های گیلان و مازندران شرکت و سخنرانی نمودم.
۵۴.دفاع از پایان نامه ها
در این قسمت داوری پایان نامه هایی که شرکت داشتم اشاره می کنم.متقابلا اساتید راهنمای آنها نیز هم در جلسه دفاعیه دانشجویان تحت راهنمایی اینجانب شرکت می کردند.
در داوری دو دانشجوی دکتری، دکتر فروزانفر و دکتر امین پور در دانشگاه شهید چمران اهواز شرکت نمودم.
در داوری چند دانشجوی دکتر نصر اصفهانی در دانشگاه صنعتی اصفهان شرکت داشتم.
.در داوری چند دانشجوی دکتری،مرحوم دکتر پور عبدالله و دکتر ابراهیمی ویشکی از دانشگاه فردوسی مشهد شرکت نمودم.
.در داوری چند دانشجوی دکتری،دکتر ریاضی استاد دانشگاه امیر کبیر تهران شرکت داشتم.
.در داوری و مشاورت چند دانشجوی دکتری،دکتر لشکری زاده از دانشگاه اصفهان شرکت و همکاری داشتم.
۵۵.سرودن رباعیات
در این قسمت نکاتی را در رابطه با سرودن رباعیات خود اشاره می کنم.
.قسمتی از وقت خود را برای تکمیل رباعیات خود و اصلاح آنها اختصاص دادم. الحمد لله عمده اصلاحات آنها انجام شد.بیش از هشتصد رباعی در زمینه های اجتماعی،فرهنگی،مذهبی،عرفانی و اهل بیت سرودم.علاقه مندان می توانند مجموعه رباعیات اینجانب را از تلگرام یا وبلاگ یا سایت اینجانب دانلود کنند.امید است توشه ای برای خود بهمراه ببرم.با توجه به وقت کم مردم و تنوع شبکه های مجازی مردم مایلند مطالب مفید را با کوتاهترین جملات بخوانند.رباعیات با توجه به ادغام هنر و فرهنگ واختصار می تواند مفید واقع شود.
.مدتها بود که می خواستم اشعار رباعی بسرایم ولی توفیق آن حاصل نمی شد.تا اینکه حدود سه سال است که اقدام به سرودن رباعی کرده ام.اگر چه بعضی از آنها دو بیتی هستند.ولی بخاطر گنجاندن یک مفهوم چاره ای نداشتم که از حالت رباعی به دو بیتی تن دهم.خدا توفیق داده که در دوران بازنشستگی روزنه بطور متوسط سه رباعی بسرایم. بعضا تا ده رباعی در روز سروده ام
.سعی دارم که مفاهیم در رباعیات تکراری نباشد.بعلاوه از کنایه و تشبیهات وهنر بیشتر استفاده کنم.تا خواننده علاقه مند به ادامه مطالعه شود.سعی شده مفاهیم دینی و اجتماعی مستند در قالب رباعی سروده شود.این کار باعث می شود که بعضا نتوانم
احساسا ت خود را بیان کنم.اخیرا از واژه نامه برای پیدا کردن لغات هم وزن استفاده می کنم.بعلاوه با استفاده از جستجوگر اشعاری را که لغت مورد نظر در اشعار بکار رفته را می خوانم .این کمک می کند که با اشعار گوناگون آشنا گردم.
دوستان پیشنهاد می کنند که رباعیات را چاپ کنم.فکر می کنم زود است. ضرورت دارد اهل قلم و عزیزان که فرصت و علاقه به شعر دارند.در صورت امکان نظرات خود را به اینجانب انعکاس دهند،قطعا مورد توجه قرا می گیرد.جا دارد از آقای میثمی و پدر بزرگوارشان که مدتی است رباعیات اینجانب را اصلاح می کنند تشکر کنم.همچنین از آقای رنجبری که رباعیات مرا در اختیار چند شاعر در قم گذاشتند و با اصلاح و راهنمایی های کلی مرا با تکنیک های شعر بیشتر آشنا کردند،قدر دانی کنم.احساس می کنم اخیرا رباعیات با یاری خدای متعال و همکاری عزیزان زیباتر شده است.ضمنا از برادر خود محمد رجالی که رباعیات بنده را بالاخص در زمینه مفاهیم یاری می کنند تشکر کنم.
۵۶. بازنشستگی
در این قسمت برنامه های خود را در دوران بازنشستگی بیان می کنم.
اگر چه قانونا یک استاد تمام دانشگاه امکان ادامه کار تا هفتاد سالگی را در دانشگاه دارد.اما این اواخر احساس کردم که امکان حضور تمام وقت ،هر روز، صبح و عصر
در دفتر کار مشکل شده است.لذا تصمیم گرفتم درخواست بازنشستگی کنم و بطور نیمه وقت بعد از ظهر ها به راهنمایی و آموزش دانشجویان تحصیلات تکمیلی بپردازم.
.می خواهم وقت بیشتری را در اختیار خانواده قرار دهم. بنا دارم با سفر، مانده عمر خود را به تفریحات سالم اختصاص دهم .خداوند اخیرا دو دختر به ما هدیه کرده است و بچه ها نیاز دارند که بیشتر با آنها باشم. زمانی که از آنها دور می شوم ،دلتنگی می کنند.امید است با یاری خدا بتوانم با تربیت صحیح فرزندانی به جامعه تحویل دهم ،که مفید باشند.
سعی می کنم حدود یک ساعت پیاده روی کنم.مسئولیت خرید خانه را بعهده دارم.معمولا عصرها باتفاق خانواده حدود دو ساعت بیرون از منزل می رویم.بنا دارم ان شا الله در طول سال سه سفر زیارتی و تفریحی داشته باشیم.
معمولا برای نماز مغرب و عشا در مسجد محل شرکت می کنم.همچنین در زمان هایی که مراسم مذهبی برگزار می شود،شرکت می کنم.
۵۷.استاد ازل
در دوران زندگی خود، سوالات زیادی در خصوص جهان هستی و اعتقادات ذهن مرا به خود مشغول می کرد.همواره در صدد بر طرف کردن آنها بودم.هر قدر شناخت بیشتری از حقایق هستی و باورهای خود پیدا می کردم، آرامش روحی بیشتری پیدا می کردم.
تا قبل از دوران باز نشستگی ،به خاطر اشتغالات اجرایی،علمی و فرهنگی،امکان مطالعه دقیق و اصولی زیر نظر یک استاد برایم فراهم نشده بود.حدود دو سال است،که با گوش دادن مباحث استاد اخلاق و حوزه قم، آقای حجه الاسلام محمد رضا رنجبر،نسبت به تفاسیر قرآن، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، حافظ و مولانا اقدام نموده و روزانه حدود سه ساعت در نیمه های شب به فراگیری معارف الهی مشغول هستم.آنچه را درک می کنم،خلاصه برداری و در گروه های مجازی قرار می دهم و در صورت امکان یک رباعی که بتواند آن مفاهیم را بیان کند در قالب یک شعر می سرایم.
همانطوری که در بالا اشاره کردم، بعضا در طول شبانه روز مطالب علمی و یا فرهنگی به ذهن افراد خطور می کند.به نظر می رسد اینها عنایات الهی هستند که شامل انسان می گردد.انسانی موفق است که متوجه این امور باشد و حداکثر بهره را از آن ببرد.می توان گفت که استاد ازل، یعنی خداوند، اولین معلم و راهنمای هر انسانی است.او از طریق اذهان ما، ما را آگاه به حقایق هستی می کند.بعلاوه پیامبران الهی ، راه را از چاه وصلاح را از گمراهی به ما نشان می دهند.اما در هر انسانی یک پیامبر درونی بنام عقل است، که اگر انسان عقل خود را در کار ها بکار برد، بسیاری ا ز مسائل و مشکلات قابل حل هستند.
بعضی ها دائم الوضو هستند، به خاطر پاکی جسم، تا زمینه جذب معارف الهی مقدور گردد.بنده توفیق دائم الوضو بودن را ندارم، اما نا خود آگاه به خاطر رشته ریاضی که آنرا مطالعه و تحقیق می کنم ، ذهن من معمولا مشغول است و دایم در حال تفکر و پیدا کردن راهی برای حل مسایل می باشد.گاهی مشغول کامل کردی مصرع های یک رباعی و شعر هستم، گاهی در حال فکر کردن در رابطه با حل مسایلی که با دانشجویان دکتری مشغول هستم، گاهی سوالات فرهنگی و بعضا مسائل زندگی و خانواده و محل کار است.
من معمولا روی یک مسئله متمرکز می شوم و بعضا در خواب و یا نیمه شب که آرامش و سکوت بیشتری حاکم است، مشکلات حل می شود و اشعاری به ذهنم خطور می کند.همواره نکاتی که با ذهنم خطور می کند در دفتر چه یاداشت ثبت می کنم و با کار کردن روی موضوع، آنرا کامل می نمایم.
من بیشتر مطالعات فردی دارم و کمتر به استاد برای حل مشکلات و مسایل خود مراجعه می کردم.اگر چه در ابتدای هر کاری، بناچار زیر نظر یک نفر برای یاد گیری مفاهیم اولیه می رفتم.مثلا در زمینه شعر، حدود دو سال آقای ابوالفضل خوش نظر، اشعار مرا اصلاح می کرد.اما اخیرا در سرودن رباعی، استاد خاصی نداشتم که آنها را اصلاح کند.الان که نزدیک به یک هزار رباعی سروده ام به این نتیجه رسید ه ام که در سرودن یک رباعی ،باید در بیت اول مقدمه چینی یک مطلب را انجام داد ،در مصرع سوم حرف اصلی را بیان کرد و در مصرع آخر نتیجه گیری و حرف نهایی که معمولا در اذهان می ماند باید سروده شود.بعلاوه هر رباعی یک مطب را توجیه کند و مکمل هم باشند.داشتن یک استاد توانا، خیلی زود ما را به مقصد می رساند، اما عیبی که دارد ما را کمتر به فکر کردن و فعالیت وا می دارد.تا زمانی که انسان به این نتیجه نرسد ،که تنها راه نجات و رهایی توسط خود انسان باید انجام شود و تمام مشکلات ما بخاطر بی تجربگی، ندانم کاری و اتکای به دیگران، مانع رشد ما می می گردد.سختی هاست که ما را آبدیده می کند.همانند سنگ آهنی که تا در کوره قرار نگیرد ذوب و خالص نمی گردد.
من دوره دکتری خود را حدود پنج سال در انگلستان گذراندم و بطور متوسط حدود شانزده ساعت در روز مطالعه و تحقیق می کردم.در انگلستان دوره های آموزشی در مقطع دکتری وجود ندارد و تنها تحقیق است. لذا انسان مجبور می شود که بیشتر به خود اتکا کند.بیش از پنجاه درس در مقاطع مختلف تحصیلی را با مطالعه و تحقیق خودم ارائه کرده ام.مطالب خود را با غزلی از حافظ به پایان می برم.
بارها گفتهام و بار دگر میگویم
که من دلشده این ره نه به خود میپویم
در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند
آن چه استاد ازل گفت بگو میگویم
۵۸.سرودن شعر
در این یادداشت، مراحلی را که تا کنون در زمینه سرودن اشعار طی شده است به اختصار بیان می کنم.اولین شعری که سرودم، حدود دو ماه طول کشید.مضامین آن فراز هایی از دعای ندبه بود که تحت عنوان گفتگو با امام زمان سروده شد.خواننده می تواند آنرا در کتاب نوای دل اینجانب و متن کامل آنرا ببیند.چند سالی مشغول سرودن اشعاری با وزن مثنوی بودم.حدود دو هزار بیت تا کنون سروده ام که تمام آنها در وبلاگ اینجانب به آدرس زیر
alirejali.blog.ir
و برای عموم قابل دسترس است.پس از چاپ اولین کتاب شعر خود،چند سالی از سرودن شعر فاصله گرفتم.سپس علاقه به سرودن رباعیات و دو بیتی ها شدم.چند سالی مشغول سرودن رباعیات بودم.حدود یک هزار رباعی سرودم که همه آنها در وبلاگ آمده است.بعلاوه در ریسرچ گیت و اینستاگرام و تلگرام ، مجموعه ربا عیات من آمده است.اخیرا به سرودن غزلیات مشترک با آقای مهدی میثمی مشغول شده ام.
این اشعار قالب غزل دارد و محتویات مذهبی دارد و مضامین قرآنی و نهج البلاغه و احادیث به صورت غزل سروده شده است.از نظر محتوا شبیه قصیده است ولی طول هر شعر ده بیت می باشد .در صورتی که در قصیده معمولا بیش از بیست بیت است.از نظر تعداد به غزل شباهت دارد که معمولا حد اکثر پانزده بیت است.اما غزلیات معمولا محتواهای عاشقانه دارد، که به ناچار در این سروده ها دیده نمی شود.برای اولین بار اشعار با دو تخلص سروده شده است.لذا می توان آنرا کار جدیدی در اشعار نامید.ما سعی کردیم یک تاریخچه از تمدن اسلامی را در قالب غزل و بسیار روان و ساده بطوری که برای عموم قابل استفاده باشد و بتواند با مطالعه آن یک شمای کلی از زندگی نامه چهارده معصوم و اصول و فروع دین و اعتقادات را به بطور خلاصه کسب نماید.
یکی از نکاتی که باید در سرودن شعر ملاحظه کرد اینکه هر گاه جمله ای که در ابتدا یا بین مصرعی شروع می شود باید در همان مصرع یا مصرع های بعدی دارای فعل گردد.بنابراین لزومی ندارد که هر مصرع دارای یک فعل باشد.ممکن است چند فعل داشته باشد و یا اینکه نداشته باشد.
رعایت زمان در شعر مهم است.باید جمله ای که شروع در یک مصرع می شود، با توجه به فاعل جمله، فعل مناسب در ادامه آید.
.با توجه به موضوعی که می خواهیم سروده شود، باید قالب شعری را در ابتدا در نظر گرفت.مثلا
رباعی و غزل و قصیده همگی دارای یک قالبند ولی از نظر طول، محتوا و هدف متمایزند.رباعی همانند خلاصه یک مقاله علمی است که باید در دو بیت با وزن لا حول ولا قوه الا بالله باشد.بعلاوه مخاطب با خواندن دو بیت منظور گوینده را بفهمد.معمولا در مصرع سوم حرف اصلی رباعی گفته می شود.
اما در غزل ابیات بین۵ الی۱۵ می باشند.بیشتر محتوا های عاشقانه و عرفانی دارد.در قصیده حد اقل بیست بیت هست که یک موضوع را بطور داستان سروده می شود.
در حقیقت یک رباعی همانند ،یک سرود می ماند.یک غزل همانند یک فیلم است و یک قصیده همانند یک سریال است.
تشابهات زیادی بین ریاضی و شعر وجود دارد.برای نوشتن یک مقاله علمی ضرورت دارد که ابتدا با کارهای دیگران آشنا شوید،در شعر نیز نیاز است اشعار شعرا را بخوانید و با توجه به علاقه خود سبک مناسب را انتخاب کنید.در ریاضی ضرورت دارد با یک استاد که سالها تحقیق در موضوع مورد علاقه خود کار کرده، بعنوان استاد راهنما کار کنی تا امکان اخذ دکتری مقدور گردد.در شعر نیز ضرورت دارد که بعد از مطالعه در زمینه مورد نظر که علاقه به سرودن دارید، شروع به سرودن مصرع ها کنید و خود را مقید به حتی یک بیت کامل نکنید.هر چه به ذهن می آید یاد داشت کنید.سپس با توجه به قالب مورد نظر آنها را تدوین و مصرع های ناقص را بسرائید.اینترنت کمک زیادی در پیدا کردن قافیه ها می کند و یا خواندن در جمع شعرا و یا یک استاد مسلط و آشنا به شعر.چندین بار .در زمان های گوناگون آن شعر را بخوانید.سعی کنید واژه های جدید در اشعار استفاده شود.چندین بار ویرایش کنید.قبل نشر استاد شما آنرا تائید کند.سعی کنیدخود شما اشکالات را بر طرف کنید.استاد تنها اشکالات شما را بگوید.همانند ماهیگیری، او به شما فن ماهیگیری را یاد دهد و نه شما را برای لحظه ای سیر کند.
سعی کنید اولین بیت را کامل بسرائید و بعنوان سرمشق استفاده کنید .یا اینکه یک مصرع از شعر سایر شعرا را بعنوان سر مشق اختیار کنید و با عنایت به آن قافیه های مورد نظر را برنامه نرم افزار قافیه یاب بدست آورید.از برنامه میکده در قسمت جستجو واژه را وارد کنید.سعی کنید از کلمات و واژه های دو کلمه ای دیگران استفاده کنید.مثلا بجای استفاده یک کلمه و بکار بردن در شعر جملات کوتاه آنها را استفاد کنید.مثلا گل بی خار،لب تشنه،عشق مجازی و الی آخر.
۵۹.نکاتی در سرودن شعر
اگر کسی آشنا با اصول شعر و چگونگی سرودن باشد.باید بتواند با الگو گیری و خواندن اشعار دیگران، زیر نظر یک استاد و شعر قادر به سرودن گردد.نکته ای که وجود دارد بعضی اوقات شاعر طراوشات ذهنی را به تحریر در می آورد.معمولا در هیجانات و حالات روحی که دارد، احساس می کند که قادر به سرودن یک شعر است.همینکه اولین بیت را گفت، ابیات دیگر به تدریج به ذهنش خطور می کند.گاهی در یک روز چند بیت سروده می شود.ممکن است چند روز طول بکشد تا شعر کامل و ویرایش انجام و قابل ارائه شود.
اشعاری که از دل و بطور طبیعی سروده می شود، معمولا به دل می نشیند و موجب وجد و آرامش می گردد.اما اشعاری که شاعر آنها می سازد، اثر بخشی روحی کمتری دارد.
عرفا معمولا به انها عنایت های خاصی از طرف خدای متعال و چهارده معصوم به آنها می شود.
کسانی می توانند اشعار با ارزش بسرایند، که از نظر روحی در آرامش باشند.دغدغه های دنیوی ذهن شاعر را مشغول نکند.بنده معمولا در نیمه های شب، که سکوت و آرامش وجود دارد، معمولا شبی یک غزل می سرایم.
به نظر می رسد، شعر نیز نوعی الهام است که از طرف خدا متعال به انسان الهام می گردد.ما باید بستر لازم را فراهم کنیم تا استعداد های درونی خود نمایی کنند و از ذهن به تحریر در آید.
