فرق نفس الهی و قدسی با روح در چیست؟ فرق این دو با عقل چیست؟
نفس دارای درجات متعددی به تعداد درجات وجود یا ظهورات وجود است، بر این اساس، بر اساس تثلیث در وجود یا ظهور، نفس چهار درجه را مرتبه دارد: 1- نفس طبیعی 2- نفس مقدس 3- نفس قدسی 4- نفس الهی یا الوهی.
1- نفس طبیعی، همان نفس از حیث تعلق به طبیعت و بدن است که به تعداد اعضا و قوای بدن، قوه دارد مانند نفس انسان معمولی و متعارف که اکثریت انسانها در عالم طبیعت اینگونه هستند؛ نفسی که از جهات متعدد کثرت داشته باشد و بر اساس همین کثرت هم فعل و انفعال داشته باشد و قوهای که به آنها اعتدال ببخشد یا وجود ندارد و یا اگر وجود دارد، توانیی عدالتگستری ندارد، در نتیجه هر یک از قوای نفس به لذایذ و کمالات طبیعی خود توجه دارد و به تنازع و تخاصم میانجامد
2- نفس مقدس: نفسی انسان از حیث تنزه و پاکی آن از قوای حیوانی است بهگونهای که قوای حیوانی در باطن و ملکوت انسان که همان باطن نفس است مندک و فانی شده باشد و ظهور و بروز آنها تنها با اذن ملکوت آن انجام پذیرد. در این صورت تخلف و گناه و لغزش از آن سر نخواهد زد. نام دیگر نفس مقدس، نفس ملکوتی است. در این نفس تنازع و تخاصم وجود ندارد اگر چه لذتها و کمالات متعدد وجود دارد ولی به سبب فنا و اندکاک در باطن و ملکوت، هر کدام به اندازه استعداد خود به لذایذ و کمالات خود میرسند بدون آنکه مزاحمتی و ظلمی به دیگر قوا شده باشد
3- نفس قدسی: نفس انسان از جهت تنزه و پاکی آن از هرگونه کثرت است. این نفس برخلاف نفس مقدس که قوای حیوانی متعدد داشت ولی قوای آن منطوی در ملکوت آن بود، هیچگونه قوهای که متمایز از حقیقت نفس باشد و هر کدام چیزی طلب کنند که قوه عدالتگستر ملکوت آن بر آنها حاکم باشد بهگونهای که نتوانند از حوزه حکومت او بیرون روند و به حقوق هم تجاوز کنند و ظلم رخ دهد، اصلاً قوای متعدد ندارد و از هر گونه کثرتی مبراست. در نتیجه نه تعارض و تزاحمی در آن وجود دارد و نه حاکم و محکومی در آن هست، یک حقیقت واحد است که به مقتضای استعداد ذاتی خود به تمام کمالات خود بدون امر و نهی دستمییابد بهگونهای که اگر شریعت هم وجود نداشت، باز همان کاری را انجام میداد که مقتضای شریعت یا رضای خدا بود. نام دیگر این نفس، نفس جبروتی است
4- نفس الهی: نفسی است که نه تنها از هرگونه کثرتی مبراست بلکه متصف به امکان و ماهیت نیز نمیشود. این نفس، خلیفه الله و اسم اعظم خدای متعال است که به همه صفات الهی متصف است و میتوان درباره او گفت: لافرق بینک و بینهم الا انهم عبادک.
اما عقل در برخی از مراتب یادشده نفوس، یکی از قوای آن است و در برخی از مراتب مانند نفس الهی، بهکار نمیرود.
1- نفس طبیعی، همان نفس از حیث تعلق به طبیعت و بدن است که به تعداد اعضا و قوای بدن، قوه دارد مانند نفس انسان معمولی و متعارف که اکثریت انسانها در عالم طبیعت اینگونه هستند؛ نفسی که از جهات متعدد کثرت داشته باشد و بر اساس همین کثرت هم فعل و انفعال داشته باشد و قوهای که به آنها اعتدال ببخشد یا وجود ندارد و یا اگر وجود دارد، توانیی عدالتگستری ندارد، در نتیجه هر یک از قوای نفس به لذایذ و کمالات طبیعی خود توجه دارد و به تنازع و تخاصم میانجامد
2- نفس مقدس: نفسی انسان از حیث تنزه و پاکی آن از قوای حیوانی است بهگونهای که قوای حیوانی در باطن و ملکوت انسان که همان باطن نفس است مندک و فانی شده باشد و ظهور و بروز آنها تنها با اذن ملکوت آن انجام پذیرد. در این صورت تخلف و گناه و لغزش از آن سر نخواهد زد. نام دیگر نفس مقدس، نفس ملکوتی است. در این نفس تنازع و تخاصم وجود ندارد اگر چه لذتها و کمالات متعدد وجود دارد ولی به سبب فنا و اندکاک در باطن و ملکوت، هر کدام به اندازه استعداد خود به لذایذ و کمالات خود میرسند بدون آنکه مزاحمتی و ظلمی به دیگر قوا شده باشد
3- نفس قدسی: نفس انسان از جهت تنزه و پاکی آن از هرگونه کثرت است. این نفس برخلاف نفس مقدس که قوای حیوانی متعدد داشت ولی قوای آن منطوی در ملکوت آن بود، هیچگونه قوهای که متمایز از حقیقت نفس باشد و هر کدام چیزی طلب کنند که قوه عدالتگستر ملکوت آن بر آنها حاکم باشد بهگونهای که نتوانند از حوزه حکومت او بیرون روند و به حقوق هم تجاوز کنند و ظلم رخ دهد، اصلاً قوای متعدد ندارد و از هر گونه کثرتی مبراست. در نتیجه نه تعارض و تزاحمی در آن وجود دارد و نه حاکم و محکومی در آن هست، یک حقیقت واحد است که به مقتضای استعداد ذاتی خود به تمام کمالات خود بدون امر و نهی دستمییابد بهگونهای که اگر شریعت هم وجود نداشت، باز همان کاری را انجام میداد که مقتضای شریعت یا رضای خدا بود. نام دیگر این نفس، نفس جبروتی است
4- نفس الهی: نفسی است که نه تنها از هرگونه کثرتی مبراست بلکه متصف به امکان و ماهیت نیز نمیشود. این نفس، خلیفه الله و اسم اعظم خدای متعال است که به همه صفات الهی متصف است و میتوان درباره او گفت: لافرق بینک و بینهم الا انهم عبادک.
اما عقل در برخی از مراتب یادشده نفوس، یکی از قوای آن است و در برخی از مراتب مانند نفس الهی، بهکار نمیرود.
- ۹۶/۰۹/۱۲