باسمه تعالی
فزاز هایی از دعای فرج
دادرس
قصیده(۴۱)
چرا این همه حزن و رنج و فساد و بلاست؟
بشر گشته حیران و افسرده و هم رهاست
خدایا عیان شد مصائب ، ندانم چرا
خطایی که موجب شود رنج ما ، از کجاست؟
تو خواهی که مردم ستایش نمایند تو را
فلاح بشر را تو خواهی ، خدا رهنماست
هدایت نما روح محزون و جان پریش
عطا کن به ما رحمتی ، جان ما در فناست
بدانم که مردم تخطی کنند در امور
عدول از حقایق دو چندان جفا و خطاست
هدایت نمایی خلایق به راه درست
پیمبر فرستاده ای ، هادی ما خداست
بشر می کند دائما ظلم و جنگ و جدال
اگر خشم یزدان بیاید، علاج و دواست
گهی منجی و گه عذاب و گهی هم بلا
ندانم در این عصر ، ما را کدامین رواست
ندارم امید گشایش به غیر از تو کس
خدا ناجی ما بود ، هر که در این سراست
خدایا نما راه خود را ، ندانم چه هاست
ره رستگاری ، توکل ، تدبر ، دعاست
خدایا زمین گشته خشک و نما لطف خود
که باران رحمت نیامد ، نیاز بقاست
بده صبر و ایمان و احسان ، خدایا بسی
نیاز بشر در حمایت ، سخاوت ، عطاست
خدا می دهد رنج و سختی ، بخوانی خدا
تلاش بشر موجب رشد و مشکل گشاست
هدف رشد انسان بود ، در مصائب بسی
توان تو از حق بود ، بی حد و انتهاست
ستایش نما خالق عرش و فرش جهان
خداوند هستی سزاوار حمد و ثناست
خداوند باشد رحیم و کریم و عظیم
تمنا نما آنچه خواهی ، به وقتش اداست
نباشد تمایز برای خداوند تام
ملاک خدا با ملاک بشر ها دو تاست
خدایا تو دادی به ما عقل و ادراک و هوش
نیاز بشر باشد و باعث عز و جاست
همیشه بود سختی و راحتی ، معضلات
درایت کند حل مشکل ، توکل سزاست
نما حکم حق و ولی بر بشر ، روز و شب
تخطی ز امر خدا و رسولش جزاست
نباشد جهان بی امام و ولی ، هر زمان
دعای فرج خوان مداوم ، که آن ره گشاست
چو خوانی دعا را ، نبینی ستم یا که ظلم
امام است شافی و رابط ، توسل بجاست
بخواهید رحمت ، حمایت ، ز آل رسول
کند حاجتت را ادا ، چون امام و ولاست
اماما، تویی مهربان و تویی روح بخش
تو فریادرس باشی و یاد یزدان رجاست
مقام امامان بلند است و در قرب حق
شفیع خداوند باشند ، عظیم و رساست
تویی حجت و قائم و مظهر اهل بیت
گشایش روا کن به مردم ، خدا هم رضاست
تویی جانشین خدا ، در تمام جهان
عنایت نما بندگی را ، ره اولیاست
روم جمکران خانه و معبد و کوی دوست
که مهدی عنایت کند ، والی و مقتداست
خدایا رجالی بود قاصر از وصف تو
کلام خدا وحی و آن گفته ی انبیاست
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۹۹/۱۱/۱۷