کسی که در ابتدای کار است و علاقه به شعر دارد.بهتر است با قالب مثنوی شروع کند.بعد از مدتی که تسلط کافی پیدا کرد، شروع به سرودن رباعی کند.بعد از مدتی تلاش کن که غرل بسراید.در نهایت قصیده سرا شود. به نظر من بهترین نوع شعر، غزلیات است.
برای ساختن یک مصرع دوم از یک بیت،می توان از تناظر بین کلمات استفاده کرد.مثلا اگر یک بیت با پانزده حرکت بیان می شود به دو یا سه قسمت، یک بیت را تقسیم کند و هر قسمت را بسراید و سپس در کنار هم قرار داد.
برای اینکه از وزن شعر خارج نشویم،هر بیت که سروده می شود با ابیات قبلی خوانده شود.باید آهنگ یکسان داشته راشد.البته راه دقیق تر، پس از بخش کردن،با بکار بردن هجی های کوتاه و بلند و کشیده می توان قانون هر مصرع را بدست آورد.باید تمام مصرع ها یک قانون داشته باشند.
انسان برای کسب درجات بالای علمی، نیاز است از کلاس ابتدایی درس را زیر نظر معلم سالیان طولانی بگذ راند تا پس از اخذ مدرک دکتری آماده کار های جدی شود.با نوشتن مقاله و بکار بردن آموزه های خود یک استاد تمام می گردد.حد اقل بطور متوسط کار مداوم نیاز است.در شعر نیز اینگونه است.ع غیبی، استعداد، علاقه، تمرین منظم و پشتکار داشتن از عوامل اصلی در سرودن شعر خوب است.
در هر بیت در یک شعر باید در هر مصرع آن شعر واژه هایی که استفاده می شود از یک خانواده باشند بطوریکه دو مصرع یک معهومی را به خواننده منعکس کند.نباید در هر مصرع دو مو ضوع مختلف سروده شده باشد.طول شعر توسط تعداد بخش ها مشخص می شود که باید در دو مصرع یکسان باشد.همچنین آهنگ دو مصرع نیز یکسان باشد که توسط قواعد عروض بطور دقیق مشخص می شود. نکته آخر مفهوم است که در هر مصرع واژه های یک خانواده بکار رود.بطوریکه دو مصرع در یک بیت یک موضوع را بیان کند.
برای اینکه شاعر اشعارش از وزن خارج نشود، باید در سرودن هر بیت در اشعار همواره پنج نکته را رعایت کند.اول طول یی مصرع است.دوم آهنگ یک مصرع است که باید هم جهت و هم وزن مصرع اول باشد.سوم قافیه شعر است، که باید در نظر گرفته شود.چهارم هر بیت، پیرامون یک موضوع باشد .پنجم،رعایت زمان و در نظر داشتن خطاب و موضوع شعر است.ششم اینکه کل شعر پیرامون یک هدف باشد.
شاعر برای بهبود اشعار خود لازم است با خواندن اشعار سایر شعرا خود را آشنا کند .این کمک می کند که واژه ها و اصطلاحاتی که دیگران استفاده می کنند بهره مند گردد.البته برای سرودن شعر کافی نیست.همانند این است که ما انتظار داشته باشیم که با نشستن کنار یک راننده بخواهیم رانندگی کنیم.کسی که می خواهد شعر بگوید، در ابتدا نباید خود را مقید و محدود کند به گفتن یک شعر سطح بالا.باید مدتها بلکه سالیان درازی به موازات خواندن اشعار دیگران خود نیز بطور محدود بسراید.به تدریج سعی کند با قواعد شعری آشنا و در اشعار خود اعمال کند.بالاخص اشعار قبلی خود را باز نگری و در قالب های مورد نظر بریزد و آنها را کامل کند.پس از مدتی همانند یک راننده بطور اتوماتیک اعمال مورد نیاز در رانندگی را مراعات می کند و حتی در شب و جاده قادر به رانندگی است.یک شاعری که طی مراتب کرده باشد،قادر است بدون دغدغه وزن و قافیه شعر بسراید.دیگر نیازی نیست که قبلا دنبال قافیه باشد و سپس بر اساس آن شعر بگوید.اکثر واژه ها در ذهن او وجود دارد و بکار می رود.
یک بیت در یک شعر معمولا یک جمله ای کامل است که دارای فعل و فاعل و مفعول است که ما کلمات جمله ون بهم ریخته شدا است.چندین بیت که قافیه مناسب داشته باشد، یک شعر می گردد.بهم ریختگی جملات باید به گونه ای باشد، که موقع خواندن هما نند نثر روان باشد و سکته و مکث نداشته باشد.در حقیقت یک شعر یک متن موزون و روان است بطوریکه وقتی خوانده می شود، احساس شود یک نثر خوانده می شود.
فصل سوم
زندگی نامه و سفر نامه منظوم
۱.خانواده
می کنم توصیف شرح حال خود از کودکی
از طفولیت بگویم، وصف خود در زندگی
من به دنیا آمدم در اصفهان در سی و چار
سومین فرزند بودم از پدر، اندر شمار
داشت مادر چند فرزند پیا پی هم دگر
چار دختر بود و ما باشیم جمعا نه نفر
مادرم هر چه توان می داشت آموخت مرا
گر چه محروم ز علم بود ، ولی روح ولا
عشق او شعله زده بر دل بیچاره ی من
در فراقت چه کنم همدم و هم ناله ی من
گاه دلتنگ شوم، بر سر قبرت بروم
یاد آن لحظه خوش، ذکر محبت بکنم
گردن تک تک ما حق فراوان او داشت
گر چه فرزند رعایت بکند در برداشت
همچو شمع سوخت ،ولی هیچ گله او نداشت
دوری مادر و هجر ابدی، خسران داشت
گر چه او نیست به دنیا، ولی یادش هست
عشق او در دل ما هست،اگر چه او جست
شیر زن بود و جهان دیده و با جرات بود
در مصاف دگران، محکم و با غیرت بود
ترک ما کرد ، ولی درس فداکاری داد
سالها مادری و، همسر خود یاری داد
پدرم بود مریض ، بچه ها هم کوچک
گرد او حلقه زدیم، چرخ کنان چون پیچک
پدرم داشت علاقه به سرودن اشعار
نیست آثار ز وی،جز دو سه بیتی اظهار
بعد فوت همسر اول گزیدم همسری
شد نیایش ،هانیه، از دختران دلبری
همسرم بود فداکار و عزیز و محبوب
اهل ایثار و گذشت و سراپا مجذوب
سخت باشد رحلت همسر برای همسرش
ضربه باشد بر روان و بر تن و بر پیکرش
زندگی مانند تسبیح است،گر دقت کنید
چون که باشد یک قوامی،دانه ها با هم شوید
نام فرزندان مادر جملگی از اوصیا و انبیاست
اصغر و اکبر ،علی و فاطمه ،از اولیاست
عصمت و زهرا، فرشته با حمید ،هر یکی
نام اولاد پدر بودند،همراه محمد جملگی
نام فرزندان من باشد محمد هم رضا
همگی باشند چون نام امام و انبیا
حافظ قرآن بود، دخت من و فرزند ما
فاطمه باشد عزیز و همسرش دلبند ما
آخرین فرزند من باشد ابوالفضل رشید
در غیاب مادرش بی تاب و او سختی کشید
گر بخواهم وصف خود گویم، درازا می کشد
پس رجالی ختم کن ،آن وقت مردم می برد
۲.شعر و ادبیات
چند سالی است که من شعر و غزل می گویم
عهد انسان ز الست، روز ازل می گویم
گفته هایم،اثر وحاصل چندین سال است
اکثرا مثنوی و مشتمل امیال است
بنمودم همه جمع، چو دیوان و کتاب
شد نوای دل من، جگر من کرد کباب
مدتی هست که با دوست و هم کیش خودم
غزل مشترک و مثنوی هم می گویم
گفتگو ها ز طریق چت و در وقت سحر
چه غزل های نوین و نکنیم عمر هدر
ما غزل ها بسرائیم ، پس از نیمه ی شب
گاه من گویم و گه او، ز خداوندی رب
هدف ما نبود جز قدمی در بر دوست
چون که الهام شده ، آنچه رسد از بر اوست
مهدی میثمی است، همره و هم گفته ای من
او به من گفت سرایم ، بود تهفه ای من
من اگر شعر بگویم، ز دعای پدر است
بعد فوت بود عنایت، ز خدای قدر است
هدیه ای بود خدا داد به من با آهی
من پرستار پدر بودم و مادر گاهی
شاعری را ز میراث پدر دارم من
او دعا کرد مرا، عشق سفر دارم من
می سرایم قصیده زحال و دل خویش
تا بماند اثر و تجربه ام با دل ریش
می کنم نقل تجارب به زبانی چون شعر
تا شود شمع و چراغی ، ببینند هر قشر
۳.سفر انگلستان
عمر خود طی بنمودم به کشورهایی
تا کنم کسب ریاضی و بیابم راهی
قدر استاد بدانم، کما و بیش همی
بهره ها برده ام و علم ز آنان بسی
انگلستان زندگی کردم از بهر علوم
تا برم بهره ز استاد ریاضی و رقوم
چند سالی را ریاضی خوانده ام ، شهر فرنگ
آمدم سوی وطن،بعد از فراغت بی درنگ
روز و شب جز خواب، مشغول تعلم بوده ام
پنج سالی زندگی را این چنین طی کرده ام
دائما مشغول کسب دانش و کسب علوم
گر چه در شصت و چهارم ،نمی گردد تموم
دور از اقوام بودیم و به غربت سر بریم
سخت باشد دوری و دلتنگی و در خود بدیم
چند باری ما به ایران، حین درس هم آمدیم
بعد دیدار و زیارت، جملگی عازم شدیم
انجمن تشکیل دادیم و گروهی هم نظر
جمعه شب ها دور هم جمع و ببینیم همدگر
بود پشتیبانی و اجرا ، بعهده این حقیر
انجمن رسمی شد ودارای مهر و یک دبیر
با قرائت کردن قرآن و تفسیر و کلام
دور هم بودیم هر هفته،غیر از صرف شام
روح را با خواندن ادعیه ها تسکین دهیم
جان و دل را سیقل وشیطان خود تدفین کنیم
۴.دوران تحصیل
سال پنجاه و سه بودست، روم دانشگاه
تا کنم کسب ریاضی ، چو بود آن دلخواه
عشق من بود ریاضی، ز همان دوره ی قبل
شد درخشان، چو نبودم ضعیف و تنبل
من شدم رتبه ی اول، میان دگران
در رقابت بدیم، چند نفر در دوران
در سه مقطع شدم رتبه ای اول در درس
چون نگویم و نگفتم که مدرک را بس
دوره ی ما عجب دوره ی پر باری بود
چند استاد شود تربیت و رشک نبود
عالمان خود صاحب فهم و کمال بی کران
منتظر هر گز نمانند ، از نشان دیگران
فارغ از درس در این دوره شدم،پنجا هفت
من شدم عضو گروه و سه سالی هم رفت
قصد من بود که با بورس دول غرب روم
بهر علم و هدف خویش، به هر جا نروم
آزمون دادم و رفتم شریف به تحصیل
بعد یک ترم که خواندم، بگردید تعطیل
یک ساله گرفتم من ارشد ز فرنگ
دوره ای بود فشرده ،مروری کم رنگ
دکترا بود فقط کار و پژوهش افراد
چار سالی گذشت ، تا که شدم من استاد
آمدم سوی وطن، تا که کنم دین ادا
درسها دادم و تحقیق نمودم تنها
۵.دوران دانشگاه
وقت آزاد خودم صرف زن و بچه گذشت
آخر عمر به شعر و غزل و کوچه گذشت
چل سالی است، که در خدمت ،دانشگاهم
عمر من وقف خدا هست، از او می خواهم
می زنم پرسه خیابان و گهی هم در پارک
تا شود روح و روان تازه و گردد چالاک
مسجد و روضه ی من ترک نگردد ایام
می کند جان و دلم روشن و گه آن آرام
گاه مسجد بسازم و گهی دانشگاه
بهر پرواز دو بال است نیاز و همراه
مسجد کوی امام است، که کامل کردم
فر صتی نیست دگر،آمدم و ول کردم
چند سالی معاون شده ام دانشگاه
تا که خدمت بکنم،در همه ی عرصه و راه
گاه مامور شدم بهر ادای خدمت
گاه در شهر بود، گاه کنم من هجرت
می توان گفت به جرات نکنم وقت تلف
عمر خود طی بنمودم چه با شور و شعف
تا کنون هشت مقاله ز تزم چاپ شده
چون هدف کار بود، حاصل آن تایپ شده
سعی کردم که با تربیت شاگردان
علم خود منتقل و راه نمایم آنان
تربیت یافتگان بیست نفر می باشند
دکترند و همگی نور بصر می باشند
عادتم هست که تعلیم دهم ریز به ریز
آب راکد ندیدم که باشد تمیز
همه ی کار و تلاشم مدون گشته
منتشر گشته و در سایت معین گشته
غیر تدریس و تحقیق ندارم کاری
گاه گاهی بسرایم غزل یا شعری
۶.بازنشستگی
من ندارم هوسی جز نظری در بر دوست
آنچه بر من برسد، هر چه بود، آن نیکوست
چند سالی است که مشغول خود و مدرسه ام
فارغ از خود شده و غافل از احوال خودم
مدتی هست که از درس نباشد خبری
شده ام باز نشسته ، ز امور دولی
فرصتی گشت پدیدار که خود بشناسم
در ره دوست بکوشم ، قدم بردارم
عصر هر روز شوم عازم کار و تعلیم
چونکه تعلیم کند روح و روان را ترمیم
گر چه استاد بخواند ،علومی را چند
کم هزینه نبرد، تا که شود دانشمند
قدر استاد ندانند گروهی نادان
گوهری هست گران قیمت و آن زر افشان
نشر علم است زکات و همه ی ما مسئول
رهگشا باشد و حلال شود هر مجهول
دکتری خود به پایان برده ام در هارمونیک
کاربردش در علوم است، بالاخص اندر فیزیک
رشته ی تحصیلی ام باشد مجرد در علوم
محض باشد در ریاضی، همچو اعداد و رقوم
چند کتاب ،ده ها مقاله، منتشر بنموده ام
رهگشا باشد برای دیگران، جان کنده ام
۷.تجربیات
گر نباشم مطمئن، از نقل قول دیگران
من تامل می کنم، تاصحتش گردد عیان
مشورت ها می کنم، تا اینکه یابم آن مفید
با صبوری و تامل می کنم کاری جدید
گر یقین پیدا کنم، در صحت انجام کار
می دهم انجام آن را ، تا که یابم من قرار
کار نیکو و پسنیده کنم، کاری درست
خواه باشد در نتیجه نا صحیح و نادرست
نیست تعجیلی مرا در حین اجرا، حین کار
رمز پیروزی تفکر باشد و هم پشتکار
کارها با اولویت می کنم اجرا تمام
می دهم انجام در وقت خودش آنرا تمام
کارها گاهی زمان بر باشد و یک روز کم
چون زمان پیوسته باشد، پس چرا اندوه و غم
نظم در کار و مراعات حقوق دیگران
از خصایص های اخلاقی بود با مهتران
وقت باشد بهترین گوهر ، گرامی دارمش
سعی دارم بهره ها جویم، فراوان خواهمش
کار علمی را گروهی می دهیم انجام آن
ضبط می گردد مباحث ،تا شود اتمام آن
هر شکستی در نتایج، می کند حساس ما
تا که علت را بیابیم، و شود آن رهنما
مختصر گویم سخن، اندر کلام و هم بیان
در مباحث در علوم و در مصاف دیگران
آنچه می آید به ذهنم، در امور شعر و علم
می کنم تکمیل آن را،با تلاش و صبر و حلم
با توکل بر خدا و فکر و تدبیر امور
کارها ممکن شود،هر چند باشند سخت و دور
از بزرگی یا ز سختی، من ندارم وحشتی
کارها آسان شود ، در حین اجرا مدتی
گر یقین پیدا کنم بر صحت کاری نخست
با توکل می کنم اجرا، بدون شک، درست
هر چه می آید به ذهنم، بی درنگ ثبتش کنم
گاه در دفتر و گهی گوشی ،همه ضبطش کنم
می شود گاهی ، به خواب آید نکاتی آن مرا
چند نوبت می نویسم،تا شود ذهنم رها
یاد دارم وقت بیداری ،درون پارک وشهر
می نویسم مطلبی را، تا کنم تکمیل تر
ذهن من دائم اسیر علم و شعر است و امور
با تفکر می نویسم ، هر چه می آید شعور
چونکه فرار است علم و ثبت آن واجب بود
یک جرقه می تواند آتشی گردد، چه زود
ذره ذره جمع گردد، علم و دانش در بشر
حافظ انسان شود، ایمان و تقوا،چون سپر
عقل ما محدود و امداد الهی لازم است
ماورای عالم ماده محال و از خدای عالم است
فهم و درک ما برای زندگی تعیین شده
ماورا خواهی ، ریاضت خواهد و تحسین شده
علم باشد یک حقیقت، ما فقط تبیین کنیم
گر بدیهی شد علومی،خویش را تحسین کنیم
علم مبنایش بدیهیات باشد در علوم
گر چه باشد آن ریاضی و حساب و هم رقوم
سالها نزد اساتید ریاضی و علوم حوزوی
چون حسن زاده تلمذ کردم وباشند ولی
رنجبر باشد دگر استاد من در فهم دین
او کند تبیین چه زیبا ،با مثالی دلنشین
تجربیات
علم فرار است و افزون می کند ادراک ما
ثبت آن باشد مفید و مشتعل سازد چه ها
......
چون جرقه باشد و آتش زند یک چوب را
معرفت یابی ، زند آتش به جان و روح ما
..
می کند دنیا چه روشن ، علم بی پایان هو
همچو خورشید است و می تابد هماره سوی او
..
سالها نزد اساتید ریاضی و علوم
کسب دانش بنمودم چو اعداد و رقوم
آخر علم بود روشن و آن هم گویاست
وصف خورشید بود سخت ولی آن پیداست
...
علم ما شرح دهد علم خدا در اعصار
گر بود دور زما در فلک و در انظار
......
گر بود در ته دریا و بود قعر زمین
کسب می گردد و گوهر بود و در ثمین
....
ما نیابیم چو ذات احدی ، هر مفهوم
لوح محفوظ بود ، نزد امام معصوم
...
....
درس دین را ز بزرگان ادب آن دارم
از خدا مغفرت و عفو همی می خواهم
من تلمذ بنمودم حقایق چه روان
ره گشا بود مرا شرح و کلام قرآن
....
