باسمه تعالی
مادر
مادر ای در ثمین اندر صدف
با ادب بودی و داری تو هدف
تربیت کردی مرا هر روز و شب
قدر تو را کس نداند با شرف
مادر ای دردانه ی یکتای من
یاد دادی تا بگویم من سخن
هست جنت زیر پای مادران
ای که هستی پاره ا ی از جان و تن
پرورش دادی مرا هر روز وشب
خود نمودی بهرمند از لطف رب
سوختی مانند شمعی بهر ما
تا نسوزم من ز درد و سوز و تب
خواب خوش در شب نداری مادرم
من چرا غافل ز احوالت شدم
تو نبودی لحظه ای غافل زمن
تا نسوزد اندکی بال و پرم
مادرم دست رجالی را بگیر
از علی فرزند خود هم دستگیر
همچو دورانی که بودم کودکت
تا زمانی که گشتم پیر پیر
سراینده: دکتر علی رجالی
- ۹۷/۰۹/۲۴