باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار مولانا
جبر و اختیار
انسان همانند عکس شیر بر روی پرچم است ، که با وزیدن حرکت می کند .بالا و پایین می رود ولی حرکت او بستگی به وزیدن باد دارد که نا پیداست.
لذا می توان گفت که ما هیچیم و خدا همه چیز است.خداوند اختیاراتی به ما عطا کرده است که می توانیم با آنها امکان صعود یا سقوط خود را فراهم کنیم.
آنقدر خدا مهربان است ، که قبل از درخواست و پا نهادن به دنیا ،آنچه برای زندگی لازم داریم چه در عالم طبیعت و چه اعضای بدن به تدریج در اختیار ما گذاشت.و همه نیاز های دنیوی ما را تامین نمود.
در رحم مادر هیچ اختیاری نداشتیم و تو همه کاره بودی.حتی وقتی بدنیا آمدیم، بتدریج ما را کامل و مستقل نمود.همانند نقاشی که تابلوی نقاشی را بتدریج کامل می کند و نقاش همه کاره است.در رحم مادر بتدرچ چشم و قلب و اعضای بدن را که برای حیات اولیه لازم بود نقاشی کرد.در این دنیا هم بتدریج با دندان دادن و راه رفتن و یاد گیری و الگو برداری و تفکر کردن بلوغ جسمی و فکری ما را برای بندگی فراهم نمود.
دانی که جهان در اختیار است تو را
دانی که خدا امید و نور است مرار
در کون و مکان مجو بجز جبر و خیار
دانی که بشر اسیر نفس است چرا
دکتر علی رجالی
- ۹۶/۰۴/۳۰