رنجبر بو د و حسن زاده اساتید حقیر
در معارف قوی دیدم و در حکمت میر
.....
۸.فعالیت های فرهنگی
می رسد حرف خدا بر مردمان،نور مبین
از طریق انبیا و اولیا ، از راه دین
ظاهر دین حاوی فرمان و احکام خداست
باطنش اخلاق نیکو همره ذکر و دعاست
سعی کردم ابتدا بادین، شناسم خویش را
وانگهی اشعار گویم ،در خصوص کیش را
خواندن و فهمیدن قرآن، نیاز هر کس است
رهنما باشد کلام حق، پیامی خالص است
چند سالی با تلمذ، گوش دادم، حرف دین
تا سخن سنجیده گویم، از کلام عارفین
گر ببیند مردمان، از ما تناقض در سخن
دور گردند از کلام وحی و ایمان و سنن
دین و آیین و رسوم مردمان کامل شود
در طی دوران طولانی،دژی قابل شود
حیف باشد بشکند این سد و دژ ،میراث ما
می کند ویران چو سیلی، می برد اموال را
کارها آسان شود،هرکس برد بهره ز علم
نشر دادم فکر خود را با تلاش و صبر و حلم
کارهای خویش را در سایت تدریجا نهم
گاه در وبلاگ ، گهی مکتوب نشرش می دهم
هم کانال های ز اشعار و غزل دارم کنون
هم کانال های ریاضی و معارف تا کنون
مدتی در فیس بوک بودم، با چندین گروه
تا شود از صالحات و باقیات، از هر وجوه
در تلگرام و سروش دارم، کانال بهر عموم
کلیه آثار علمی آمده، مشتمل گردد رسوم
می نهم تصویر زیبا از طبیعت در جهان
هر یکی آیات حق باشند در کون و مکان
می نهم در قاب، اشعار رباعی تا هزار
جملگی تزئین نمودم ،محتوا را با شعار
آمده آثار علمی خود و اهل کتاب
سایت من دارد هزاران مرجع و اشعار
۹.امور اجرایی
یک هزار و سیصد و پنجاه و هفت شمسی است
من شدم مشغول تدریس و حضورم رسمی است
دو به چل خدمت نمودم، کار من تدریس محض
گرچه خشک باشد ریاضی، می برم لذت و حض
کاربردی از ریاضی، می کنم دایر چنان
کادر می گردد دو چندان، در مدیریت زمان
اولین مسئولیت، بعد از گرفتن دکتری
بود یک سالی پس از برگشت از دانشسرا
سال اول جمع کردم ،عده ای از نخبگان
تا نمایم مشورت، در کارها با دیگران
چند سالی روز و شب در گیر اجرای نهاد
تا که رفتم فرصت تحقیق ،در اقصی بلاد
گاه مامور شدم بهر ادای خدمت
گاه در شهر بود، گاه کنم من هجرت
می توان گفت به جرات نکنم وقت تلف
عمر خود طی بنمودم چه با شور و شعف
دوره های دکتری دایر نمودم، بیش و کم
اولین دوره ریاضی بود و من در گیر هم
جمعی از دانش پژوهان، عازم خارج شدند
تقویت شد چند گروه و دکتری رایج شدند
دوره های دکتری بعدا،امورش شد جدا
یک معاون داشت، تا دایر کند آن دکتری
بود آموزش امورش وقت گیر و پر تلاش
کار ها پیچیده و سخت و امورش دلخراش
سیستم آموزشی تغییر دادم در امور
تا شود ممکن امور ثبت نام از راه دور
شد امور جاری استاد و دانشجو روان
کار دانشجو می شود انجام ، در کمتر زمان
اعتقادم این بود،مسئول باید روز و شب
خدمت مردم کند، آن مرضی حق است و رب
پاک بود کارتابل من از نامه ها پایان شب
تا نگردد صاحب نامه، دچار رنج و صعب
کار مردم اولویت می دهم ، در حین کار
گر دهم پاسخ به موقع، مرضی پروردگار
در پژوهش، طرح ها اجرا و همکاری کنم
در خرید و نشر انواع کتب ،یاری کنم
چاپخانه می شود از بهترین در انتشار
می کند صد ها مجلد نشر و باشد افتخار
منتقل کردم هزاران نسخه از انبار را
تا شود محفوظ و باشندجملگی آثار را
نسخ خطی شود احیا و گردد ماندگار
چونکه آنها مظهر فرهنگ و هر یک یادگار
این کتب از نسل ها باشد ، بود میراث ما
حفظ آنها لازم است و می رسد بر نسل ها
می کنم دایر گروه صنعت و تحقیق را
تا شود آن حلقه ای، بین علوم و کارها
سهل کردم من امانت گیری و قرض کتاب
تا امانت راحت و کاهد ز سختی و عذاب
۱۰.امور فرهنگی
من ندارم هوسی جز نظری در بر دوست
آنچه بر من برسد، هر چه بود، آن نیکوست
چند سالی است که مشغول خود وخویشتنم
فارغ از خود شده ام، غافل از احوال خودم
شده ام باز نشسته ، ز امور دولت
مدتی هست که با خویش کنم من خلوت
فرصتی گشت پدیدار که خود بشناسم
تا کنم معرفتی کسب و حقایق جویم
چل سالی است، که در خدمت دانشگاهم
عمر من وقف خدا هست، رضا می خواهم
عصر هر روز شوم عازم کار و تعلیم
چونکه تعلیم کند روح و روان را ترمیم
می توان گفت به جرات نکنم وقت تلف
عمر خود طی بنمودم چه با شور و شعف
چند سالی گوش می دادم کلام عارفین
تا سخن سنجیده گویم، از بیان سالکین
منعکس گردد ندای حق تعالی درکلام انبیا
از طریق دین و حکمت،با پیام اوصیا
ظاهر دین حاوی فرمان و احکام خداست
باطنش اخلاق نیکو همره ذکر و دعاست
خواندن و فهمیدن قرآن، نیاز هر کس است
رهنما باشد کلام حق، پیامی خالص است
هر که می خواهد لقای بی مثال و بی کران
او نماند منتظر،در خط و مشی دیگران
او خودش باشد منادی، هادی پیر و جوان
فرق انسان ها ز تقوا باشد و علم نهان
گر ببیند مردم از اهل خرد، تنها سخن
دور گردند از کلام وحی و ایمان و سنن
دین و آیین و رسوم مردمان کامل شود
در طی دوران طولانی،دژی قابل شود
حیف باشد بشکند این سد و دژ ،میراث ما
می کند ویران چو سیلی، می برد اموال را
سعی کردم از طریق صا لحین دین یابم
وانگهی شعر سرایم، ز حقایق گویم
مسجد و روضه ی من ترک نگردد ایام
می کند جان و دلم روشن و گه آن آرام
بهر پرواز دو بال است نیاز و همراه
گاه مسجد بسازم و گهی دانشگاه
مسجد کوی محل را بکنم من کامل
چونکه هیات امنا کرد مرا آن عامل
همه ی کار و تلاشم مدون گشته
منتشر گشته و در سایت معین گشته
کارهای خویش را در سایت تدریجا نهم
گاه در وبلاگ ، گهی مکتوب نشرش می دهم
وقت آزاد خودم صرف زن و بچه گذشت
آخر عمر به شعر و غزل و کوچه گذشت
می زنم گشت خیابان و گهی هم در پارک
تا شود روح و روان تازه و گردد چالاک
چند سالی است که من شعر روان می گویم
شرح احکام و شریعت، چه عیان می گویم
گفته هایم،اثر وحاصل چندین سال است
اکثرا مثنوی و مشتمل امیال است
بنمودم همه جمع، چو دیوان و کتاب
شد نوای دل من، جگر من کرد کباب
مدتی هست که با دوست و هم کیش خودم
غزل مشترک و مثنوی هم می گویم
گفتگو ها ز طریق چت و در وقت سحر
چه غزل های نوین و نکنیم عمر هدر
ما غزل ها بسرائیم ، پس از نیمه ی شب
گاه من گویم و گه او، ز خداوندی رب
هدف ما نبود جز قدمی در بر دوست
چون که الهام شده ، آنچه رسد از بر اوست
مهدی میثمی است، همره و هم گفته ای من
او به من گفت سرایم ، بود تهفه ای من
من اگر شعر بگویم، ز دعای پدر است
بعد فوت بود عنایت، ز خدای قدر است
هدیه ای بود خدا داد به من با آهی
من پرستار پدر بودم و مادر گاهی
شاعری را ز میراث پدر دارم من
او دعا کرد مرا، عشق سفر دارم من
می سرایم قصیده زحال و دل خویش
تا بماند اثر و تجربه ام با دل ریش
می کنم نقل تجارب به زبانی چون شعر
تا شود شمع و چراغی ، ببینند هر قشر
مدتی در فیس بوک بودم، با چندین گروه
تا شود از صالحات و باقیات، از هر وجوه
می نهم تصویر زیبا از طبیعت در جهان
هر یکی آیات حق باشند در کون و مکان
می نهم در قاب، اشعار رباعی تا هزار
جملگی تزئین نمودم ،محتوا را با شعار
۱۱.امور علمی
قدر استاد ندانند گروهی چندان
گوهری هست گران قیمت و آن زر افشان
چونکه استاد عزیز است و بود دانشمند
سالها رنج و تلاش است،علومی را چند
رهنمایی می کند بیکر مرا ،در دکتری
در شفیلد انگلستان، عالمی بی مدعا
بود بیکر صاحب فهم و شعوری کم نظیر
او بود جدی به کار و ، مهربان و سخت گیر
خلق و خوی اش در قیاس دیگران دمساز بود
صاحب فهم و کمال و عالمی ممتاز بود
گر چه او نیست به دنیا ولی راهش هست
روح او شاد بود تا به ابد ، جاهش هست
نشر علم است زکات و همه ی ما مسئول
رهگشا باشد و حلال شود هر مجهول
کارها آسان شود،هرکس برد بهره ز علم
نشر دادم فکر خود را با تلاش و صبر و حلم
کرده ام ایجاد من، چندین کانال در تلگرام
می نهم اشعار خود را، همچنین اینستاگرام
در کانال های ریاضی و معارف می نهم
هم کتاب و هم مقاله، شرح قرآن می دهم
سعی دارم من، که آثاری ز خود بر جا نهم
نشر دادم داده های خود، تجارب را نهم
در تلگرام و سروش دارم، کانال بهر عموم
در ریاضی باشد و فرهنگ اسلام و رسوم
سایت من دارد هزاران مرجع و اشعار ناب
اکثر آثار من باشند ، مقاله یا کتاب
رشته ی تحصیلی ام باشد مجرد در علوم
محض باشد در ریاضی، همچو اعداد و رقوم
هارمونیک باشد مرا رشته، زمان دکتری
کاربردش در فیزیک باشد،فنون و هم فضا
دوست دارم رشته ی همساز ،ترکیب علوم
رشته ای محض است و کاربردش عموم
شصت ارشد، بیست دکتر، تربیت بنموده ام
در طی خدمت، هماره سعی و کوشش کرده ام
تربیت یافتگان بیست نفر می باشند
دکترند و همگی نور بصر می باشند
سعی کردم که با تربیت شاگردان
علم خود منتقل و راه نمایم آنان
می روم پنجاه و سه، در اصفهان، دانشگاه
تا بخوانم ریاضی ، که بود آن دلخواه
بهترین نمره ی من بود ریاضی و حساب
درس دیگر نبود همچو ریاضی جذاب
شده ام رتبه ی اول، میان دگران
دور بودیم ز هرجنگ و جدال و خسران
در سه مقطع شدم رتبه ای اول در درس
چون نگویم و نگفتم که مدرک را بس
دوره ی ما عجب دوره ی پر باری بود
چند استاد شدند تربیت و رشک نبود
فارغ از درس در این دوره شدم،پنجا هفت
من شدم عضو گروه و سه سالی هم رفت
آزمون دادم و رفتم شریف به تحصیل
بعد یک ترم که خواندم، بگردید تعطیل
قصد من بود که با بورس دول غرب روم
بهر علم و هدف خویش، به هر جا نروم
من گرفتم دکتری، با بورس دولت آن زمان
باز گشتم در گروه و کار کردم هم چنان
بگرفتم من ارشد،به یک سال فرنگ
دوره ای بود فشرده، ضروری، پر رنگ
دکترا بود فقط کار و پژوهش ، تحقیق
چار سالی بگذشت ، تا که گرفتم تصدیق
تا کنون هشت مقاله ز تزم چاپ شده
چون هدف کار بود، حاصل آن تایپ شده
آمدم سوی وطن، تا که کنم دین ادا
درسها دادم و تحقیق نمودم تنها
علم خود نقل نمودم، به ره گوناگون
گاه با چاپ و گهی نشرمقاله بیرون
عادتم هست که تعلیم دهم ریز به ریز
آب راکد ندیدم که باشد تمیز
غیر تدریس و تحقیق ندارم کاری
گاه گاهی بسرایم غزلی یا شعری
فصل سوم
درس هایی که در زندگی آموختم
۱.احترام
در آموزه های دینی بسیار آمده که به دیگران ، بالاخص والدین و بزرگان دین و علم احترام بگذارید.اما علت و اثرات آن در زندگی کمتر بیان شده است.در این یادداشت ،تجربه خود را در این خصوص بیان می کنم.من دو دانشجوی تحت راهنمایی در مقطع دکتری داشتم.یکی از آنها کوچکترین کمک یا خدمتی که به او می کردم ،چندین برابر با تشکر و احترام پاسخ و قدر دانی می کرد. دیگری چندان اهمیت نمی داد و کمک های اینجانب را وظیفه می دانست و بعضا می گفت این مطلب را می دانستم و یا به راهنمایی های اینجانب اهمیت نمی داد و پی گیری نمی کرد. نتیجه عملکرد این دو این شد که دانشجوی اولی به موقع فارغ التحصیل و همکاری علمی با ایشان پس از فراغت از تحصیل ادامه دارد.اما برخورد دانشجوی دوم باعث شد ، کمتر نقطه نظرات خود را بیان و کلیه پیشنهادات اینجانب که می توانست با پی گیری به چندین مقاله علمی منجر شود ، بایگانی شود. اگر چه او هم فارغ التحصیل شد ولی به خاطر برخوردهایش امکان همکاری پس از فراغت تحصیلی نبود.
نتیجه گیری می کنیم به این حقیقت ، که احترام به دیگران باعث اعتلای خود انسان می گردد ، و دیگران را تشویق می کند که بیشتر به ما توجه کنند، که نهایتا موجب رشد و سازندگی می گردد.
لذا تصمییم گیریم که به دیگران احترام بگذاریم ، حتی اگر آن بسیار کوچک باشد.خواه کتبی ،بیانی و یا عملی باشد.
۲.عاقبت اندیشی
بعضی اوقات در زندگی لازم می شود که انسان تصمیمی قاطع گرفته و راهی جدید را بپیماید.
اگر انسان به نتیجه آن توجه نداشته باشد ، و نتواند آن را پیش بینی کند و دچار شکست گردد. اسباب ناراحتی برای خود و خانواده و دیگران می گردد.
برای مثال ، برای تشکیل خانواده انتخاب همسری که هم کفو فرد باشد، یعنی شوهرش را در امور مختلف درک کند ، بسیار مهم می باشد. لذا می بینیم ازدواج های خیابانی اکثرا منجر به شکست می گردد. به خاطر اینکه به زندگی نگاهی دراز مدت نشده است.
شخصا در مسائل اساسی ، مشورت و تدبر و عاقبت اندیشی می کنم.اگر به نتیجه برسم با توکل به خدا اقدام می کنم.
۳نظم
یکی از عوامل موفقیت انسان در زندگی ، داشتن نظم و پشتکار می باشد. ما معمولا در ابتدا ، کاری را بدون فکر به عاقبت آن شروع می کنیم.یا اگر فکر هم شده باشد ، بعد از مدتی خسته می شویم و آن را پی گیری نمی کنیم.گاهی به خاطر نداشتن برنامه و نظم ، کاری را که شروع کرده ایم به شکست می انجامد و به پایان نمی رسد.
شخصا در زندگی ، همواره با داشتن یک برنامه و رعایت نظم و تلا ش مداوم به موفقیت هایی دست پیدا نموده ام. تا وقتی یک کار به پایان نرسد ، آن را رها نمی کنم، اگر چه ممکن است طول بکشد.
۴.پشتکار
یکی از عواملی که باعث پیشرفت انسان در زندگی می گرد ، انتخاب درست و پی گیری مداوم و تلاش جهت دسترسی به هدف است.
من علاقه مند به سرودن شعر بودم و در دوره دبیرستان با دیگران مشاعره می کردم. اولین شعری که سرودم، فرازهایی از دعای ندبه تحت عنوان گفتگو بود که حدود سه ماه طول کشید.
اما با تلاش و تداوم و همفکری با جمعی از شعرا
تا حدی در سرودن شعر و رعایت اصول آنها، امکان سرودن یک شعر در روز مقدور شده است.
نتیجه می گیریم با تلاش و کوشش امکان رسیدن به اهداف مقدور است.اگرچه ممکن است زمان بر باشد.
۵.اتلاف وقت
عمر انسان گران بهاترین چیزی است که خداوند به انسان هدیه کر ده تا به رشد و تعالی برسد.
هر شخصی در زندگی دار ای اشتغالات خود است.
انسان در سنین مختلف، با توجه به شرایط جسمی و ر وحی ، آمادگی برای کارهای مختلف دارد.
اینجانب ، باعنایت به اینکه زمان پیوسته است ،لذا با اولویت بندی کارهای خود ،در زمان های گوناگون با توجه به شرایط به طور دقیق انجام می دهم. از سرهم بندی و رفع تکلیف در زندگی خوداری می کنم.من بیکاری و اتلاف وقت ،خیلی مرا اذیت می کند. روزی که می گذرد و کاری مفید انجام نداده باشم ، نگران هستم.از وقت های به اصطلاح مرده خوب استفاده می کنم.
.بازنشستگی
انسان در دوران زندگی ، از نظر جسمی و روحی یک روند صعودی طی می کند.اما در دوران پیری از نظر جسمی ضعیف می گردد.لذا دوران بازنشستگی شروع می شود.
بنده این دوران را چند سالی است گذرانده ام ،اما به فعالیت های علمی و فرهنگی ادامه دادم بطوریکه دو مجموعه اشعار تاریخ منظوم اسلام و کتاب کلید های خوشبختی را به چاپ رساندم.اخیرا هم مشغول تدوین کتاب اشعار سیری در نهج البلاغه هستم.
