باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار مولانا
ذات حق تعالی
چنانچه سطح زمین از برف پوشیده باشد،آنگاه با یک تابش خورشید همه آنها آب می شود و اثری از برف نیست.اگر خورشید از مدار خود خارج و کمی بما نزدیک گردد،آنگاه همه چیزاز بین می رود. چگونه انتظار داریم ، خالق خورشید قابل دیدن و یا حتی قابل تصور باشد.حضرت مو سی می خواست
حق تعالی را ببیند، خداوند فرمود نظری به کوه می کنم،اگر امکان تحمل مرا با آن همه سختی داشت، آنگاه بر تو نظر می کنم. با متلاشی شدن کوه فهمید که خداوند امکان دیدن با چشم سر ندارد و باید با چشم دل به تما شای حق تعالی رفت.لذاپشیمان از خواست خود شد.
همانطوریکه سوزاندگی در ذات خورشید است و با نزدیک شدن به اشیا آنرا می سوزاند.لذا با توجه به ذات حق تعالی که بر انسان ناشناخته و قابل تصور هم نیست، با نزدیک شدن یا نظر خداوند به انسان موجب نابودی یا شهادت او می گردد.همینکه خداوند چیزی را اراده کند که تشکیل یا نابود شود، آنگاه آن ایجاد یا نابود می گردد. در صورتیکه انسان با وسیله امکان شدن یا نشدن را پیدا می کند.
آن خدایی که پرستیم کجاست
او بود ظاهر وپنهان از ماست
اوبزرگ است و امید من و توست
خلق را هادی و خود نا پیداست
دکتر علی رجالی
- ۹۶/۰۴/۲۹