باسمه تعالی
برداشتهایی از نهج البلاغه
خداشناسی
مثنوی ۲۲
فرازهایی از خطبه اول
قسمت اول
گاه باران بر دل ، گه آن ببارد کوه و دشت
گر ببارد در بهاران ، موجب سبزی بگشت
دان پیام اهل بیت و گفته های مرتضاست
همچو باران بهاری بر دل و بر جان ماست
باعث شادی روح و درک دانش می شود
دید ما از حق فزون و کسب بینش می شود
سخت تر از کوه آهن باشد و گردد چه ریز
آتش از آهن بود سخت و کند آن را چه تیز
آب بر آتش بریزد ، می کند خاموش آن
باد باشد فوق آب و می کند جاری هر آن
آدمی را قدرت عقل است و دارای توان
باد آید تحت امر و می شود غالب به آن
سخت تر از آدمی خواب است در کون و مکان
لیک غم غالب بود بر خواب و می گردد فغان
هست آرامش ، که مافوق غم و هر سختی است
ذکر حق همراه با پاکی جان ، خوش بختی است
خطبه ی اول ز مولا ،حاوی اسرار ناب
در خصوص خلقت هستی دهد ما را جواب
با تدبر ، با تامل ، در کلام مرتضی
پی بری بر حکمت و پند امام و انبیا
عاشق جانانه خواهد ، تا شود سیراب عشق
از حقیقت های ناب و معرفت ، دریاب عشق
منبع علم است و باشد معدن جود و سخا
کاوش ما زنده سازد راه و رسم اوصیا
ای خدا توفیق ده ما را به علم و معرفت
تا شود حاصل کمال و عزت و هم منزلت
نحوی تشکیل عالم را علی گوید چنین
گفته های حضرتش پر محتوا و دلنشین
جمع گردد خطبه ها و نامه ها در یک کتاب
مردم وقت و خلایق بود حضرت را خطاب
می کند آن را رضی جمع و بود در دست ما
بند بندش گوهری ناب است در ارض و سما
اکثرا بعد محمد گشته تحریر و بیان
این ادب را می نماید ، در حضور دیگران
چند سالی از حکومت دور و کمتر دیده شد
چون خلافت بود جاری وَ علی نادیده شد
جنگ های داخلی با مارقین و ناکثین
مانع نشر حقایق باشد و تبیین دین
فرصت حضرت بود کوتاه در تبلیغ دین
آنچه ماند از علی ، دری گران است و ثمین
گر بخواهی پی بری از بود چیزی در جهان
ضد آن را کن تماشا ، تا شود ذاتش عیان
حق بود خارج ز این اصل و قواعد در میان
نیست او را ضد و تنها اوست باقی در جهان
روشنایی یک حقیقت باشد و مجهول ماست
لیک ضدش قابل درک است ، تاریکی کجاست
نیست کس قادر به توصیف خدا در هر زمان
کی جنین قادر به توصیف درون و این جهان
عده ای دارند شکوه ، بر علی در روز و شام
نیست بر تو استراحت ، ای ولی و ای امام
روز باشد از برای مردم و بر این و آن
گر بخوابم ، می کنم ضایع حقوق دیگران
گر بخوابم شب ، کنم محروم خود را از خدا
پس نمودم ظلم بر خویش و بود آن یک جفا
چون بشر قادر نباشد از حقیقت بر خدا
لیک شکر حق تعالی کی شود کامل ادا
آنچه باشد سازگار و هم مفید و بی ضرر
نعمت است و حق دهد بهر خلایق ، هم بشر
آنچه باشد ناصواب و می زند آسیب ها
آن حرام است و نباشد نعمتی سوی خدا
نعمت حق می رسد دائم به ما ، هر روز و شب
لیک ما غافل ز رحمت های حق باشیم و رب
گر چه ما بر جانشین حق دچار شبهه ایم
در بیان آنچه باشد ناتوان از گفته ایم
گفت مولا در خصوص حق تعالی این چنین
نیست حدی قابل تصویر ، از نور مبین
هر که خواهد نور یزدان ، بر دل و افکار خویش
آن بود در پاکی جان و دل و اذکار خویش
از صفات حق شده اندک صفاتی را بروز
ظرف ما محدود باشد ، از پذیرش ها هنوز
هر چه باشد از خدا بی عیب باشد ، نعمت است
گر به ظاهر تلخ باشد ، در تصور نقمت است
جسم و جان با نعمت و انواع آن گردد امان
نیست نعمت ، آنچه آرد صدمه بر روح و روان
چوب دستی می زنی بر فرش ، در ظاهر بد است
لیک سازد پاک آن را از درون و سرمد است
در مصیبت ها کنی یاد خدا را توامان
او بود فریاد رس ما را ، هماره بی امان
موجب بیداری و ذکر خدا گردد هر آن
پاکی روح و روان حاصل شود هم بی گمان
دان صفات حق تعالی مستتر در ذات اوست
قابل توصیف نبود ، جملگی اهداف دوست
آدمی باشد صفاتش اکتسابی در جهان
طی دوران و زمان گردد نصیب و هم عیان
حق تعالی در صفات خود تجلی می کند
اعتلای آدمی را باعث و خود می برد
گر بخواهی فیض حق را ، پاکی روح و روان
می کند نزدیک ما را ، تا خدا ی بی کران
قدرت ما از خدا باشد ، نداری قدرتی
اذن حق مقدور سازد ، هر تحرک ، فرصتی
نور خورشید است تابد بر زمین و آسمان
منبع اصلی خدا باشد ، جهان بینی از آن
نور خورشید است رخشان و بود آن در مدار
دوری و نزدیکی ما باعث لیل و نهار
او ندارد روز و شب ، در عالم و کون و مکان
می درخشد در جهان و پرتوش باشد عیان
میسمی مشتاق نظم است و روانی در بیان
از خدا توفیق خواهد ، در سرودن هر زمان
می سراید خطبه ی اول رجالی بر عموم
حاوی اسرار ناب است و نکاتی در علوم
سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میسمی
- ۰۰/۰۲/۱۹