اگر چه فعالیت های علمی کمتر شده ولی در عوض کفه فعالیت فرهنگی که غذای روح است افزوده شده است.معمولا تا نیمه های شب مشغول مطالعه، شبکه های مجازی و سرودن اشعار هستم.
۷.حقوق استاد و شاگرد
در اسلام تاکید بسیار شده است ، که سه گروه حق پدری برای انسان دارند.پدر ، معلم و پدر خانم.
اگر به دقت بنگریم تشابهات زیادی در آنها می یابیم
که چنین گفته شده است.
اینها در تامین نیاز های مادی، معنوی و روحی نقش بسزایی دارند. لذا سفارش شده که اگر کسی چیزی به انسان یاد داد، جایگاه والای باید برای انسان داشته باشد.
متاسفانه بعضا شاهد هستیم ، که از طرف استاد یا شاکرد ، رفتار و گفتاری سر می زند که موجب کدورت می گردد.
تجربه نشان می دهد اواخر فراغت از تحصیل دانشجویان دکتری ،دچار انواع فشار های روحی می شوند. صبر و تحمل استاد می تواند مشکل گشا باشد.
۸.استاد راهنما
با توجه به عنوان استاد راهنما ، اینگونه برداشت می شود که وظیفه استاد ، راهنمایی دانشجو برای
انجام یک موضوع تحقیقاتی است.اما اگر از انتظارات دانشگاه و دانشجویان دقت کنید.اکثر دانشجویان به خاطر مشکلات مالی و یا عدم انگیزه پس از فراغت از تحصیل به خاطر نیافتن شغل و یا عدم توانایی دانشجو با عنایت به سوابق تحصیلی،
استاد راهنما وظیفه سنگینی به عهده دار شده است.تا دانشجو بتواند حداقل دو مقاله علمی به چاپ رساند .
پیشنهاد می گردد به استاد راهنما اعتماد گردد و پایان نامه محوری ،جای مقاله محوری باشد.
شخصا در دوره دکتری یک مقاله در مجله لندن چاپ کردم و حدودهشت مقاله از پایان نامه، پس از فراغت از تحصیل.
چنانچه این روند در دانشگاه های کشور ادامه یابد، شاهد افت شدید علمی در کشور خواهیم شد.
۹.یکی بود یکی نبود
خدا شناسی مقوله ایست که ذهن انسان را از بدو خلقت به خود مشغول کرده و بشر عاجز از توصیف خدا می باشد.همچنین ذات حق تعالی برای بشر مخفی می باشد.
چند سالی است ،در حد توان در این موضوع تحقیق نمودم.بسیاری از سوالات اعتقادی که ذهن مرا مشغول کرده بود در نهج البلاغه و آثار علامه حسن زاده یافتم.لذا برداشت های خود را از مطالعه آنها در شبکه های مجازی و وبلاگ شخصی تدوین نمودم.اخیرا پاره ای از آنها را به نظم در آورده ام که در کتاب سیری منظوم در نهج البلاغه آمده است.
در داستان ها زیاد عبارت،یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود، را زیاد شنیده اید.علامه جواد ی آملی تفسیر عرفانی جالب دارند که شرح می دهم. منظور یکی بود، دلالت بر وحدانیت خدا در صفات و ذات است.یکی نبود ،دلالت بر این دارد که خدا مادی نیست و لذا نمی توان چون اعداد به خدا نگاه کرد.نقیض یک، در مجموعه اعداد طبیعی دلالت بر این دارد که هر عددی امکان دارد.علت اصلی خطای ما ، انتظار برقراری قوانین بشری برای خداست.منطور از غیر ازخدا کسی نبود، دلالت دارد بر اینکه خدایی قبل از الله نبوده است و حق تعالی ازلی است.لذا با این جمله کوتاه خدا شناسی تبیین می شود.
۱۰.یاد استاد
آقای دکتر مقصودی تقاضا نمودند که خاطرات خود را در رابطه با مرحوم دکتر محمود لشکری زاده استاد تمام گروه ریاضی ارائه نمایم.استاد راهنمای بنده و ایشان دکتر بیکر هیئت علمی گروه ریاضی دانشگاه شفیلد انگلستان می باشد که چند سال قبل فوت نمودند و در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد کارهای ماندگار از خود باقی گذاشتند.در یک کتاب کارهای پژوهشی اینجانب و دکتر لشکری زاده در دوره دکتری آورده شده است.پس از فراغت از تحصیل هر دو در گروه ریاضی دانشگاه اصفهان مشغول به کار شدیم.البته بنده در دوره کارشناسی دروس ریاضی عمومی یک و دو و نیز جبر خطی را با نمره عالی گذراندم. پس از فراغت از تحصیل در دوره دکتری کار تحقیقاتی مشترک نداشتیم.اما در ایجاد دوره دکتری و کارشناسی ارشد همکاری زیادی داشتیم و در شاخه آنالیز هارمونیک شاگردان زیادی در شاخه های گوناگون تربیت گردید بطوریکه بعضا استاد کامل دانشگاه های کشور هستند.بنده تا کنون پانزده دانشجوی دکتری فارغ التحصیل نموده ام.سه نفر از دانشجویان دکتر لشکری زاده را، پس از کسالت ایشان، مشغول راهنمایی دارم .امید است تا سال آتی بیست دانشجو فارغ التحصیل گردند .
اولین سمینار آنالیز هارمونیک در دانشگاه صنعتی اصفهان با حضور ایشان و بنده تشکیل گردید که مدیریت سمینار با دکتر رسول نصر اصفهانی استاد تمام آن دانشگاه بر گزار شد. راهنمایی دکتر نصر در دوره دکتری به عهده اینجانب بود و از پایان نامه ایشان حدود هشت مقاله علمی بدست آمد.الان بطور مرتب هر دو سال ، سمینار آنالیز هارمونیک مجرد برگزار می شود.به جرات می توان گفت آنالیز هارمونیک مجرد در ایران در سطح دنیا ،حرف برای گفتن دارد و مجلات معتبر برای داوری از فارغ التحصیلان تقاضای داوری مقاله می کنند.شخصا در سال جاری چهار مقاله در دست داوری دارم.
در دوران همکاری همواره حرمت آقای دکتر لشکری زاده را داشتم و در انتخاب دانشجو و درس ،ابتدا نظر ایشان را می خواستم.در چندین رساله دکتری و ارشد ، مشاورت داشجویان یا بعضا مشترک داشتم.ایشان حتی در این اواخر مشتاق به تدریس و کارهای علمی بودند و به سختی با فرزند خود در محل کار حاضر می شدند.
ایشان و بنده عضو قطب علمی جبر باناخ بودیم ،که در چند نوبت بین قطب های علمی سرآمد بود و بروندادهای بسیاری در تولید علم منجر گردید.لیست کارهای پژوهشی ایشان و بنده در نگین پژوهشی دانشگاه جمع آوری شده است.
ایشان و بنده هر دو همزمان بازنشسته دانشگاه اصفهان شدیم.بنده چند سالی که باز نشسته شده ام ، فعالیت های پژوهشی را با حضور در گروه ادامه می دهم.بعلاوه موفق شدم سه کتاب شعر، تاریخ منظوم اسلام، کلید خوشبختی و سیری منظوم در نهج البلاغه را به چاپ رسانم.
امید است فرصتی حاصل گردد تا فعالیت های علمی خود را نیز تدوین کرده و چاپ نمایم. اگرچه همه آنها را در سایت ریسرچ گیت و شبکه های مجازی و وبلاگ خود قرار داده ام.
۱۱.برنامه ریزی
بسیار شنیده اید که مردم گله مند از عدم موفقیت در زندگی و در برنامه ریزی های خود می باشند.
داشتم رادیو معارف را گوش می کردم. گوینده نکاتی را ذکر نمود، تا در بر نامه ریزی موفق باشیم.
۱.داشتن هدف و انگیزه در برنامه
۲.داشتن اولویت در اجرای برنامه
۳.با آرامش برنامه را اجرا کرد
۴.عجله نکردن در برنامه
۵،داشتن استراحت در حین اجرای برنامه
۶. برنامه مناسب و با روحیات فرد سنخیت داشته باشد.
۷.داشتن ساعات خالی در برنامه
۸.برنامه ریزی روزانه
۹ ،مکتوب کردن ررنامه،بجای ذهنی بودن.
۱۰بررسی نحوه اجرای برنامه ریزی
۱۲.تربیت فرزندان
در خانواده ها زیاد سوال می شود که چه کنیم که فرزندان درست تربیت شوند.کارشناس رادیو معارف نکاتی را ذکر کردند، به طور خلاصه عرض می کنم.
۱.فرزندان با به تدریج با معارف اسلامی آشنا کنید و از سخت گیری بی جا پرهیز کنید.
۲. برای آنان دوست خوب که مجری احکام اسلامی باشد انتخاب کند، تا الگو پذیری کند.
۳.با فرزندان بازی کنید و آنها را با اسباب بازی و تفریح در فضای باز مشغول کنید.
۳.تلویزیون و سایت های مجازی و بازی کامپیوتری نیاز های ثانوی و کاذب برای آنهاست.هر گز جایگزین بازی نمی شود.
۴.یک مرتبه نمی توان آنها را نماز خوان و یابا حجاب کرد، به تدریج با همنشینی با افراد متدین و اعمال خودمان،مقدور می باشد.
۵.منتظر نمانیم ، به وقت بلوغ او احکام را مجری گردد،برایش سخت است و ترک عادت های قبلی مشکل است.
پیامبر گرامی می فرمایند ، انتخاب دوست خوب ،همانند رفتن به مغازه عطر فروشی است.اگرچه ممکن است نخرید ولی در برگشت بوی خوش پیدا می کنید.
۱۳.سو برداشت
بسیار برای ما اتفاق افتاده که از سخنان دیگران
برداشت هایی کرده ایم و موجب کدورت شده است، در صورتی که گوینده منظور دیگری داشته است.
نقل می کنند عالمی دینی مشغول تدوین کتابی تحت عنوان تناقض های قرآن بود و شاگردان زیادی داشت. روزی یکی از شاگردانش خدمت امام حسن عسگری می رسد. امام می گویند به استادت بگو که آیا شده کسی سخنی گوید و مخاطب برداشت
دیگری کند.او با هوش است و راه خود را اصلاح می کند. پیغام که داده می شود، استاد متوجه اشتباه خود می شود و اینکه خداوند ممکن است منظور دیگری از آیه های متضاد در قرآن داشته باشد که خواننده امکان پی بردن به اسرار آن ندارد.لذا کلیه یادداشت های خود را می سوزاند و از نوشتن کتاب صرف نظر می کند.
نتیجه می گیریم که در قضاوت ها در خصوص سخنان و نوشته های دیگران ، نباید زود قضاوت کنیم.
۱۴.ازدواج
خداوند متعال ، افزایش و ایجاد انسانها را از طریق مادر و ازدواج قرار داده است.در اسلام تاکید بسیاری در این امر شده است. نکته ای که در استحکام و قوام ازدواج موثر است، کفویت است.بعبارت ساده همدیگر را درک کنند.برای این منظور ابتدا باید انسان خلقیات و تمایلات و اهداف خود را قبل ازدواج کاملا تبیین کند.بعبارت دیگر باید خود را بشناسد، تا کفوی با داشتن شرایط خود مقدور گردد.
دو رکن اساسی ، هچون ایمان و اخلاق،موجب استحکام خانواده می گردد. عاقل بودن و عالم بودن می تواند در شکوفایی زندگی موثر باشد.
شخصی که زندگی مشترک را اختیار می کند ، باید بداند که محدودیت ها و مسئولیت های جدیدی را باید بپذیرد.لذا لازم است آگاهی کافی از آنها داشته باشد.قبل از ازدواج مشورت های لازم را انجام دهد.پس از انتخاب همسر ،باید به سازندگی زندگی و تربیت فرزندان همت گمارد و خوش گذرانی های قبل ازدواج با دوستان را کاهش و همت خود را به تقویت زندگی بگذارد.البته اوایل ازدواج ممکن است مسائلی جزیی پیش آید که با صبر و گذشت و عدم دخالت اطرافیان، فرصت شنا خت به زوج داده شود.
از مقایسه نمودن همسران خانواده ها پرهیز گردد.
اگر چه یک همسر ممکن برای زوج خود ایدال باشد ولی اگر همسر زوج دیگر شود به خاطر عدم کفویت ایدال نباشد.
۱۵. فکر کردن
ما زیاد شنیده ایم که فکر کردن در جهان هستی، خود نوعی عبادت است.اما کمتر به علت آن توجه کرده ایم.نقل است مهندسی برای تعمیر دستگاهی به یک واحد می رود. ابتدا مدتی به علت کار نکردن دستگاه می پردازد.سپس ، با سفت کردن یک پیچ، دستگاه رفع عیب و شروع به کار می کند.از صاحب واحد پول غیر متعارف طلب می کند.در مقابل صاحب واحد میزان کار روی دستگاه را تذکر می دهد.در جواب مهندس تعمیر کار پاسخ می دهد ،من این مبلغ هزینه را برای فکر و پی بردن اشکال دستگاه طلب می کنم.
تفکر در موجودات، گیاهان ، انسان ها و اجزای هستی علاوه بر این که ما را از قدرت خداوند آگاه می سازد ، راه هایی برای رهایی از مشکلات زندگی و جامعه به ما نشان می دهد،برای مثال، چگونه خفاش ها در تاریکی پرواز می کنند.اگر به اسرار آن پی ببریم ، باعث می شود دستگاهی بسازیم که ما هم قادر به انجام آن باشیم.
۱۶.حضور در میدان
گاهی سمت ها ، مدارک علمی، گاهی زرق و برق دنیا باعث می گردد که ما خود را تافته ای جدا بافته از دیگران بدانیم و برای خود جایگاهی بس بلند تعریف کنیم و از همنشینی و اختلاط با مردم و همزیستی با آنان پرهیز کنیم و دچار غرور های کاذب گردیم.البته حضور در میدان همانند رفتن روی مین یا رفتن در آب است.احتمال خطر ،خیس شدن و از دست دادن آبروی خود باشد.
شخصا در زندگی اگر پس از شور و مشورت و تحقیق به نتیجه ای می رسیدم، در اولین فرصت اقدام به انجام آن می کردم و با توکل بر خدا و اراده قوی متمرکز بر اجرای تصمییم خود می شدم.از اینکه دیگران در این مورد چه می گویند مهم نبود و کار خود را به نحو احسن و دقیق در حد توان انجام می دادم ، اگر چه ممکن بود از نظر دیگران آن کار کوچک باشد و یا مورد پذیرش آنها نباشد.
۱۷.انتظار از دیگران
بسیار در زندگی برای ما اتفاق افتاده است ، که انسان از شخصی با توجه به خصوصیات اخلاقی ظاهری او انتظاراتی دارد ولی یکمرتبه شاهد رفتاری یا گفتاری می شود که دور از انتظار است.لذا موجبات کدورت و ناراحتی می گردد.
من اولین مسئولیت اجرایی که داشتم ،با افراد گوناگون با سلایق مختلف روبرو بودم.تا زمانی که همراه آنان بودم و نظر آنها را تامین می کردم مورد تائید بودم.به محص اینکه در یک مورد امکان پاسخ مثبت نبود ، قضاوت گونه ای دیگر می شد.لذا در مسیولیت های بعدی به این نتیجه رسیدم که مردم را با همین صفات باید پذیرفت و تغییر در رفتار و گفتار بعضا غیر ممکن یا سخت است.این دید باعث شد ، که کمتر در امور اجرایی ناراحت شوم تا بتوانم گره گشایی در کار مردم را انجام دهم.
همانطوریکه حضرت علی می فرمایند ما باید حق را بشناسیم و آن را ملاک تصمییم و قضاوت خود قرار دهیم.اینکه افراد یا خود انسان میزان و معیار برای قضاوت ها گردد، منجر به تصمییمی غلط یا خطا می گردد.چون معمولا در افراد هوای نفس حاکم است و بر عقل چیره می گردد.
۱۸.خصائل اخلاقی
در زندگی با اقشار مختلف برخورد داشتم .بعضی افراد را متواضع و بااخلاق و با سواد دیدم.در مقابل بسیاری از افراد را مشاهده کردم که ظاهر و باطن متمایز داشتند .این دسته آنقدر که ادعا می کنند ، توانایی انجام ادعای خود را ندارند. شاید همین علت کمبود ، باعث خود نمایی بیشتر آنها می گردد.
با توجه به سفرهای خارجی و شرکت در سمینارهای علمی که داشتم ، بعضی از ریاضی دانان مشهور را می دیدم که به خاطر آگاهی بالا به مطالب ریاضی ،قادر به تنظیم مقالات زیاد با تغییراتی جزیی از ایده های دیگران را می دیدم . در مقابل ریاضی دانان توانا و بی ادعا چون جرج ویلیس و بیکر را دیدم که در ضمن تواضع دارای اخلاق نیکو و باهوش و توانا در تحقیق بودند.
در ریشه یابی که کردم ، متوجه شدم که علاوه بر شخصیت ذاتی آنان، به این نتیجه رسید م ، که همچون آبی که سرازیر به زمین های مرتفع نمی شود ،افتادگی در علم باعث رشد و شکوفایی افراد می گردد.اگرچه ممکن است در ابتدا این افراد گمنام باشند ولی روزی فرا می رسد که افراد محقق به آثار انها پی می برند، همچون ملا صدرا و ابوعلی سینا .
۱۹.نقش دعا و توسل
من در زمان فراغت از تحصیلم دچار سختی شدم
و استاد راهنما اجازه دفاع نمی داد.
دعای توسل و زیارت عاشورا را یک ماه نذر کردم.
هر روز شاهد باز شدن گره های تحقیق شدم.
لذا خود را وقف خدا کردم.هرکاری برای خدا باشد و در توانم باشد، کوتاهی نمی کنم.
دقت کرده ام، خدا خلوص نیت می خواهد.فقط و فقط از او طلب کنیم.پنج جلد کتاب اشعارم
هدیه خداست وقتی دوباره آن را می خوانم
اهمیت آن را پی می برم من حتی یک جلسه در انجمن شعرا نرفته ام. اگر چه عزیزانی زحمت ویرایش آنها را به عهده داشتند.دلم نمی خواهد
مطالبم، به خاطر خود ستایی باشد.قصدم تبیین نقش خدا در زندگی است.همه چی اوست.او هم از بشر همین را می خواهد.کمال می خواهد و متعاقب آن نزدیکی به حق و لقای الهی را موجب می شود.
