باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار مولانا
ابیات : ۱۷۷۴ تا ۱۷۷۶
آثار گریه
نالم ایرا نالهها خوش آیدش
از دو عالم ناله و غم بایدش
چون ننالم تلخ از دستان او
چون نیم در حلقهٔ مستان او
چون نباشم همچو شب بی روز او
بی وصال روی روز افروز او
مولانا می گوید، دلم می خواهد ناله و گریه کنم.زیرا در ناله عشق و معرفت نهفته است.وقتی انسان گریه می کند،از غفلت های خود پشیمان شده است و راه بندگی خداوند را پیشه کرده است.لذا خداوند نیز به او توجه می کند و باب های معرفت را به روی او می گشاید.
مولانا می گوید ماجرای دور بودن از خدای متعال برایم بسیار سخت و سنگین است.لذا بخاطر این دوری از حق تعالی ، اشک می ریزم و ناله می کنم.اگر چه مست و عاشق روی حق تعالی هستم، ولی هنوز در حلقه خاص مستان خداوند قرار ندارم.زیرا هوای نفس مانع آن شده است.
مولانا می گوید چگونه می توانم ناله نکنم، وقتی که بعد از شب روشنایی روز را ندارم. من همانند شب می مانم.شبی که همراهش روشنائی نباشد.زیرا خدا نور است.تنها با وجود نور است که امکان دیدن وجود دارد.عالم بدون خدا ،همانند اطاق تاریک برای انسان می ماند.امکان حرکت و دیدن در تاریکی نیست.چگونه می توانم ناله نکنم، در صورتی که امکان وصال روی یار را ندارم.
منشا هر چیز از ذات خداست
قدرت حق در ید و بازوی ماست
ما درون کشتی و بر روی آب
ناخدای ما ، خدای کبریاست
دکتر علی رجالی
@alirejali
- ۹۷/۰۶/۳۱