باسمه تعالی
چلچراغ
اسراف
قصیده ۴
چیست اسراف وفزون خواهی تو را در زندگی
نیست جز افراط در مصرف، کجا زیبندگی؟
آن گناهان کبیره است و ندارد ارزشی
هست تفریط و سبب گردد تو را آشفتگی
غفلت از یاد خدا و پیروی از نفس خویش
موجب اسراف گردد ، می شود افکندگی
ذکر قرآن در قوام است و تعادل در امور
هر که دارد حد اوسط، کی شود واماندگی
عده ای دائم به ذکرند و دعا و حال خویش
گشته اند غافل ز تدبیر امور و رستگی
می شود افساد گر اسراف گردد خود رواج
چون شود خارج ز حد و می شود آلودگی
می شود نابود مال و ثروت انسان چه زود
هرکه دارد خط مشی نا روا در زندگی
همچو کرمی خشک گرداند درختی بس عظیم
می خوراند از درون ، موجب شود افتادگی
می شود فاسد جماعت در پی اسراف محض
می کند نابود از بن هر فساد و خوردگی
هست سر پیچی ز فرمان الهی گر شود
خارج از عقل و شریعت می شود افسردگی
مصرف اموال در راه و مسیر ناثواب
هست تبذیر و خسارت دارد و واخوردگی
ناسپاسی و شود کفران نعمت در امور
گر شود اسراف و تبذیر و ریا از سادگی
نیست جایز، گر بریزی اغذیه حتی کمش
پر خوری اسراف باشد،می شود آزردگی
در امور خیر کن انفاق و آن تبذیر نیست
هست آن نیکو و می گردد تو را بالندگی
هر که دارد مشی تبذیر و کند آن را عمل
همچو شیطان می کند رفتار و باشد بردگی
باعث تخریب گردد، هر که دارد خوی سرف
می کند ضایع حیات و موجب فرسودگی
چشم و هم چشمی زند آتش به هر کاشانه ای
می کند نابود ما را، نیست آن آزادگی
می کنند اسراف در جشن عروسی آنچنان
نیست آنان را رفاه و لذت و آسودگی
عده ای اسراف را با خود بزرگی هم ردیف
غافل از اینکه حقارت باشد و وابستگی
تاج گل های گران قیمت برای مردگان
می کنند ضایع محیط و حاصلش پژمردگی
کاش می شد پول آن خرج یتیمان ها نمود
از تجمل کرد پرهیز و خدا را بندگی
کاش می شد الگوی مصرف بیان و آن عمل
تا نباشد در جهان چون واژه ای درماندگی
عمر ما باشد گران قیمت چه آسان می رود
گاه با تفریح ناسالم، گهی با هرزگی
عده ای مشغول عیاشی و بازی روز و شب
همچو معتادان اسیر و غافل از سازندگی
این همه پند و نصیحت دائما از بهر چیست ؟
زندگی باشد پل دنیا و عقبی جملگی
لحظه ای غفلت، بیفتی در درون دوزخی
با چراغ انبیا کن دوری از دریوزگی
در امور مختلف هر گز مشو بیرون ز حد
انحرافات است جانا، دوری از تابندگی
میر زایی کن قناعت ، دخل و خرج خود بسنج
تا نباشد حاجتی و باعث شرمندگی
می شود روزی رجالی ما رها از نفس خویش
این همه اسراف دارد ریشه در دلدادگی
سروده شده توسط
علی رجالی و حسن میرزایی
باسمه تعالی
چلچراغ
اسراف
قصیده( ۴)
چیست اسراف وفزون خواهی تو را در زندگی
ترک کن افراط در مصرف، نشد زیبندگی
از گناهان کبیره است و ندارد ارزشی
افکند تفریط انسان را به غم، آشفتگی
غفلت از یاد خدا و پیروی از نفس خویش
موجب اسراف گردد ، می شود افکندگی
هر که دارد حد اوسط، دور ماند نفس خویش
پس رها گردد ز چنگال بت واماندگی
عده ای دائم به ذکرند و دعا و حال خویش
گشته اند غافل ز تدبیر امور و رستگی
می شود افساد گر اسراف گردد خود رواج
چون شود خارج ز حد و می شود آلودگی
می شود نابود مال و ثروت انسان چه زود
هرکه دارد خط مشی نا روا در زندگی
همچو کرمی خشک گرداند درختی بس عظیم
می خوراند از درون ، موجب شود افتادگی
می شود فاسد جماعت در پی اسراف محض
می کند نابود از بن هر فساد و خوردگی
هست سر پیچی ز فرمان الهی گر شود
خارج از عقل و شریعت می شود افسردگی
مصرف اموال در راه و مسیر ناثواب
هست تبذیر و خسارت دارد و واخوردگی
گر کنی اسراف تو، کفران نعمت کرده ای
گر شود اسراف و تبذیر و خطا یکدندگی
نیست جایز گر شود اسراف و تبذیر و ریا
پر خوری اسراف باشد،می شود آزردگی
در امور خیر کن انفاق و آن تبذیر نیست
هست آن نیکو و می گردد تو را بالندگی
هر که دارد مشی تبذیر و کند آن را عمل
همچو شیطان می کند رفتار و باشد بردگی
باعث تخریب گردد، هر که دارد خوی سرف
می کند ضایع حیات و موجب فرسودگی
چشم و هم چشمی زند آتش به هر کاشانه ای
می کند نابود ما را، نیست آن زیبندگی
می کنند اسراف در جشن عروسی آنچنان
نیست آنان را رفاه و لذت و آسودگی
عده ای اسراف را با خود بزرگی هم ردیف
غافل از اینکه حقارت باشد و وابستگی
تاج گل های گران قیمت برای مردگان
می کنند ضایع محیط و حاصلش پژمردگی
کاش گردد پول آن خرج یتیمان بی حساب
از تجمل کرد پرهیز و خدا را بندگی
الگوی مصرف اگر می شد بیان و هم عمل
دان نباشد در جهان چون واژه ای درماندگی
عمر ما باشد گران قیمت چه آسان می رود
گاه با تفریح ناسالم، گهی با هرزگی
عده ای مشغول عیاشی و بازی روز و شب
همچو معتادان اسیر و غافل از سازندگی
این همه پند و نصیحت دائما از بهر چیست ؟
زندگی باشد پل دنیا و عقبی جملگی
لحظه ای غفلت کنی جانا، درون دوزخی
با چراغ انبیا کن دوری از دریوزگی
در امور مختلف هر گز مشو بیرون ز حد
انحرافات است جانا، دوری از تابندگی
تا توانی کن قناعت ، دخل و خرج خود بسنج
تا نباشد حاجتی و باعث شرمندگی
ذکر قرآن در قوام است و تعادل در امور
گر توانی کن عمل، اندر بهار زندگی
می شود روزی رجالی هم رها از نفس خویش؟
این همه اسراف داری، ریشه در دلدادگی
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۹۸/۰۵/۲۷