۲۰.عشق و انگیزه
یکی از نکاتی که باعث پیشرفت و موفقیت در زندگی من شد، تداوم و پی گیری و پشتکار در کاری بود که مصمم به اجرای آن بودم.این ایجاد نمی شود، مگر اینکه در عقبه کار انگیزه قوی و باوری محکم به آن کار باشد.اگر کاری صحیح باشد ،با توکل به خدا و طلب یاری از او،می توان موق به انجام هر کاری شد.
شنیده اید دو دوست درکنار یک جوی عبور می کردند ،پوستی در آب می بینند.رفیقش می گوید برو بیار.بعد از مدتی نمی آید.رفیقش می گوید پوست نمی خواهم، بیا.می گوید من پوست را رها کردم.او مرا رها نمی کند.به ظاهر پوست می دید ند،اما خرس آبی بود.ماهر چه بخواهیم استراحت کنیم، ذهن و عشق به مطالب ریاضی ما را رها نمی کند.
۲۱.غفلت
گویند دکتر هشترودی بچه اش مدرسه ابتدایی رفته بود معلم ریاضی به آنها مستطیل را آموخته بود.از پدر می خواهد مستطیلی بکشد.
پدر هم اطاعت می کند و یک مستطیل رسم می کند. بچه فورا می گوید چه پدر بی سودادی که با اینکه ریاضی خوانده مستطیل را درست نمی کشد.
از فرزند می خواهد او رسم کند.او هم یک مستطیل می کشد و به پدر نشان می دهد. دو مستطیل در ظاهر با هم متفاوتند، یکی افقی بود و دیگری عمودی.
اما بچه هنوز به این درک نرسیده است که با یک چرخش هر دو یکسان می شود. گاهی غفلت و ندانستن موجب اختلاف است.البته گاهی هم حسادت. باید ماقب هوای نفس خویش باشیم.آدم را خوردن گندم از عرش به فرش آورد.
۲۲.ریاضی و زندگی
معمولا کسانی که رشته تخصصی آنها علوم دقیق، چون عوم پایه و مهندسی، است.ناخود آگاه رفتار آنها در زندگی بعضا سخت است و خانواده در زحمت هستند.از زندگی هم مانند کار انتظار ات دقیق دارند. در صورتی که کودک با آزمون و خطا کردن، رشد می کند.ما در ریاضی با صفر ویک کار داریم.هر عدد توسط این دو ایجاد می شود.زندگی رفتار فازی دارد، بین صفر و یک است.
هممان طوری که موقع نماز، کار را در اولویت دوم قرار می دهیم.لدا به کار باید گفت زندگی دارم و به زندگی نگفت کار دارم.
دغدغه های فکری، گاهی ما را مشغول به خود می کند و زندگی را رها می کنیم.باید مدیریت کرد تا هم از ندگی لذت برد و هم کار.
۲۳.سو ظن و بد گمانی
یکی از سرمایه های اجتماعی اعتماد است و نابودی آن با سو ظن به همدیگر ، والدین، محل کار، روابط با مردم و مسئولین ،امام زمان و در نهایت خدای متعال است.
لذا بایدبه دنبال علاج این بیماری روحی باشیم.با ایجاد تعاملات با یکدیگر به آرامش همدیگر کمک کنیم.شما در یک مکان شلوغ ممکن است با یکدیگر بر خورد فیزیکی داشته باشید ولی از آنجایی که آن را عمدی نمی دانید ، با یک معذرت خواهی و چشم پوشی هر یک راه خود را ادامه می دهیم.
برخورد های روحی با یک دیگر ،در روح و روان انسان ثبت می گردد.چون قطره خون در یک حوض آب است.در آب حل می شود و چه بسا قابل دیدن نیست.اما یقینا در آب هست.
انسان باید در زندگی دارای یک هدف مقدس باشد و مسائل گوناگون که برای انسان پیش می اید با درایت و عقل و توسل و توکل بر خدا حل نماید و مانعی در راه کمال انسان نگردد.
۲۴.یک تحلیل
من اکثرا به کار های علمی و فرهنگی مشغول هستم.اگر چه از پنجاه سال پیش تا کنون در جریان مسائل سیاسی کشور بودم.
مدتی است، یک موضوع ذهن مرا به خود مشغول کرده است.در صورت وقوع جنگ جهانی سوم، کشور آمادگی لازم را برای مقابله دارد؟
حدود دو ماه از جنگ بین روسیه و اوکراین می گذرد. چنانچه این جنگ ادامه یابد، جنگ جهانی سوم پدید می آید. در حقیقت جنگ بین بلوک شرق و بلوک غرب.سوالی که مطرح می شود موضع ایران چیست.غرب ایران را دشمن خود می داند و در بلوک شرق منظور می کند.اگر چه بی طرفی خود را اعلام کرده است.در جنگ جهانی دوم، ظاهرا ایران بی طرف بوده است، اما دچار صدمه های زیاد شده است.
با این مقدمه آیا ما آمادگی مقابله با تهدیدات غرب و حملات هسته ای را داریم. آیا موشک های ما قادر به پاسخگویی هستند.به نظر می رسد ما باید تدابیر دفاعی را آنقدر بالا ببریم ، که ناتو به خود جرات حمله به ایران را نداشته باشد.مثلا خود را به موشک های قاره پیما با کلاهک های هسته ای مجهزکنیم.
در شرایط کنونی به نظر می رسد، باید در ابعاد گوناگون نظامی، فرهنگی، اقتصادی متمرکز شد و با یک برنامه دراز مدت و شناسایی آسیب های احتمالی، آمادگی نطام را برای تقابل احتمالی فراهم ساخت.رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود،با دانشجویان به نظم نوین جهانی نکاتی را مطرح نمودند.نیاز به بررسی و تحلیل دقیق و آمادگی کشور برای روز مبادا دارد.
۲۵.رمزهای موفقیت
۱.خود را به علم،صبر،بردباری وکرم آراسته کن.
۲.با پدر مادر،خواهر و برادر مهربان باش.
۳. با حسودان،دزدان،درغگویان ولجبازان دوست مشو.
۴.به افراد فقیر مریض،بیچاره و یتیم سخت مگیر.
۵.خوراک، خواب،پر حرفی و کاهلی،کم آن خوب است
۶.با افراد مخلص،با وفا، صادق وکریم نزدیک شو.
۷.نماز، قرآن، صله رحم وذکر خدا را قطع مکن.
۸.از بخل،وهم ناتوانی وحزن به خدا پناه ببر.
۲۵.شناخت مردم
یکی از فلاسفه قدیم می گوید، وقتی انسان بزرگ می شود، دیگران متوجه بزرگی می شوند.وقتی انسان دیگران را می شناسد، که ضعیف می شود.
انسان ها در تحولات و گذر زمان خود را نشان میدهند.مردم با گذر زمان تغییر نمی کنند، بلکه گذر زمان ماهیت افراد را بر جسته می کند.
قدیما می گفتند، بچه هر چی داره از پر قنداقش داره.کنایه از این است که انسان می تواند به خلق و خوی افراد از همان کودکی پی ببرد. در بزرگسالی در جامعه دو رنگی را یاد می گیرند.
اگر می خواهید کسی را بشناسید، خلاف میلش عمل کنید.زود خود را نشان می دهد.متاسفانه امروزه شاهد نسلی چند فرهنگی شده ایم.دلشان می خواهد بدون زحمت به مراتب بالای اجتماعی و مالی دست یابند.دیگر محبت و یاری به یکدیگر جای خود را به خود خواهی و منفعت طلبی داده است.حاضر نیستند یک قدم برای دوست خود بردارند، مگر اینکه برای خودشان منفعتی داشته باشد.
فصل چهارم
زندگی نامه
۱.فعالیت های مدیریتی
به پیشنهاد دوستان مبنی بر نوشتن تجارب اجرایی خود،در ذیل نکاتی را که حضور ذهن دارم تقدیم می نمایم.امید است برداشت های غلط از طرح آنها نگردد.اگر کاری کردم انجام وظیفه بوده و انشالله مورد رضای حق تعالی قرار گرفته باشد.تمایلی هم به انجام کار های اجرایی ندارم.مایلم تجارب کسب شده را در زمینه های گو ناگو ن تدوین و در اختیار نسل های آتی قرار دهم. امید است قابل استفاده قرار گیرد.
پس از اخذ مدرک دکتری در گروه ریاضی مشغول شدم.چند ماهی نگذشته بود که معاونت آموزشی دانشگاه اصفهان پیشنهاد گردید.با توجه به عدم آشنایی با کارهای اجرایی کمیته برنامه ریزی از پیش کسوتان و صاحب نظران دانشگاه تشکیل و در خصوص آینده دانشگاه و مسایل جاری تبادل نظر می کردم.
یکی از کارهایی که پی گیری کردم راه اندازی مقاطع تحصیلات تکمیلی بود.در آن موقع گروه های آموزشی آمادگی لازم برای دایر کردن دوره های دکتری نداشتند.با بورسیه نمود ن حدود صد نفر از فارغ التحصیل های کارشناس ارشد ممتاز ،به تدریج
حدود پانزده دوره دکتری را اخذ مجوز نمودم.تعدادی را در دوران مسیولیت و تعدادی بعد از آمدن بورسیه ها دایر گردید..
اولین گروه هایی که همت به پذیرش دانشجو نمود،گروه ریاضی بود.آقای دکتر اعظم کارشناسی ارشد خود را با نمره 20،که تا کنون به کسی بیست نداده ام،با پایان نامه ای با بیش از 200 صفحه دفاع نمود.و آقای امینی اولین دانشجوی دکتری دانشگاه،تحت راهنما یی اینجانب شروع به تحصیل نمود.تا کنون چندین مقاله چاپ نموده است،ولی هنوز به خاطر گرفتاری های جنبی پایان نامه خود را تدوین نکرده است.
به تدریج خود باوری و توانایی های علمی اعضای هیات علمی شکوفا و به بار نشست.مدیریت تحصیلات تکمیلی و متعاقب آن معاونت تحصیلات تکمیلی تشکیل گردید.ساختار اداری و آموزشی به تدریج سازماندهی جدید پیدا کرد.
اکثر روزها تا دوازده شب به کارهای اداری مشغول بودم.مراقب بودم کارهای اجرایی ،لطمه ای به کار های علمی ام نزند.لذا تصمیم گرفتم برای فرصت مطالعاتی عازم کانادا دا شوم.متاسفانه مدیریت وقت از تامین مالی خود دار ی کرد.لذا با هزینه شخصی رفتم.پس از مدتی با پرداخت شش ماه موافقت شد.
در دوران مدیریت سعی کردم همانند پدری مهربان با زیر مجموعه خود رفتار کنم.همواره از حقوق آنها دفاع و پی گیری میکردم.هیچ گاه پست و مقام برایم ارزش نبود.تنها به ادای وظیفه به نحو احسن فکر می کردم.در ابتدا همه چیز را اید آل می خواستم و ناراحت از بعضی از عملکرد ها می شدم.در مدیریت های بعدی متوجه شدم مردم را همین طور که هستند بپذیرم و با توجه درک و فهم و فرهنگ و توانایی از آنها انتظار داشته باشم.
سعی می کردم در برخورد با همکاران کمال ادب و احترام را بکار برم.نکند خدای نکرده موقعیت اجرایی ،مرا فریب دهد.همواره تواضع را پیش گر فته ام. مسایل را با فکر و تدبیر و حوصله و برنامه ریزی با حداقل تنش و اصطکاک انجام می دادم.
هیچ گاه دنبال کسب مدیریت نبودم و همواره عزیزان پیشنهاد می کردند.هر زمان احساس می کردم،امکان ادامه کار ندارم،استعفا میدا دم.تا آخرین لحظات در مسیولیت به نحو احسن انجام وظیفه می کردم.
نوع منصب برای من مهم نبود.روزی مدیریت گروه ریاضی ،روزی ریاست پیام نور اصفهان،روزی معاونت پژوهشی دانشگاه اصفهان ،روزی رفتن به شهر کرد در سمت معاونت آموزشی و پژوهشی و امروز در مسیولیت در جذب هیات علمی و نماینده جذب در کمیسیون ماده 1.آنچه مهم بود ادای تکلیف و اینکه چه کاری به زمین هست و امکان انجام آن هست.
در هر مسیولیت سعی کردم کار های اساسی و زیربنایی انجام دهم.برای مثال،در سمت معاونت آموزشی هدف را راه اندازی مقاطع تحصیلات تکمیلی گذاشتم.در سمت معاونت پژوهشی،آنجا را در مدت یکسا لی که بودم سازماندهی نمودم و کتب قدیمی را اسکن و ثبت وشروع به انتشار کردم.بطوریکه انتشارات دانشگاه رتبه نخست در کشور را کسب نمود.
در این یاد داشت قصد معرفی فعالیت های خود را ندارم.آنچه می دانم اینکه در انجام وظیفه کو تا هی نکردم.تلاش کردم جوان ها را در مدیریت های گوناگون آشنا به کارهای اجرایی کنم.امروز شاهد هستیم، که در سمت های مختلف مشغول بکار هستند.
در محل کار حضور مرتب و فعال و به مو قع داشتم.کارها را بین افراد تقسیم و نظارت می کردم.کارها کلیدی را بیشتر خو د به عهده می گرفتم. تاکید در حل سریع مشکلات ارباب رجوع و راهنمای و گره گشایی در کارها داشتم.
در دوران مدیریت گروه ریاضی بیشترین جذب هیات علمی در گروه و راه اندازی ریاضیات کاربردی و انتقال به ساختمان جدید را پی گیری نمودم.
در دوران مدیریت پیام نور ،سه واحد پیام نور شاهین شهر و کوهپایه و دولت آباد را ایجاد و با نداشتن بودجه مصوب و با صرفه جویی یک ساختمان جدید برپا نمودم.و تحولات اساسی و ساختاری در آنجا انجام دادم.
در شهر کرد،آنجا تازه به دانشگاه تبدیل شده بود.لذا با مستقر شدن در آنجا و با همکاری عزیزان در جذب هیات علمی و بورسیه نمودن آنها و ایجاد ساختاری دانشگاهی اقدام نمودم.
در مسیولیت صلاحیت عمومی اعضای هیات علمی،گونه ای عمل می شود که هر گز انتظار ندارند.ابتدا با دلهره و در پایان با روی خندان.به هیچ عنوان نگرش های شخصی و سلیقه ای را در بررسی صلاحیت عمومی افراد اعمال نکردیم.همواره خدا را شاهد بر امور قرار داده و از او خواهان هدایت جهت تصمیم گیری در سرنوشت یک عمر تلاش علمی افراد شدیم.
بخاطر پی گیری حقوق زیر مجموعه،بعضا دچار تنش و دل خوری دیگر مسیولین می شدم.اینقدر که به زیر مجموعه و ارباب رجوع احترام می گذاشتم،کمتر از مقامات بالاتر در بر آورد کردن نظرات تحمیلی و غیر متعارف اعتنا می کردم.
در همه دولتها با سلایق گوناگون،دارای مسیولیت اجرایی بودم.بعضا برای ریاست دانشگاه برای سایر شهرها،پیشنهاد شد.اما به خاطر داشتن دانشجویان دکتری و لطمه به کارهای علمی نپذیرفتم.
۲.تجارب علمی و آموزشی
درزیر نکاتی را درتدریس و پژوهش به اطلاع علاقه مندان می رسانم.امید است مفید و راهنمای عزیزان در فعالیت های علمی قرار گیرد.
در ابتدای استخدام در دانشگاه،میزان محتوای که در کلاس درس ارایه می کردم بسیار زیاد بود.لذا فرصت کمتری برای توضیح و بحث مطالب و در گیر کردن دانشجویان برای یادگیری نمی ماند.لذا در ترم های بعد از حجم مطالب کاستم .همچنین به خاطر داشتن لهجه اصفهانی،دانشجویان دیگر شهرستان ها به سختی صحبت های مرا تعقیب می کردند.لذا تصمیم گرفتم در کلاس بیشتر ادبی و شمرده و آرام صحبت کنم.
اکثر دروس مربوط به رشته خود را تدریس نموده ام.فکر کنم بیش از سی درس متنوع تدریس کرده باشم.پس از آنکه درسی جدید نبود،کتابهای جدید و به روز را تدریس میکردم. در طول ترم قبل به فکر دروس ترم بعد بودم.معمولا مطالب برای درس را به صورت طرح درس به تدریج در طول ترم تهیه می کردم.بطوریکه در زمان ارایه با دلهره و عجله سر کلاس نروم.
برای آماده شدن برای تدریس،زودتر از منزل حرکت میکردم،بطوریکه حدود یک ساعت قبل از کلاس در گروه آموزشی حضور داشتم.همواره راس ساعت شروع به تدریس می کردم و تا پایان وقت در کلاس می ماندم.بعضا کلاس های تمرین مسایل را خود بعهده می گرفتم و توضیحات اضافی را آنجا ارایه می کردم.
به تجربه آموختم،در جلسات ابتدایی لازم است یک شمای کلی از درس ارایه گردد.بعلاوه لازم است از سوابق تحصیلی افراد آشنا و پیش نیاز لازم برای شروع درس ارایه نمود تا امکان همراه کردن دانشجویان با خود در ارایه درس مقدور گردد.
دانشجویان عادت کرده اند دروس را بعضا حفظ و تلاش برای یادگیری کم شده است.لذا در مقاطع تحصیلات تکمیلی افت تحصیلی کاملا مشهود است.سعی میکنم ،در بین تدریس روشهای مناسب برای حل مسایل و اینکه چگونه مطالعه و تحقیق کنند
را بیاموزانم .
بعضا عدم تامین نیاز های مالی و روحی و مشکلات شخصی باعث افت تحصیلی می گردد.لذا دانشجو با دغدغه های گوناگون تحصیل می کند.لذا سعی میکنم بطور غیر مستقیم مشاورت و راهنمایی های لازم را به آنها بنمایم.
کمک هزینه تحصیلی کافی در دوران تحصیل و اصلاح روش های آموزش می تواند موثر باشد.بعضا در کلاس انسان حتی یک دانشجو مستعد و علاقه مند و کوشا نمی یابد.استاد را خسته و بی انگیزه میکند.
دانشجو با چنین سوابقی در مقاطع تحصیلات تکمیلی شروع به کار میکند.پایه آموزشی ضعیف،گرفتاری های گوناگون،دغدغه مدرک و. ...موجب افت علمی کشور می شود.به نظر می رسد ابتدا باید علاقه ها و توانمندی ها شناسایی و با توجه به نیاز جامعه تامین مالی و برنامه ریزی کرد.
