باسمه تعالی
چلچراغ
عزا داری امام حسین (ع)
قصیده( ۸)
کاروان عشق آمد ، سوی آنان می رویم
در محرم عشق خود ابراز و گریان می رویم
این محرم چیست، مشتاقان سرا سیمه روند
تا عزاداری کنند ، بی امر و فرمان می رویم
هر که دارد عشق مولا، منتظر باشد رسد
تا کند یاد ورا ، با پای لرزان می رویم
چون محرم می رسد، عالم سیه پوش و غمین
بهر همدری و سوگ آن عزیزان می رویم
کشور ایران سیه پوش و عزادار و حزین
می کنند غوغا به پا، از بهر سبحان می رویم
عشق بر مولاحسین بن علی اندر جهان
شور و غوغایی به پا کرده، شتابان می رویم
شیعیان دارند حسین ابن علی الگوی خویش
بهر بیداری امت، ما فراوان می رویم
صحنه های کربلا دارد پیام و درس عشق
هر که گردد آشنا،با پای عریان می رویم
ظلم و جور ناکثین در کربلا بی حد بود
بهر ابراز محبت با غریبان می رویم
می کنند ظلم و ستم، بر اهل بیت مصطفی
ما به یاد آن عزیزان، خود پریشان می رویم
می شود زینب عزادار و ندارد جز خدا
کوفیان بی وفا، با یاد آنان می رویم
اربعین چون می رسد، مردم ز اقصی نقاط
بهر بیعت با ولایت، روی خندان می رویم
گر رسد فرمان ز اصحاب ولایت هر زمان
ما سراسیمه، شتابان، سوی میدان می رویم
ما همه آماده ی ماه محرم گشته ایم
تا عزاداری به پا و بهر خوبان می رویم
دسته های مردمی ده شب هزاران سینه زن
عشق خود را برحسین ابراز، اشک ریزان می رویم
چونکه در ماه محرم، جنگ حق و باطل است
ما برای یاد ایثار شهیدان می رویم
می دهد درس شهادت ، جملگی یاران او
ما به سوی مکتب اسلام و احسان می رویم
ما وفا دار حسین و جان نثار راه او
از برای بیعت و تکریم و پیمان می رویم
دشمن دون تا قیامت مورد لعن و عذاب
بهر اهداف ولایت با سر و جان می رویم
شیعیان هر سال یاد و شرح عاشورا کنند
بهر اهداف بلند نور یزدان می رویم
خون تازه می رود، بر پیکر اسلام و دین
می شود افشا حقایق، بهر جبران می رویم
سینه زن ها با علم، اینجا و آنجا می روند
عشق خود را بر حسین ابراز و هر آن می رویم
روضه ها و دسته ها بر پا شود گوشه کنار
تا عزاداری کنند، با چشم گریان می رویم
سفره ها بر پا شود از عشق و یاد اهل بیت
نذر می گردد بسی، ما سوی احسان می رویم
هر زمان یاد تو می آید، محزون می شوم
با دلی بشکسته و مجروح ، نالان می رویم
انفس پاک شهیدان، مرقد شاه نجف
گر توانی کن زیارت، سوی درمان می رویم
چون نجات آدمی در امر حق است و امام
ما بسوی عترت و ادراک قرآن می رویم
می کنم وصف محرم ، از کلام اولیا
چون زبان قاصر بود، با ذکر حسران می رویم
عشق بر مولا، رجالی تا ابد در جان ماست
ما ز بهر عشق ایشان ،کوی یزدان می رویم
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۹۸/۰۶/۱۰