خداوند می فرماید : « فاذا سوّیته و نفخت فیه من روحه » . سوره ص آیه 72
پس زمانی که ( خلقت بدنی ) انسان را تسویه نمودم و در آن از روح خودم دمیدم .
اشارات :
1 – آوردن کلمه من در جمله من روحی حکایت از این امر می کند که آنچه در بدن انسان دمیده شده است از روح خداست و نه روح خدا . زیرا من روحی آمده است نه روحی .
2 – آوردن کلمه من حکایت از این واقعیت دارد آنچه در بدن انسان دمیده شده است از یک حقیقت برتر و بالاتری می باشد که به حضرت حق منسوب بوده و نزدیکترین مخلوق به اوست و آن روح خداست .
.
3 – کلمه من برای تبعیض و بیان بعضی یا جزء نیست . که معنی اینگونه باشد که من بعضی از روح خودم را دمیدم ، چون روح با توجه به تجرّد آن از ماده و آثار و لوازم ماده ، هیچ گونه تجزیه و تبعیض بر نمی دارد یعنی تجزیه و تبعیض به مفهومی که در حقایق مادی است در آن مقصود نیست . پس آنچه بعد از تسویه خلقت مادّی بدن از جانب خداوند متعال در آن دمیده شده ، از روح خداست ، نه عین روح خدا . بلکه صورت نازله ای است از مخلوقی بنام روح ، این روح ما خبری از آن و نشانی از جمال و کمال آن دارد . آن نیست غیر آن هم نیست .
4 – اصل اولیه و حقیقت اصلی روح انسان همان روح خداست و همان حقیقت پشت حجاب هر انسانی است .
1
پی نوشت :
اقتباس و تلخیص از کتاب مقالات ج 1 استاد مهدی شجاعی
- ۹۶/۰۱/۲۵