باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار مولانا
ابیات : ۱۷۴۷ تا ۱۷۵۴
شهدا
پاره کردهٔ وسوسه باشی دلا
گر طرب را باز دانی از بلا
گر مرادت را مذاق شکرست
بیمرادی نه مراد دلبرست
هر ستارهش خونبهای صد هلال
خون عالم ریختن او را حلال
ما بها و خونبها را یافتیم
جانب جان باختن بشتافتیم
ای حیات عاشقان در مردگی
دل نیابی جز که در دلبردگی
من دلش جسته به صد ناز و دلال
او بهانه کرده با من از ملال
گفتم آخر غرق تست این عقل و جان
گفت رو رو بر من این افسون مخوان
من ندانم آنچ اندیشیدهای
ای دو دیده دوست را چون دیدهای
مولانا می گوید اگر تنها خوشی ها و شادی ها را برگزینی و رنج ها و غم ها را کنار بزنی، آنگاه دل تو دچار وسوسه شده است.وسوسه های شیطانی دل تو را چاک زده است.تو باید همانند موج دریا باشی، بالا و پائین رفتن امواج برای موج فرق نمی کند.باید هر آنچه خدا برایت تقدیر کرده آنرا بپذیری، زیرا هر آنچه ازدوست می رسد نیکوست.
انسان اگر عاشق چیزی شد، اعمال او نیز چون شکر شیرین است.لذا اگر محبوب کسی خدای متعال شد، هر آنچه خداوند برای او پیش آورده خوب و شیرین است.ممکن است درابتدا شیرین نباشد، ولی با صبر و تحمل پایان شیرین آنرا خواهیددید.
مولانا می گوید، یا شما به معشوقت می رسی و یا نمی رسی.اگر رسیدی، در این حالت به مراد خود رسیده ای.چنانچه به معشوقت نرسیدی، نباید نگران باشی ،چون معشوقت چنین خواسته است.شما باید تسلیم خواست معوشقت باشی، زیرا در غیر اینصورت عاشق نیستی.
مولانا می گوید، اگر دارای صدها جان و حسن کمال باشی و خداوند همه آنها را از تو بگیرد و گوشه چشمی به تو کند و به تو لطف و عنایتی بکند، ارزش دارد.حتی اگر خداوند خون عالم را بریزد، این کار برای او حلال است.زیرا خدا اگر چیزی را گرفت، صد ها برابر آنرا می دهد.
مولانا می گوید حالا که ما ارزش خون خود را فهمیدیم و متوجه شدیم که خریدار در ازای گرفتن آن، چیزهای بهتری به ما می دهد.لذا آمادگی داریم که خون خود را درراه او بدهیم و جانفشانی کنیم.
مولانا می گوید که الحق حیات انسان ها با مرگشان شروع می گردد.آدمی وقتی زنده می شود که درراه خدا کشته شود.همانند دانه ای یک گیاه ، تا زمانی که در زیر خاک دفن نشود، بر روی زمین قد نمی کشد.در حقیقت اگر می خواهی به معشوق خود برسی، باید هوای نفس خود را بکشی.تا امکان دیدن یار مقدور باشد.اگر دل کوچک خود را دادی، دل بزرگتری را بدست می آوری و در جرگه صاحبدلان قرار می گیری.
مولانا می گوید شرط لازم برای صاحب دل شدن این است که ابتدا دلجویی کنی، تا خداوند نیز نظری به شما کند.در ابتدا معشوق ناز می کند ، ولی تو باید مقاومت کنی.با پایداری در راه خدا، امکان بدست آوردن دل معشوق هم وجود دارد. ممکن است در ابتدا در عبادت های خود در شب و روز، لذت کافی را در صحبت با حق تعالی نبری، اما با مداومت عبادتها، لذت آنرا خواهی برد.انسان با مقاومت در راه خدا، نحوه رضایتمندی خدا را کسب می کند.با رضایتمندی خداست که خداوند نیز به ما توجه و عنایت می کند.
مولانا می گوید ،معشوق من بهانه جویی می کند و بهانه اش هم این است که از روی تو خوشم نمی آید.گفتم عقل و جانم فدای دریای مهر و محبت تو می باشد.خدا گفت که برو و این داستان ها را بهم نباف.خداوند می گوید اگر تو واقعا عاشق من بودی، دیگر دو بینی در تو نبود.هم خودت را می بینی و خودخواهی می کنی و هم خدا را می خواهی.انسان عاشق دیگر منیت ندارد ،او فانی در دریای عشق الهی است.
مادرها بخاطر عشقی که به بچه ها دارند، هر قدر بچه ها غذا بخواهند بهشان می دهند و هر گز به فکر خود نیستند که چیزی برای خود هم بگذارند.از خوردن آنها لذت می برند.مادر حاضر است بمیرد تا فرزندانش زنده بمانند.
مولانا می گوید ،تا وقتی که دیگر خود را ندیدی و تنها خدا را دیدی، آنگاه تو عاشق شده ای و به معشوقت می رسی.در غیر اینصورت دروغ می گویی که عاشق خدای متعال هستی.
در مکتب و مذهب الهی
جای شهدا رفیع و عالی
روح شهدا اسیر گشته
در عالم و در دیار خاکی
دکتر علی رجالی
@alirejali
- ۹۷/۰۶/۲۸