در مدتی که در مقطع دکتری فعالیت دارم.دانشجویان با توانایی های گوناگون داشته و دیدم.یک دغدغه اصلی نبود فرصت کافی برای تحقیق است.در رشته ریاضی با عنایت به چاپ دو مقاله در مجلات معتبر و داشتن یک پایان نامه خوب،حدود شش سال لازم است.دانشجویان که در ابتدا فارغ التحصیل نمودم،همانند دکتر نصر،نزدیک ده مقاله داشت ،یا دکتر ابطحی چه در دوره دکتری و پس از آن درخشید،حدود سی مقاله در مجلات معتبر به چاپ رسانده است.
عوامل مختلفی باعث تربیت یک دانشجوی دکتری قوی میگردد.
الف) داشتن یک موضوع تحقیقاتی ارزشمند که امکان کار خوب و امکان فراغت از تحصیل در طول سنوات تحصیلی باشد.
ب )داشتن استاد راهنما آشنا به موضوع تحقیقاتی و در صورت لزوم مشاوران و متخصصان نزدیک به موضوع پایان نامه.
ج )نداشتن عجله در چاپ مقاله و تلاش در ارایه یک پایان نامه پر محتوا ،بطوریکه پس از به نتیجه رسیدن پروژه،گل چینی از کارهای خود را در قالب مقاله چاپ کند.
د )کارهای گروهی با مدیریت استاد راهنما و حضور مشاوران و صاحب نظران در موضوع و فعالیت دانشجویان دکتری بعنوان کارگزار و تقسیم کار و تشکیل جلسات هفتگی منظم در پیشبرد و حل مسایل تحقیقاتی بسیار مفید و موثر است.
۳.سفرنامه علمی
در ذیل سفرهای خود به کشور های گوناگون و خاطرات خود را بطور خلاصه بیان می کنم.
سفر به انگلستان
برای ادامه تحصیل برای اخذ مدرک دکتری عازم انگلستان در سال ۱۳۶۲ شدم.زمانی که وارد شدم مصادف با شروع تحصیلی دانشگاه شفیلد بود.لذا فرصتی برای رفتن به کلاس زبان نداشتم.بنابرین پس از ثبت نام دوره کارشناسی ارشد را شروع کردم.پس از یک سال موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد شدم.
دوره دکتری حدود چهار سال بطول انجامید.ابتدا از بین اساتید موجود دکتر بیکر را بخاطر اخلاق خوب و توانایی و تواضع به عنوان استاد راهنما بر گزیدم.در هر هفته کارهای تحقیقاتی خود را به استاد ارایه و حدود دو ساعت بحث های علمی داشتیم.
ایشان چند موضوع تحقیقاتی برای دوره دکتری پیشنهاد نمودند.پس از دو هفته بررسی و مطالعه موضوع منظم پذیری جبر های اندازه وزن دار را به عنوان موضوع تحقیق بر گزیدم.
هر روز حتی روزهای تعطیل از صبح ساعت 8 الی 2 بعد از ظهر در گروه بودم.پس از دو ساعت استراحت و ادای نماز و خوردن غذا تا ساعت ده شب در دانشگاه مطالعه و تحقیق می کردم.
کنار درس خواندن فعالیت های فرهنگی نیز داشتم.شب جمعه در جلسات خانگی که بطور مرتب تشکیل می شد،در دعای کمیل و تفسیر قرآن شرکت می کردم.
دانشجویان بورسیه با هم یک انجمن اسلامی تشکیل دادند.بعدا با انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا همکاری می کردند.
بنده مسئولیت دفاعی تشکل را داشتم و خانواده ها را برای شرکت در جلسات مذهبی در داخل شهر و خارج شهر هماهنگ می کردم
در راهپیمایی که در لندن به مناسبت های گوناگون بر پا می شد شرکت و خانواده ها را جهت شرکت در آن بسیج و با کرایه نمودن اتوبوس بطور دسته جمعی عازم می شدیم.
همسران دانشجویان بورسیه رفت و آمد خانگی داشتند.خرید های جزیی را با هم انجام می دادند.در هفته یک بار خرید های عمده خانه را انجام می دادم.
دانشجویان بورسیه در ابتدای ورود معمولا در منزل
ما اسکان پیدا می کردند.بنده به اتفاق سایر دوستان در مستقر شدن آنها و کمک و راهنما یی های لازم دریغ نمی کردیم.
برای ملاقات با خانواده دو بار به ایران ،حدود یک ماه،آمدیم.خانواده ها از دوری فرزندان دلتنگ می شدند.اما به خاطر آینده فرزندان صبر و تحمل می کردند.
سال آخر استاد راهنما خواست نتایج تحقیقات را توسط اینترنت،چک کنم.تازه بطور محدود اینترنت در کتابخانه مرکزی فعال شده بود.پس از مدتی نتایج بررسی به من منعکس شد.آن موقع استاد راهنما اجازه تدوین پایان نامه را داد.
تاریخ دفاع،پس از ارایه پایان نامه حدود 9 ماه طول کشید.اما جلسه دفاع حدود یک ربع شد.از من خواستند قضیه کلیدی پایان نامه را با جزییات ارایه کنم.پایان نامه اینجا در آن سال برتر گزیده شد و جایزه فلت را دریافت کردم.
اولین مقاله خو د را در فاصله بین ارایه پایان نامه و دفاع به طور مشترک با استاد راهنما تنظیم و در مجله لندن چاپ شد
جمعا از پایان نامه هشت مقاله به چاپ و استخراج گردید.
برای اخذ ویزا عازم کشور ترکیه شدیم.حدود ده روز در ترکیه اقامت کردیم.انگلستان به خاطر بورسیه بودن زود ویزا داد.
در پایان دوره تحصیل بورس ما تمام شده بود.کارهای علمی در خصوص پایان نامه به اتمام نرسیده بود.از خدا کمک خواستم.اوهم مرا یاری کرد.هر روز دعای توسل و زیارت عاشورا را می خواندم.پس از سی روز پایان نامه قابل ارایه شد و بعد از 9 ماه دفاع کردم.
یاد آمد از طفلی که تا گریه نکند،مادر معمولا شیر نمی دهد.من در مقاطع مختلف رتبه اول بودم.لذا خدا خواست مرا به خود برگرداند.از آن به بعد سعی کردم من هم وقف او باشم.دکتری خود را از او دارم.
سفر به کانادا
پس از حدود پنج سال از فراغت از تحصیل ،جهت دوره فرصت مطالعاتی عازم کشور کانادا شهر آلبرتا ، باتفاق خانواده ،شدیم.حدود هفت ماه در دانشگاه آلبرتا به فعالیت های علمی می پرداختم.
پرو فسور لا یو ،از اساتید صاحب نظر ،در آنجا در زمینه آنالیز هار مو نیک مجرد فعال بود.هفتگی سمینار های علمی توسط ایشان و مدعوین و دانشجویان دکتری بطور مرتب تشکیل می شد.
روزها از صبح تا عصر در گروه ریاضی مطالعه و تحقیق می کردم.سعی می کردم روزی حداقل یک قضیه یا یک مطلب جدید بدست آورم.در طول این دوره موفق شدم سه مقاله آماده چاپ کنم.که بتدریج در مجلات معتبر چاپ گردید.
پس از برگشت از فرصت مطالعاتی،موفق شدم که تقاضای دانشیاری کنم.الحمد الله مورد پذیرش قرار گرفت.فرصت های مطالعاتی،فرصت خوبی برای آشنایی با مطالب جدید و تجدید قوای علمی برای هر بهتر بر گزار کردن دوره های تحصیلات تکمیلی است.
در دوره دکتری متمرکز روی جبر های باناخ با زمینه نیم گروهی بودم.در فرصت مطالعاتی روی فضاهای توابع روی گروه ها متمرکز شدم
در بدو ورود در خانه یکی از دانشجویان دکتری که برای ملاقات خانواده به ایران رفته بود ،مستقر شدیم.پس از مدت کوتاهی یک منزل اجاره کر دیم.
هوا در آنجا بسیار سرد می شد.بعضا سی درجه زیر صفر.سیستم گرماییشزاز طریق پنجره های که در کف زمین تعبیه شده بود ،تامین می شد.پنجره ها چند جداره بود.بطوزیکه دمای داخل منزل بالای صفر می شد.
داخل اتوبوس و ساختمان ها نیز دارای دمای بالای صفر داشت.اتو بوس ها یک جدول حرکت داشتند،لذا افراد حرکت خود از منزل به ایستگاه اتوبوس طوری تنظیم می کردند که دچار سرما زدگی نشوند.
با توجه به مسافت بین منزل و محل خرید ،معمولا همسران دانشجویان خرید های جزیی را با اتوبوس یا ماشین های شخصی بطور مشترک انجام می دادند.خرید های عمده نیز با تاکسی و بعضا با دوستان انجام می دادیم.
اخذ ویزا ی کانادا ،زمان بر است. مجوز پزشک معتمد کانادا لازم است.حدود چهار ماه طول کشید . تا امکان اخذ ویزا مقدور شد.
مسیر هوایی طولانی ،دو روز ،از فرودگاه اصفهان به تهران.سپس از تهران به لندن.بعد از توقف چند ساعته به تو ر نتو رفتیم. از تور نتو پس از چند ساعت به آلبرتا رفتم.
با توجه به میزان تغیر ساعت بین ایران و کانادا.وقتی آنجا رسیدیم، روز بود و مصادف باشب ایران بود.زمانی که پروفسور لا یو به منزل ما جهت دیدار اولیه آمد،ما در حالت خواب بودیم.
سفر به استرالیا
به درخواست اینجانب،جهت فرصت مطالعاتی، برای بار دوم و موافقت پروفسور ویلیس باتفاق خانوا ه به شهر نیوکاسل استرالیا به مدت نه ماه رفتیم.
در ابتدای ورود در منزل یکی از دوستان،یکی از همکاران دانشگاهی،مستقر شدیم.مدتی دنبال اجاره منزل بو یم.ولی بعلت داشتن چهار فرزند و ضوابط استرالیا امکان تهیه مسکن مقدور نبود.تا اینکه پروفسور ویلیس یک منزل برای ما اجاره کرد.
پس از استقرار در منزل جدید و خرید وسایل لازم،جهت انجام کارهای تحقیقاتی به گروه ریاضی دانشگاه نیو کاسل رفتم.روزها از صبح تا عصر در دفتر کار خود مشغول کارهای علمی و تحقیق بودم.
مو ضوع پیکر بندی گروه ها را مورد تحقیق قرار دادم.کار های مشترک با پروفسور ویلیس شروع نمودم.در پایان دوره منجر به یک مقاله گردید.
به موازات کارهای تحقیقاتی خود،دو مقاله تدوین و پس از باز گشت در مجلات معتبر چاپ گردید.
سه دانشجوی دکتری موضوع پیکر بندی را موضوع تحقیق دوره دکتری قرار دادند.بیش از 6 مقاله چاپ و سه مقاله در حال بررسی برای چاپ قرار دارد.
دوره های فرصت مطالعاتی ،می تواند بسیار مفید برای اساتید باشد.علاوه بر تجربیات خود با آخرین دستاورد های روز آشنامی گردد.بعلاوه کمک می کند با اساتید در خارج از کشور مکاتبات علمی داشت و در تربیت دانشجویان دکتری موثر باشد.
پرو فسور ویلیس و همسرش نسبت به مسایل دینی مقید بودند.با خانواده ایشان رفت و آمد داشتیم.از نظر علمی توانا و با استعداد و بسیار متواضع بود.
یک بار باتفاق دکتر قهرمانی و دو نفر مدعو دیگر برای تفریح و جنگل پیمایی باتفاق خانوا ه به سفر رفتیم.صبح از ابتدای یک جنگل آقایان پیاده روی را شروع کردند و عصر به محل اسکان خانواده رسیدیم.
برای ارایه یک مقاله باتفاق پروفسور ویلیس ،به پایتخت استرالیا رفتیم.در آنجا با پروفسور رندی و پروفسور دیلز و پروفسور لوی از نزدیک آشنا شدم.
در مجموع سفر بسیار خوبی بود.بنده در هر فرصت مطالعاتی با یک مو ضوع جدید آشنا شدم.می توان گفت که مشابه یک دانشجوی دکتری مشغول کارهای علمی بودم و از فرصت بدست آمده حد اکثر استفاده را می کردم.
در فرصت مطالعاتی ،مقالات مورد نیاز برای ادامه کار های تحقیقاتی را جمع آوری نمودم.
پسر بزرگترم پس از گذراندن دوره زبان وارد دانشگاه نیوکاسل شد.او دو سال با هزینه شخصی ادامه تحصیل در دوره کارشناسی برق بود.سپس به ایران مراجعت و در دانشگاه اصفهان کارشناسی خود را به پایان رساند
پسر دومم ،پس از چند ماه اقامت، به ایران برگشت.او دوره دبیرستان را در ایران ادامه داد.چند ماه در دبیرستان استرالیا رفت ولی علاقه ای به ادامه تحصیل در آنجا نداشت.
تنها دخترم با رعایت حجاب درد بستان مشغول به تحصیل شد.
همسرم با همسران سایر دانشجویان آشنا شده بود و خرید های جزیی را دسته جمعی انجام می دادند.معمولا ماهی یک مرتبه دوستان دور هم باتفاق خانواده ها جمع می شدیم. آب و هوای آنجا بعضا شرجی و بسیار گرم می شد.با دوش گرفتن مقداری آرامش حاصل می شد.
پس از بازگشت از سفر فرصت مطالعاتی تقاضای مرتبه استادی نمودم.الحمدالله مورد موافقت قرار گرفت.ارتقای علمی اینجانب مرهون زحمات خود در دوره دکتری و دوره های فرصت مطالعاتی است.
سفر به ژاپن
پس از اخذ مدرک دکتری ،انجمن ریاضی دانان جهان مرا بعنوان ریاضی دان جوان برگزیدند.در آن موقع یک مقاله در مجله لندن به چاپ رسانده بودم . دو مقاله دیگر هم از پایان نامه استخراج شده بود. قرار شد یک سخنرانی در کنفرانسی که از طرف انجمن ریا ضی دانان در ژاپن بر گزار می شد ارایه کنم.لذا با تعدادی از همکاران عازم ژاپن شدیم. در مسیر بر گشت چند روزی در چین اقامت کردیم.در این سفر آقایان دکتر زعفرانی و دکتر محمدی حضور داشتند.
به نظر می رسد که فرهنگ غرب در مردم ژاپن اثر خود را گذاشته است. فرود گاه چین که وارد شدیم قدیمی بود.به نظر می رسید مردم از رفاه مناسبی در آن زمان برخوردار نبودند.
کنفرانس ریاضی در ژاپن ،شرکت کنندگان زیادی از کشور های گوناگون آمده بود ند و بسیار منظم و خوب بر گزار شد.محل برگزاری مخصوص برگزاری مراسم و کنفرانس ها بود.
یک شب که همه را به مهمانی دعوت کرده بودند.غذاهای گوناگون با فرهنگ های متفاوت را آماده کرده بودند.
سفر به عربستان
سه بار برای حج عمره و یک بار برای حج تمتع عازم کشور عربستان شدم. برای یک سفره عمره ثبت نام کرده بودم.در زمان اعزام همسرم سکته کرد و پس از مدتی فوت کرد.لدا سال بعد عازم شدم. سال بسیار سختی را طی نمودم.نمی دانم این چه امتحانی بود.در هر صورت راضی هستم به رضای خدای متعال.
سفر حج را بسیار دوست دارم.بسیار ارزشمند است.اگر دنبال کار فرهنگی هستیم،افراد برای یک بار هم شده است به حج روند.دو سفر من در ایام ماه مبارک رمضان بود.روزی از خدا خواستم،فرصتی پیش آید که بتوانم در ماه مبارک رمضان با او خلوت کنم.چند روزی نگذشت که یک بار از طریق سهمیه اساتید از دانشگاه شهرکرد و سال بعد از طریق دانشگاه اصفها عازم شدم.
در سفر حج تمتع مادر خود را با ویلچر جهت زیارت خانه خدا بردم.پدرم در اواخر عمر بیمار شد.مادرم 9 فرزند را با زحمات زیاد بزرگ کرد.مرا در بهترین دبیرستان ثبت نام کرد و بهترین تغذیه را برای من فراهم می کرد تا درس بخوانم.خدا او را بیامرزد.
به خاطر دارم بزرگترین گوسفند خریداری شده برای من قربانی شد.بعد از آن سر خود را تراشیدم. به خاطر بیماری مادر زود تر از دیگران اعمال حج را انجام دادم.
در آخرین سفر حج ،همسر دوم حامله بود.خداوند فرزندی دختر به ما داد.مادرش می گفت وقتی اولین بار به زیارت خانه خدا رفتم.فرزند تکان بزرگی در شکم خورد.نام او را نیایش قرار دادم.بسیار با هوش است.علاقه زیادی به صدای اذان دارد و همراه والدین می خواهد نماز بخواند و حرکات نماز را انجام می دهد.
خاطرات خود را در سفر حج در قالب یک مثنوی سروده ام. در مجموعه اشعار نوای دل آمده است.
سفر به عراق
خداوند به ما توفیق داد که دو مرتبه به عراق جهت زیارت امامان معصوم برویم. در سفر هوایی با مادرم،عازم شدم.در آن سال از فرصت مطالعاتی از خارج از کشور ،کانادا،بر می گشتم.به خاطر دارم در آن سال توفیق حاصل شد چهارده معصوم را زیارت و بعدا سفر حج توفیق شد.
معمولا سالی دو بار به زیارت امام رضا مشرف می شوم.پس از سفر به مشهد به عراق و در سفر برگشت در سوریه مدتی اقامت داشتیم.سپس به عربستان برای حج عازم شدیم.
خداوند توفیق داد تا اشعاری در و صف چهارده معصوم بسرایم.که در مجموعه نوای دل در سایت ووبلاگ شخصی آمده است.طبع شعر را احساس می کنم که از مراقبت از پدر و مادر بالاخص در پایان عمر دارم.
۴.زندگی نامه
مد تی بود که فرصت نشده بود به باغ رضوان رفته و بر سر قبر مادر حمد و سوره و قرآن بخوانم.روی سنگ قبر ایشان شعر زیر نوشته شده است.
ای تراب تیره این یکدانه گوهر مادر است
نیک میدارش که از دلدادگان حیدر است
بود بیرق دوز شاه تشنه کام کربلا
زین سبب جمله امیدش آن شهید بی سر است
لذا تصمیم گرفتم خاطراتی را از ایشان بیاور.
ایشان تنها دختر از خانواده ای بود که والدین خود را زود از دست داد.بعد از ازدواج با پدر صاحب نه فرزند شد.پنج پسر و چهار دختر.از بین آنها من تحصیلات عالی تر داشتم.
