باسمه تعالی
فرازهایی از نامه حضرت علی به مالک اشتر
قسمت دوم
قصیده (۲۷)
این که پنداری همه طاعت کنند امرت چنان
چون که حاکم هستی و دارای قدرت هم سنان
این تفکر ناصحیح و ناثواب است و غلط
موجب تضعیف ایمان و غروری در کسان
چون که موجب می شود تغییر در عزم خدا
حق بگیرد نعمت خود را یقینا بی گمان
تا توانی کن مدارا با رعایا در امور
می دهد آسایش و آرامش روح و روان
این مقام و منزلت همچون امانت نزد توست
تا توانی کن تو خدمت بر خلایق هر زمان
تا توانی کن تو نیکی و محبت بر عموم
چون بخواهی لطف حق در عالم و کون و مکان
ای که هستی حاکم مصر و دهی فرمان بسی
دان خدا اول ولی باشد به ما و دیگران
بین خدا آگاه و قادر باشد و بالاترین
گر تو را آمد غرور و نخوتی هم در میان
قدرت حق بر جهان افضل بود از قدرتت
هر چه خواهد حق تعالی می شود آنی عیان
کن تو پرهیز از ستم بر مردم شهر و دیار
چون خدا جبار و برتر بر تو و هم بر شهان
هر که باشد ازستمکاران ، بگردد او هلاک
حامی مستضعفان است ، صاحب کون و مکان
هر که دارد مسلک خود کامگی در زندگی
او ندارد عزت و جاه و جلالی در فشان
دان که میزان حق بود در هر امور و هر کجا
تا توانی کن عمل بر شرع و قرآن هر مکان
در امور دنیوی ، انصاف شرط اول است
چون رضای حق تعالی دارد و عز و جنان
حق بود حامی مظلوم و ستمدیده ز خصم
نیست ظالم هم ستمگر در دو عالم درامان
گفت مولا در خصوص حفظ انصاف و شرف
هست والا تر ز جان ، در هر شرایط توامان
من نخواهم زندگی بی مهر و احسان و امید
مرگ خواهم ،گر بخواهد جان من گردد خزان
کن حراست از حقوق دیگران همسان خویش
می کند تاکید حضرت بر رعایا در جهان
در امور دنیوی هم اخروی کن اعتدال
گر بخواهی حب مردم هم خدای مهربان
بهترین کار تو در خشنودی رعیت بود
آن محقق می شود با عدل و انصاف و امان
عامه ی مردم به پا خیزند در وقت نیاز
تا توانی کن محبت بر عموم مردمان
لیک اقشار مرفه همچو نزدیکان به وقت
در حوادث ها و سختی می کنند آه و فغان
گر بخواهی حق بپوشاند عیوب چون تو را
سعی کن محفوظ داری سر و اسرار نهان
عیب مردم را مکن افشا و آن مخفی بدار
تا توانی آن بپوشان و مکن روزی عیان
دان سخن چین خائن و باشد خطاکار و دو رو
او جنایتکار باشد ، او حسود و بد گمان
گر به ظاهر می کند اظهار حب و کار نیک
لیک کارش مو جب گمراهی و بغضی چنان
تا توانی از بخیلان و حریصان شو به دور
باز دارند از عطا و بخشش و جود سران
ریشه ی هر کینه از مردم بخشکان و بریز
کن برون از دل عداوت ها و افکاری چنان
از خدا خواهید عز و حکمت و هم مرتبت
از حکیم بی نظیر و خالق روزی رسان
ای خدا روح رجالی را غنی کن از خضوع
وسعت دل ده ، نباشم خود پرست و بی امان
سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی