باسمه تعالی
یک تجربه
قسمت هفتم
در ادامه خاطرات و تجارب گذشته،نکاتی را اشاره می کنم.
۳۱.کشور های گوناگونی را رفته ام که خاطرات آنها را به تدریج بیان می کنم.به عراق و عربستان برای زیارت و سفر حج مسافرت کرده ام.توفیق پیدا کردم سه مرتبه در هر یک سفر کنم.دو سفر عمره در ماه مبارک و یک حج تمتع داشتم.به یاد دارم، با خود زمزمه می کردم کاشکی فرصتی پیدا می شد که قدری به خود در ماه مبارک برسم.وقتی به دانشگاه شهرکرد رفتم،معاون مالی وقت گفت یک فرصت برای حج باقی مانده است و امروز آخرین روز اعلام آن می باشد .لذا اعلام آمادگی کردم وبه مکه رفتم.سال بعد هم در همین ایام، توفیق سفر حج فراهم شد.
۳۲.چیزی که در زندگی به آن رسیده ام اینکه اینقدر در گیر دنیا شده ایم،که نقش خدا را در زندگی فراموش کرده ایم.اگر چیزی را از خدا با خلوص و جدی بخواهیم با بهترین حالت به انسان می دهد.آنقدر که یک مسئول اداره را کار گشا می دانیم،خدا را قادر نمی دانیم.
۳۳.وقتی ما رابه مهمانی دعوت می کنند و یا خودمان می خواهیم، قبلا با میزبان هما هنگ می کنیم.اما برای رفتن منزل والدین حداکثر خبر می دهیم.اما برای زیارت چهاده معصوم کافی است نیت کنیم و بخواهیم ، معمولا زمینه آن براحتی تامین و ایجاد می شود .
۳۳.ما بعضی اوقات از خدا گله می کنیم که چرا اینقدر ما را دچار مشکلات و سختی های گو ناگون قرار می دهد.خداوند می فرمایند ما شما را به شکل های گوناگون مورد امتحان قرار می دهیم.خوشا به حال کسانی که در این امتحانات قبول شوند که هم ساخته می شوند ومی فهمند که خدا همه کاره است
.۳۴.صحبت با خدا خیلی راحت است کافی است نیت به یک کار نیک و پسندیده کنید.او خودش آنرا به نحو عالی عملی می کند. دنیا دار امتحان است.لذا نباید در برابر مشکلات نگران شویم بلکه سعی کنیم با صبر و تحمل آنها را حل کنیم.
دکتر علی رجالی
@alirejali
- ۹۷/۰۱/۰۲