احساس می کردم که مادر علاقه خاصی به من داشت .سعی می کرد که بهترین مدرسه و دبیرستان درس بخوانم.از نطر غذا نیز بطور ویژه به من توجه می کرد.
پدرم چند سالی بود که دچار بیماری اعصاب شده بود و در تابستان ها تشدید می شد.مادرم با چندین بچه جهت بستری و معالجه پدر به بیمارستانی در تهران می رفت.بسیار وفادار به پدر بود.فرزندان را در دوران بیماری پدر سر پرستی می کرد.
مادرم بسیار شیر زن و شجاع بود.علاوه بر خانه داری پرچم دوز اهل بیت نیز بود.بسیاری از پرچم های مرحوم غزالی که در عزاداری ها موجود است را مادر ،پس از خطاطی،می دوخت و آماده می کرد.
در زمان حیات پدر ،معمولا هر سال به مشهد می رفتیم.مادر می گفت پدر مقدار زیادی از پول همراه خود را برای ساختمان حسینیه اصفهانی ها می داد.بعصا ما دچار زحمت می شدیم.
بعد از فوت پدر ،معمولا ایشان را بنده باتفاق خانواده به مسافرت بالاخص مشهد می بردم.علا قه خاصی به زیارت چهارده معصوم داشت.
مادر را با ویلچر جهت زیارت به عراق و برای حج تمتع به مکه بردم.او عاشق زیارت امام حسین و امام رصا بود.
اگر چه سواد خواندن و نوشتن نداشت.ولی تلاش کرد در کلاس های خود آموزی شرکت کند.بسیار علاقه مند بود که بچه هایش کسب علم کنند.
در تابستان ما را تشویق میکرد که کار کنیم.بنده در هر تابستان ،تا قبل از دانشگاه در کارهای گوناگون شاگردی می کردم.بعضی اوقات هم در مغازه پدر کمک می کردم.
در تربیت کودکان بسیار کوشا بود.الحمد الله فرزندانی صالح و کوشا تحویل جامعه داد.روحش شاد.
علاوه بر خانه داری،در کارهای پدر نیز مشارکت داشت.با توجه به شغل پدر ،رب گوجه و ترشی و سرکه و آبلیمو گیری را در منزل انجام می داد.
در کارهای ادا ری توانا بود و نفوذ کلام بالایی داشت.در زمان بیماری پدر,اقدام به ساخت منزل جدید نمود.
نقش مادر در زندگی اینجانب ،بسیار تاثیر گدار بود.اگر تلاش های شبانه روزی و تدبیر و همت او نبود ،معلوم نبود که بتوانم درجات عالی را بگذرانم.بدینوسیله از زحمات او سپاسگزارم و هر گز او را فراموش نخواهم کرد.
با طرح زحمات ایشان خواستم الگوی یک زن فداکار و وفادار و ایثار گر را بعنوان سرمشق دیگران معرفی نمایم.اگر چه سواد و درس مهم است ولی فهم و شعور و دانایی چیز دیگری است.
۵.شبکه های مجازی
شبکه های مجازی ،دارای کاربردهای گوناگون می باشد.چنانچه استفاده بهینه شود .بسیار مفید و مطالب مورد نیاز سریعا قابل دسترس می باشد. بعضا شاهد هستیم،که در این دنیای مجازی ،استفاده های غیر اخلاقی می گردد.با قرار دادن مطالب محرک و بی ارزش ذهن و روح افراد صدمه می بیند.
با توجه به جذابیت و اینکه مردم بخاطر گرفتاری های روزمره ،نیازهای خود را از شبکه های مجازی تامین می کنند.لذا شناخت شبکه های مجزا لازم است.
چنانچه اهل قلم و هنر و خطابه،مطالب خود و اهل بیت و مفید را در قالب هنر به تحریر یا نمایش به نحو احسن کنند.کمتر کاربران وقت خود را به شبکه های غیر اخلاقی می گذرانند.
بنده با اینکه در گیر کارهای علمی هستم.ولی احساس تکلیف کردم و در حد توان به فعالیت فرهنگی در شبکه های اجتماعی پرداختم.
ابتدا با فیس بو ک آشنا شدم.در این شبکه اجتماعی افراد گوناگون با سلایق گوناگون فعالیت دارند. لذا با ایجاد یک صفحه اجتماعی و یک گروه اجتماعی ،علاوه بر صفحه شخصی، به فعالیت های فرهنگی و اجتماعی پرداختم.آدرس آنها در سایت شخصی می باشد.
با عنایت به اینکه دست رسی به فیس بو ک برای عموم سخت بود.لذا تصمیم گرفتم در شبکه های مجازی داخلی فعالیت نمایم.
ابتدا یک وبلاگ ایجاد و کلیه اشعار و مطالب خود و مفید دیگران را در آن قرار دادم.دسترسی به مطالب آسان و آدرس آن در سایت اینجانب می باشد.
کلیه مطالب علمی خود را در سایت ریسر چ گیت قرار دادم.کلیه کتاب ها و مقالات ریاضی بنده در آنجا ارایه شده است.
به منظور جمع آوری کلیه فعالیت های علمی و دسترسی آسان ،اقدام به ایجاد یک سایت جامع علمی و فرهنگی نمودم.که آدرس آن alirejali.ir می باشد.
یک کتابخانه مجازی در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد شامل کلیه مقالات و کتاب های مفید در سایت ایجاد نمودم.میزان مراجعین جهت بهره برداری از سایت حدود 500 نفر می باشد.
در اینستاگرام،هم مدتی فعال بودم.حدود300 تصویر و مناظر طبیعی زیبا در این مجموعه جمع آوری شده است.
در چندین کانال و گروه عضو می باشم.بعضا از مطالب ا زشتند آنها برای کانال خود استفاده میکنم.
یک گروه بنام دانشجویان و فارغ التحصیلان ریاضی دایر نموده ام. تا امکان بهره مندی از نظرات استادان و دانشجویان ریاضی از سراسر کشور مقدور گردد.در این گروه مباحث علمی و فرهنگی مورد بحث و تباد ل نظر قرار می گیرد.
معمولا بین ساعت یازده الی دو شب در شبکه های مجازی فعالیت دارم.در طول روز اگر فرصت پیدا کنم سر میزنم.
با خواندن اشعار و مطالب سایت ها، خوراک لازم برای سرودن اشعار فراهم شده است.حدود 300 رباعی در طول دو سال سروده ام.
یک کانال در تلگرام دایر نمودم.در این کانال کلیه رباعیات اینجانب که به تدریج سروده ام ،به صورت زیبا در قاب آمده است.در این کانال مطالب مفید و گوناگون در زمینه های اجتماعی و فرهنگی آورده شده است.
۶.تجارب اجرایی
هرکه نبست بار خود، توشه ره چه می کند
توشه ره چه می بری ،مرگ خبر نمی کند
بار سفر تو بسته ای ،تا که شود نجات تو
هر که بود اسیر خود،بار سفر چه می برد
به پیشنهاد دوستان مبنی بر نوشتن تجارب اجرایی خود،در ذیل نکاتی را که حضور ذهن دارم تقدیم می نمایم.امید است برداشت های غلط از طرح آنها نگردد.اگر کاری کردم انجام وظیفه بوده و انشالله مورد رضای حق تعالی قرار گرفته باشد.تمایلی هم به انجام کار های اجرایی ندارم.مایلم تجارب کسب شده را در زمینه های گو ناگو ن تدوین و در اختیار نسل های آتی قرار دهم. امید است قابل استفاده قرار گیرد.
پس از اخذ مدرک دکتری در گروه ریاضی مشغول شدم.چند ماهی نگذشته بود که معاونت آموزشی دانشگاه اصفهان پیشنهاد گردید.با توجه به عدم آشنایی با کارهای اجرایی کمیته برنامه ریزی از پیش کسوتان و صاحب نظران دانشگاه تشکیل و در خصوص آینده دانشگاه و مسایل جاری تبادل نظر می کردم.
یکی از کارهایی که پی گیری کردم راه اندازی مقاطع تحصیلات تکمیلی بود.در آن موقع گروه های آموزشی آمادگی لازم برای دایر کردن دوره های دکتری نداشتند.با بورسیه نمود ن حدود صد نفر از فارغ التحصیل های کارشناس ارشد ممتاز ،به تدریج
حدود پانزده دوره دکتری را اخذ مجوز نمودم.تعدادی را در دوران مسیولیت و تعدادی بعد از آمدن بورسیه ها دایر گردید..
اولین گروه هایی که همت به پذیرش دانشجو نمود،گروه ریاضی بود.آقای دکتر اعظم کارشناسی ارشد خود را با نمره 20،که تا کنون به کسی بیست نداده ام،با پایان نامه ای با بیش از 200 صفحه دفاع نمود.و آقای امینی اولین دانشجوی دکتری دانشگاه،تحت راهنما یی اینجانب شروع به تحصیل نمود.تا کنون چندین مقاله چاپ نموده است،ولی هنوز به خاطر گرفتاری های جنبی پایان نامه خود را تدوین نکرده است.
به تدریج خود باوری و توانایی های علمی اعضای هیات علمی شکوفا و به بار نشست.مدیریت تحصیلات تکمیلی و متعاقب آن معاونت تحصیلات تکمیلی تشکیل گردید.ساختار اداری و آموزشی به تدریج سازماندهی جدید پیدا کرد.
اکثر روزها تا دوازده شب به کارهای اداری مشغول بودم.مراقب بودم کارهای اجرایی ،لطمه ای به کار های علمی ام نزند.لذا تصمیم گرفتم برای فرصت مطالعاتی عازم کانادا دا شوم.متاسفانه مدیریت وقت از تامین مالی خود دار ی کرد.لذا با هزینه شخصی رفتم.پس از مدتی با پرداخت شش ماه موافقت شد.
در دوران مدیریت سعی کردم همانند پدری مهربان با زیر مجموعه خود رفتار کنم.همواره از حقوق آنها دفاع و پی گیری میکردم.هیچ گاه پست و مقام برایم ارزش نبود.تنها به ادای وظیفه به نحو احسن فکر می کردم.در ابتدا همه چیز را اید آل می خواستم و ناراحت از بعضی از عملکرد ها می شدم.در مدیریت های بعدی متوجه شدم مردم را همین طور که هستند بپذیرم و با توجه درک و فهم و فرهنگ و توانایی از آنها انتظار داشته باشم.
سعی می کردم در برخورد با همکاران کمال ادب و احترام را بکار برم.نکند خدای نکرده موقعیت اجرایی ،مرا فریب دهد.همواره تواضع را پیش گر فته ام. مسایل را با فکر و تدبیر و حوصله و برنامه ریزی با حداقل تنش و اصطکاک انجام می دادم.
هیچ گاه دنبال کسب مدیریت نبودم و همواره عزیزان پیشنهاد می کردند.هر زمان احساس می کردم،امکان ادامه کار ندارم،استعفا میدا دم.تا آخرین لحظات در مسیولیت به نحو احسن انجام وظیفه می کردم.
نوع منصب برای من مهم نبود.روزی مدیریت گروه ریاضی ،روزی ریاست پیام نور اصفهان،روزی معاونت پژوهشی دانشگاه اصفهان ،روزی رفتن به شهر کرد در سمت معاونت آموزشی و پژوهشی و امروز در مسیولیت در جذب هیات علمی و نماینده جذب در کمیسیون ماده 1.آنچه مهم بود ادای تکلیف و اینکه چه کاری به زمین هست و امکان انجام آن هست.
در هر مسیولیت سعی کردم کار های اساسی و زیربنایی انجام دهم.برای مثال،در سمت معاونت آموزشی هدف را راه اندازی مقاطع تحصیلات تکمیلی گذاشتم.در سمت معاونت پژوهشی،آنجا را در مدت یکسا لی که بودم سازماندهی نمودم و کتب قدیمی را اسکن و ثبت وشروع به انتشار کردم.بطوریکه انتشارات دانشگاه رتبه نخست در کشور را کسب نمود.
در این یاد داشت قصد معرفی فعالیت های خود را ندارم.آنچه می دانم اینکه در انجام وظیفه کو تا هی نکردم.تلاش کردم جوان ها را در مدیریت های گوناگون آشنا به کارهای اجرایی کنم.امروز شاهد هستیم، که در سمت های مختلف مشغول بکار هستند.
در محل کار حضور مرتب و فعال و به مو قع داشتم.کارها را بین افراد تقسیم و نظارت می کردم.کارها کلیدی را بیشتر خو د به عهده می گرفتم. تاکید در حل سریع مشکلات ارباب رجوع و راهنمای و گره گشایی در کارها داشتم.
در دوران مدیریت گروه ریاضی بیشترین جذب هیات علمی در گروه و راه اندازی ریاضیات کاربردی و انتقال به ساختمان جدید را پی گیری نمودم.
در دوران مدیریت پیام نور ،سه واحد پیام نور شاهین شهر و کوهپایه و دولت آباد را ایجاد و با نداشتن بودجه مصوب و با صرفه جویی یک ساختمان جدید برپا نمودم.و تحولات اساسی و ساختاری در آنجا انجام دادم.
در شهر کرد،آنجا تازه به دانشگاه تبدیل شده بود.لذا با مستقر شدن در آنجا و با همکاری عزیزان در جذب هیات علمی و بورسیه نمودن آنها و ایجاد ساختاری دانشگاهی اقدام نمودم.
در مسیولیت صلاحیت عمومی اعضای هیات علمی،گونه ای عمل می شود که هر گز انتظار ندارند.ابتدا با دلهره و در پایان با روی خندان.به هیچ عنوان نگرش های شخصی و سلیقه ای را در بررسی صلاحیت عمومی افراد اعمال نکردیم.همواره خدا را شاهد بر امور قرار داده و از او خواهان هدایت جهت تصمیم گیری در سرنوشت یک عمر تلاش علمی افراد شدیم.
بخاطر پی گیری حقوق زیر مجموعه،بعضا دچار تنش و دل خوری دیگر مسیولین می شدم.اینقدر که به زیر مجموعه و ارباب رجوع احترام می گذاشتم،کمتر از مقامات بالاتر در بر آورد کردن نظرات تحمیلی و غیر متعارف اعتنا می کردم.
در همه دولتها با سلایق گوناگون،دارای مسیولیت اجرایی بودم.بعضا برای ریاست دانشگاه برای سایر شهرها،پیشنهاد شد.اما به خاطر داشتن دانشجویان دکتری و لطمه به کارهای علمی نپذیرفتم.
۷.فعالیت های پژوهشی
درزیر نکاتی را درتدریس و پژوهش به اطلاع علاقه مندان می رسانم.امید است مفید و راهنمای عزیزان در فعالیت های علمی قرار گیرد.
در ابتدای استخدام در دانشگاه،میزان محتوای که در کلاس درس ارایه می کردم بسیار زیاد بود.لذا فرصت کمتری برای توضیح و بحث مطالب و در گیر کردن دانشجویان برای یادگیری نمی ماند.لذا در ترم های بعد از حجم مطالب کاستم .
به خاطر داشتن لهجه اصفهانی،دانشجویان دیگر شهرستان ها به سختی صحبت های مرا تعقیب می کردند.لذا تصمیم گرفتم در کلاس بیشتر ادبی و شمرده و آرام صحبت کنم.
اکثر دروس مربوط به رشته خود را تدریس نموده ام.فکر کنم بیش از سی درس متنوع تدریس کرده باشم.پس از آنکه درسی جدید نبود،کتابهای جدید و به روز را تدریس میکردم.
در طول ترم قبل به فکر دروس ترم بعد بودم.معمولا مطالب برای درس را به صورت طرح درس به تدریج در طول ترم تهیه می کردم.بطوریکه در زمان ارایه با دلهره و عجله سر کلاس نروم.
برای آماده شدن برای تدریس،زودتر از منزل حرکت میکردم،بطوریکه حدود یک ساعت قبل از کلاس در گروه آموزشی حضور داشتم.همواره راس ساعت شروع به تدریس می کردم و تا پایان وقت در کلاس می ماندم.بعضا کلاس های تمرین مسایل را خود بعهده می گرفتم و توضیحات اضافی را آنجا ارایه می کردم.
به تجربه آموختم،در جلسات ابتدایی لازم است یک شمای کلی از درس ارایه گردد.بعلاوه لازم است از سوابق تحصیلی افراد آشنا و پیش نیاز لازم برای شروع درس ارایه نمود تا امکان همراه کردن دانشجویان با خود در ارایه درس مقدور گردد.
دانشجویان عادت کرده اند دروس را بعضا حفظ و تلاش برای یادگیری کم شده است.لذا در مقاطع تحصیلات تکمیلی افت تحصیلی کاملا مشهود است.سعی میکنم ،در بین تدریس روشهای مناسب برای حل مسایل و اینکه چگونه مطالعه و تحقیق کنند را بیاموزانم .
بعضا عدم تامین نیاز های مالی و روحی و مشکلات شخصی باعث افت تحصیلی می گردد.لذا دانشجو با دغدغه های گوناگون تحصیل می کند.لذا سعی میکنم بطور غیر مستقیم مشاورت و راهنمایی های لازم را به آنها بنمایم.
کمک هزینه تحصیلی کافی در دوران تحصیل و اصلاح روش های آموزش می تواند موثر باشد.بعضا در کلاس انسان حتی ی دانشجو مستعد و علاقه مند و کوشا نمی یابد.استاد را خسته و بی انگیزه میکند.
دانشجو با چنین سوابقی در مقاطع تحصیلات تکمیلی شروع به کار میکند.پایه آموزشی ضعیف،گرفتاری های گوناگون،دغدغه مدرک و. ...موجب افت علمی کشور می شود.به نظر می رسد ابتدا باید علاقه ها و توانمندی ها شناسایی و با توجه به نیاز جامعه تامین مالی و برنامه ریزی کرد.
در مدتی که در مقطع دکتری فعالیت دارم.دانشجویان با توانایی های گوناگون داشته و دیدم.یک دغدغه اصلی نبود فرصت کافی برای تحقیق است.در رشته ریاضی با عنایت به چاپ دو مقاله در مجلات معتبر و داشتن یک پایان نامه خوب،حدود شش سال لازم است.دانشجویان که در ابتدا فارغ التحصیل نمودم،همانند دکتر نصر،نزدیک ده مقاله داشت ،یا دکتر ابطحی چه در دوره دکتری و پس از آن درخشید،حدود سی مقاله در مجلات معتبر به چاپ رسانده است.
عوامل مختلفی باعث تربیت یک دانشجوی دکتری قوی میگردد.
