مقام کن
از شگفتی های انسان این است که نیرویی را در فعل و تحریک و حرکت خود متحمل است که از طاقت امثال وی خارج است . صدور همه معجزات و خوارق عادات از انسان باذن الله از همین باب است . مراد از اذن خدا در اینجا همان مشیت نافذه است که در سر ولی کامل متصرف در ماده کائنات موجود است.
"وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی ۖ وَتُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِی ۖ وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِی"
" و به هنگامی که به اذن من از گل پرنده خلق می کردی پس در آن می دمیدی ، پس به اذن من پرنده می شد و نابینا و پیس را به اذن من شفا می بخشیدی و مردگان را به اذن من زنده می کردی "
عارف از این مقام به " مقام کن " تعبیر می کند ، پس هرکس صاحب مقام کن گردید به امر وی " کن " هرچه را بخواهد باذن الله انجام می دهد. صاحب مقام کن صاحبان همت ، بلکه صاحب الامر است و آن بالاتر از رتبه ی صاحب همت می باشد. عارف به همت خویش آنچه را که در خارج از محل همت وجود پیدا می کند ، خلق می کند ولیکن پیوسته همت آن را حفظ می کند چنانکه شیخ اکبر در فص اسحاقی فصوص الحکم فرمود. وی در فتوحات فرمود :" مجاهدت نمودن نسبت به ارباب همت ها منتج معارف است ، ولی برای دیگران تنها صفای وقت و رقت حال می آورد . " انسانی که صاحب همت و اراده گردید و واجد مقام کن شد ولایت تکوینی دارد و در عروجش متحد با نفس رحمانی می گردد.
در حدیث قدسی آمده است : " یابن آدم خلقتک للبقاء وانا حی لا اموت اطعنی فیما امرتک وانته عما نهیتک اجعلک مثلی حیاً لا تموت . وورد عن النبی ص فی صفة اهل الجنة انه یاتی الیهم الملک فاذا دخل علیهم ناولهم کتاباً من عند الله بعد ان یسلم علیهم من الله فاذن فی الکتاب من الحی القیوم الذی لا یموت الی الحی القیوم الذی لا یموت واما بعد فانی اقول للشیء کن فیکون وقد جعلتک الیوم تقول لشیء کن فیکون " یعنی خدای عز و جل فرمود ای فرزند آدم تو را برای بقا خلق کردم و من زنده ای هستم که نمی میرم ، مرا در آنچه فرمان دادم فرمان بر ، و از آنچه تو را نهی کردم منتهی شو تا تو را همانند خویش زنده ای قرار دهم که نمی میرد ، من آنم که وقتی به چیزی می گویم بشو پس می شود ، در آنچه تو را فرمان دادم فرمان ببر تو را همانند خویش می کنم وقتی به چیزی بگویی بشو پس بشود . "
منبع : عیون مسائل نفس - عین چهل و نهم
- ۹۶/۰۱/۲۴