الف) داشتن یک موضوع تحقیقاتی ارزشمند که امکان کار خوب و امکان فراغت از تحصیل در طول سنوات تحصیلی باشد.
ب )داشتن استاد راهنما آشنا به موضوع تحقیقاتی و در صورت لزوم مشاوران و متخصصان نزدیک به موضوع پایان نامه.
ج )نداشتن عجله در چاپ مقاله و تلاش در ارایه یک پایان نامه پر محتوا ،بطوریکه پس از به نتیجه رسیدن پروژه،گل چینی از کارهای خود را در قالب مقاله چاپ کند.
د )کارهای گروهی با مدیریت استاد راهنما و حضور مشاوران و صاحب نظران در موضوع و فعالیت دانشجویان دکتری بعنوان کارگزار و تقسیم کار و تشکیل جلسات هفتگی منظم در پیشبرد و حل مسایل تحقیقاتی بسیار مفید و موثر است.
زندگی گاه چه شیرین به لب و کام من است
زندگی گاه پر از زیور و آن دام من است
زندگی در گرو همت ماست ،می گذرد
زندگی اندک و تنها اثر و نام من است
۸.فعالیت های آموزشی
در ذیل پا ره ای از تجربیات خود را در زمینه تحقیق و تدریس که در دوران عمر خود کسب نموده ام ،آمده است. امید است برای عزیزانی که تازه می خواهند این راه را طی کنند مفید باشد.
در دوران دبیرستان به ریاضی علاقه مند شدم.در کلاس معمولا بهترین نمر ه ریاضی را اخذ می کردم.بعد از تعطیلی مدرسه به کتابخانه های عمومی می رفتم و به خواندن روزنامه و کتاب های ریاضی جنبی و مطالب غیر درسی می پرداختم.
در دوره کارشناسی نیز مطالب غیر از کتب درسی می پرداختم که این امر موجب اشراف بنده به مطالب درسی می شد .در این دوره شاگرد اول دوره شدم .در کلاس مسایل ریاضی راحل تمرین میکردم.
کارشناسی ارشد را در دانشگاه صنعتی شریف شروع کردم.پس از یک ترم تحصیل مصادف با انقلاب فرهنگی دانشگا هها شد.لذا با استفاده از بورس وزارت عازم انگلستان به دانشگاه شفیلد رفتم . این دوره را آنجا به اتمام رساندم.
دوره دکتری را در دانشگاه شفیلد زیر نظر دکتر بیکر در آنالیز هارمونیک مجرد به پایان بردم.و موفق به اخذ جایزه فلت شدم،که معمولا به بهترین فعالیت پژوهشی سال اختصاص می یابد.
در سال ۱۳۵۷ کارشناسی را در دانشگاه اصفهان اخذ و پس از فراغت به عنوان کمک مربی استخدام و پس از اخذ دکتری در سال ۱۳۶۷ در گروه ریاضی به عنوان استاد یار مشغول به کار شدم.
به عنوان ریاضی دان جوان از طرف انجمن ریاضی جهان انتخاب و مقاله خود را در ژاپن ارایه نمودم.نزدیک به 10کشور جهت فرصت های علمی و ارایه سخنرانی در کنفرانس ها شرکت نمودم.
در هر ترم تحصیلی بطور متوسط یک درس جدید یا یک کتاب جدید را تدریس می کردم.انواع روش ها را در نحوه آموزش و پژوهش در ریاضی بکار بردم.به نظر اینجانب آنچه دانشجو با راهنمایی استاد بطور مشترک و گروهی انجام می گردد،موفقیت آمیز بوده است.
یکی از رسالت های اساتید شاگرد پروری است.خداوند توفیق داد که ده دانشجو ی دکتری در زمینه آنالیز هار مو نیک در شاخه های مختلف راهنمایی کنم که بعضا به مرتبه استادی رسیده اند چندین نفر دیگر انشالله در سال های آتی فارغ التحصیل می شوند.
نقش استاد در بعضی از مراحل بسیار حساس و تعیین کننده است. یکی در ابتدا که دانشجو سر در گم و نیازمند موضوع تحقیق مناسب بطوریکه بتواند در پایان دوره دفاع کند.دیگری پایان دوره است که دانشجو خسته و منتظر دیدن نتیجه کار خود است.
زمان و صرف وقت و هدایت پایان نامه دانشجو،بسیار مهم است. زیرا دانشجو از طرفی می خواهد مقاله بنویسد و از طرفی یک کار ارزشمند انجام دهد.لذا همواره نگران است که جریمه برای طول سنوات نگردد.از طرفی بعضا متاهل هستند و مسیولیت خانواده دارند. آینده شغلی را در ابهام میبینند.
با توجه به تجربیات خود در آموزش و پژوهش مشغول تهیه یک دایره المعارف در زمینه آنالیز هار مو نیک هستم.این کار را با تدوین چندین کتاب و ترجمه شروع نمودم.یک کتابخانه تخصصی مجازی با حدود چهار هزار مقاله و کتاب ،که خود نوعی دایره المعارف مجازی است ،جهت بهره برداری عموم در سایت شخصی قرار دادم.بطوریکه بطور متوسط حدود پانصد بازدید کننده دارد.
یک مجله تخصصی بین المللی در زمینه آنالیز هار مو نیک مجرد مشغول راه اندازی هستم.امید است با همکاری ریاضی دانان جهان شاهد مجله ای پر بار باشیم.این باعث اعتبار و اعتلای کشور می گردد.
در تربیت دانشجویان تحت راهنما یی سعی شده در شاخه های گوناگون افرادی تربیت شوند که در مجموع یک هسته علمی قوی در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد تشکیل گردد.و حرفی برای گفتن داشته باشند.
۹.فعالیت های فرهنگی
در ذیل به پاره ای از آنها می پردازم.
در دوران دبستان در کلاسهای قرآن شرکت می کردم.پدرم یک روحانی را بطور هفتگی در منزل دعوت می نمود.همه اعضای خانواده حدود دو ساعت به صحبت های او گوش می کردیم و سوالات خود را می پرسیدیم. در دوران دبیرستان علاقه به مشاعره داشتم.با هم کلاسی های خود مشاعره می کردم.شعر های خوب زیادی حفظ بودم. با دوستان دوره دبیرستان در فعالیت های فرهنگی شرکت داشتم.علاقه به خواندن روزنامه داشتم. دوستان صمیمی از انگشتان دست تجاوز نمی کرد.عصرها در کوچه با بچه ها فوتبال بازی میکردم.
تنها درسی که نمره تک در دبیرستان گرفتم.نمره ورزش بود.معلم ورزش اصرار داشت که باید لباس ورزش ببپوشم و با شورت ورزش کنم .من هم خود داری می کردم.تا اینکه در شهریور ماه با تک ماده کردن آنرا گذراندم.
در دوره لیسانس،در نماز جماعت در مسجد شرکت داشتم.با دانشجویان مذهبی در کنار فعالیت های علمی دوست بودم.تا اینکه اعتراضات دانشجویی شروع شد.بنده هم در اعتصاب و امتناع از شرکت در کلاس شرکت داشتم.این امر باعث شد یک ترم دیرتر فارغ التحصیل شوم.
در تظاهرات خیابانی و راهپیمایی ها شرکت داشتم.قبل از پیروزی انقلاب،در گشت های شبانه شرکت می کردم.در منزل دوستان برای هماهنگی کارها فعالیت ها داشتم. پس از پیروزی انقلاب،با عنایت به رتبه اول کارشناسی قرار بود به آمریکا در دانشگاه UCLA ادامه تحصیل دهم.اخذ ویزا، مصادف با اشغال لانه جاسوسی شد.لذا تصمیم گرفتم در ایران ادامه تحصیل دهم.
در آزمون های ارشد در شیراز و اهواز و صنعتی شریف شرکت کردم.در همه آنها قبول شدم.لذا کارشناسی ارشد را در صنعتی شریف شروع کردم.پس از یک ترم انقلاب فرهنگی پیش آمد و دانشگاه تعطیل شد.لذا تصمیم گرفتم با استفاده از بورس وزارت علوم ،جهت ادامه تحصیل به خارج روم.
به عنوان کمک مربی ،در دانشگاه اصفهان در گروه ریاضی ،مشغول به کار شدم.در طول انقلاب فرهنگی به ترجمه کتاب و تدریس در دبیرستان دانشگاه مشغول بودم.
فرصت مناسب بود ،که ازدواج کنم.وزارت هم شرط اعزام را داشتن همسر و داشتن شرایط عمومی قرار داده بود.پس از حدود یک سال بعد و قبولی در مصاحبه که توسط وزارت انجام می گردید.امکان اخذ بورس مقدور گشت.با اخذ ویزا در کشور ترکیه و رفتن به انگلستان به دانشگاه شفیلید ،دوره کارشناسی ارشد را پس از یک سال به پایان رساندم.
در کنار فعالیت های علمی،فعالیت های اجتماعی و فرهنگی داشتم.دانشجویان بورسیه شب های جمعه دور هم جمع می شدند.به دعا و تفسیر قرآن و تجزیه و تحلیل اخبار می پرداختیم. در سخنرانی های که در منچستر و لندن برگزار می شد ،بالاتفاق خانواده شرکت می کردیم. در مراسم راهپیمایی به مناسبت های گوناگون در لندن حضور داشتم.
پس از اتمام دوره دکتری،بعد از دو هفته به ایران مراجعت و در گروه ریاضی مشغول به کار شدم.با توجه به مرخصی بدون حقوق از دانشگاه،حدود یک سال طول کشید تا حکم استاد یاری صادر گردید.
با توجه به مشکلات و نیاز کشور به داشتن تحصیلات تکمیلی،تصمیم گرفتم در این قسمت فعالیت نمایم.پس از حدود یک سال به سمت معاونت آموزشی دانشگاه منصوب شدم.لذا اولین دانشجوی دکتری را سر پرستی کردم.
در راه اندازی بسیج اساتید در دانشگاه اصفهان نقش داشتم و در هسته مرکزی حضور داشتم.در تهیه و تدوین اساسنامه شرکت داشتم.بعد از مدتی بسیج اساتید کشور تشکیل گردید.اینجانب بعنوان استاد نمونه بسیجی از طرف سازمان بسیج اساتید کشور و استان معرفی شدم.
حضوری فعال در جلسات هفتگی و اردوها ی فرهنگی داشتم.با توجه به مشغله های گوناگون اخیرا،فعالیت کمتری دارم.در مدت که ریاست مرکز پیام نور اصفهان را داشتم.به عنوان دبیر برگزاری مسابقات دانشجویی قرآن فعالیت داشتم.
در طول یک سالی که معاونت پژوهشی دانشگاه را بعهده داشتم.به عنوان دبیر علمی ،کنفرانس های علمی تحت عنوان اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام داشتم.
چند سالی هم عضو هیات امنایی مسجد امام جعفر صادق فعالیت داشتم.در آن مدت به تکمیل ساختمان مسجد همت گماردیم .حدود دو هزار متر مربع ساختمان سازی داشتیم.
۱۰.سفر به انگلستان
برای ادامه تحصیل برای اخذ مدرک دکتری عازم انگلستان در سال ۱۳۶۲ شدم.زمانی که وارد شدم مصادف با شروع تحصیلی دانشگاه شفیلد بود.لذا فرصتی برای رفتن به کلاس زبان نداشتم.بنابرین پس از ثبت نام دوره کارشناسی ارشد را شروع کردم.پس از یک سال موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد شدم.دوره دکتری حدود چهار سال بطول انجامید.ابتدا از بین اساتید موجود دکتر بیکر را بخاطر اخلاق خوب و توانایی و تواضع به عنوان استاد راهنما بر گزیدم.در هر هفته کارهای تحقیقاتی خود را به استاد ارایه و حدود دو ساعت بحث های علمی داشتیم.
ایشان چند موضوع تحقیقاتی برای دوره دکتری پیشنهاد نمودند.پس از دو هفته بررسی و مطالعه موضوع منظم پذیری جبر های اندازه وزن دار را به عنوان موضوع تحقیق بر گزیدم.هر روز حتی روزهای تعطیل از صبح ساعت هشت الی دو بعد از ظهر در گروه بودم.پس از دو ساعت استراحت و ادای نماز و خوردن غذا تا ساعت ده شب در دانشگاه مطالعه و تحقیق می کردم.
کنار درس خواندن فعالیت های فرهنگی نیز داشتم.شب جمعه در جلسات خانگی که بطور مرتب تشکیل می شد،در دعای کمیل و تفسیر قرآن شرکت می کردم. دانشجویان بورسیه با هم یک انجمن اسلامی تشکیل دادند.بعدا با انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا همکاری می کردند. بنده مسئولیت دفاعی تشکل را داشتم و خانواده ها را برای شرکت در جلسات مذهبی در داخل شهر و خارج شهر هماهنگ می کردم. در راهپیمایی که در لندن به مناسبت های گوناگون بر پا می شد شرکت و خانواده ها را جهت شرکت در آن بسیج و با کرایه نمودن اتوبوس بطور دسته جمعی عازم می شدیم.همسران دانشجویان بورسیه رفت و آمد خانگی داشتند.خرید های جزیی را با هم انجام می دادند.در هفته یک بار خرید های عمده خانه را انجام می دادم. دانشجویان بورسیه در ابتدای ورود معمولا در منزلما اسکان پیدا می کردند.بنده به اتفاق سایر دوستان در مستقر شدن آنها و کمک و راهنما یی های لازم دریغ نمی کردیم.
برای ملاقات با خانواده دو بار به ایران ،حدود یک ماه،آمدیم.خانواده ها از دوری فرزندان دلتنگ می شدند.اما به خاطر آینده فرزندان صبر و تحمل می کردند.
سال آخر استاد راهنما خواست نتایج تحقیقات را توسط اینترنت،چک کنم.تازه بطور محدود اینترنت در کتابخانه مرکزی فعال شده بود.پس از مدتی نتایج بررسی به من منعکس شد.آن موقع استاد راهنما اجازه تدوین پایان نامه را داد. تاریخ دفاع،پس از ارایه پایان نامه حدود نه ماه طول کشید.اما جلسه دفاع حدود یک ربع شد.از من خواستند قضیه کلیدی پایان نامه را با جزییات ارایه کنم.پایان نامه اینجا در آن سال برتر گزیده شد و جایزه فلت را دریافت کردم.اولین مقاله خو د را در فاصله بین ارایه پایان نامه و دفاع به طور مشترک با استاد راهنما تنظیم و در مجله لندن چاپ شد .جمعا از پایان نامه هشت مقاله به چاپ و استخراج گردید.
برای اخذ ویزا عازم کشور ترکیه شدیم.حدود ده روز در ترکیه اقامت کردیم.انگلستان به خاطر بورسیه بودن زود ویزا داد. در پایان دوره تحصیل بورس ما تمام شده بود.کارهای علمی در خصوص پایان نامه به اتمام نرسیده بود.از خدا کمک خواستم.اوهم مرا یاری کرد.هر روز دعای توسل و زیارت عاشورا را می خواندم.پس از سی روز پایان نامه قابل ارایه شد و بعد از نه ماه دفاع کردم.
یاد آمد از طفلی که تا گریه نکند،مادر معمولا شیر نمی دهد.من در مقاطع مختلف رتبه اول بودم.لذا خدا خواست مرا به خود برگرداند.از آن به بعد سعی کردم من هم وقف او باشم.دکتری خود را از او دارم.
۱۰.سفر به کانادا
پس از حدود پنج سال از فراغت از تحصیل ،جهت دوره فرصت مطالعاتی عازم کشور کانادا شهر آلبرتا ، باتفاق خانواده ،شدیم.حدود هفت ماه در دانشگاه آلبرتا به فعالیت های علمی می پرداختم.
پرو فسور لا یو ،از اساتید صاحب نظر ،در آنجا در زمینه آنالیز هار مو نیک مجرد فعال بود.هفتگی سمینار های علمی توسط ایشان و مدعوین و دانشجویان دکتری بطور مرتب تشکیل می شد. روزها از صبح تا عصر در گروه ریاضی مطالعه و تحقیق می کردم.سعی می کردم روزی حداقل یک قضیه یا یک مطلب جدید بدست آورم.در طول این دوره موفق شدم سه مقاله آماده چاپ کنم.که بتدریج در مجلات معتبر چاپ گردید.
پس از برگشت از فرصت مطالعاتی،موفق شدم که تقاضای دانشیاری کنم.الحمد الله مورد پذیرش قرار گرفت.فرصت های مطالعاتی،فرصت خوبی برای آشنایی با مطالب جدید و تجدید قوای علمی برای هر بهتر بر گزار کردن دوره های تحصیلات تکمیلی است.
در دوره دکتری متمرکز روی جبر های باناخ با زمینه نیم گروهی بودم.در فرصت مطالعاتی روی فضاهای توابع روی گروه ها متمرکز شدم
در بدو ورود در خانه یکی از دانشجویان دکتری که برای ملاقات خانواده به ایران رفته بود ،مستقر شدیم.پس از مدت کوتاهی یک منزل اجاره کر دیم. هوا در آنجا بسیار سرد می شد.بعضا سی درجه زیر صفر.سیستم گرماییشزاز طریق پنجره های که در کف زمین تعبیه شده بود ،تامین می شد.پنجره ها چند جداره بود.بطوزیکه دمای داخل منزل بالای صفر می شد. داخل اتوبوس و ساختمان ها نیز دارای دمای بالای صفر داشت.اتو بوس ها یک جدول حرکت داشتند،لذا افراد حرکت خود از منزل به ایستگاه اتوبوس طوری تنظیم می کردند که دچار سرما زدگی نشوند. با توجه به مسافت بین منزل و محل خرید ،معمولا همسران دانشجویان خرید های جزیی را با اتوبوس یا ماشین های شخصی بطور مشترک انجام می دادند.خرید های عمده نیز با تاکسی و بعضا با دوستان انجام می دادیم.
اخذ ویزا ی کانادا ،زمان بر است. مجوز پزشک معتمد کانادا لازم است.حدود چهار ماه طول کشید . تا امکان اخذ ویزا مقدور شد. مسیر هوایی طولانی ،دو روز ،از فرودگاه اصفهان به تهران.سپس از تهران به لندن.بعد از توقف چند ساعته به تو ر نتو رفتیم. از تور نتو پس از چند ساعت به آلبرتا رفتم. با توجه به میزان تغیر ساعت بین ایران و کانادا.وقتی آنجا رسیدیم، روز بود و مصادف باشب ایران بود.زمانی که پروفسور لا یو به منزل ما جهت دیدار اولیه آمد،ما در حالت خواب بودم.