ًحدیث کسا ءبه شعر ...🌟🌟🌟
🌟بسم الله الرحمن الر حیم✨✨
اگه باحوصله خوندید و فیض🌟 حاصل شد ما رو از دعای خیرتون فراموش نکنید🌟التماس دعا🙏
روایت شد از حضرت فاطمه🌟
حدیث شریفی برای همه🌟
که روزی حبیب خدا مصطفی🌟
ابوالقاسم احمد رسول خدا🌟
محمد(ص) شهنشاه دنیا و دین🌟
که ما را پدر باشد آن مه جبین🌟
قدم رنجه فرمود در خانه ام🌟
منور از او گشت کاشانه ام🌟
بفرمود یا فاطمه بر تو باد🌟
سلام از من ای دخت نیکو نهاد🌟
بدو عرض کردم که ای نامور🌟
ز من برتو بادا سلام ای پدر🌟
سپس گفت آن شاه خوبان به من🌟
که ضعفی شده عارضم در بدن🌟
بگفتم پدرجان ز ضعف شما🌟
نباشد پناهم به غیر خدا🌟
مرا گفت ای دختر بردبار🌟
کسای یمانی ما را بیار🌟
بپوشان مرا در کسای یمن🌟
بپوشانم او را سراسر بدن🌟
چو کردم به رخسار خوبش نگاه🌟
رخش می درخشید مانند ماه🌟
درخشیدنی چون مه چارده🌟
بر آن ماه هرلحظه کردم نگه🌟
چو پوشاندمش جامه را بر بدن🌟
پس از ساعتی از در آمد حسن🌟
چو فرزند دلبندم از در رسید🌟
سلامی بداد و جوابی شنید🌟
بگفتا که ای مادر مهربان🌟
رسد بوی خوش بر مشام آنچنان🌟
که گویی بود بوی جدم رسول🌟
به پاسخ چنین گفت با وی بتول🌟
که ای نور چشمان مادر، حسن🌟
بهین میوه ی نورس قلب من🌟
بلی، جد تو رفته زیر کساء🌟
به زیر کسا خفته آن پارسا🌟
حسن رفت نزدیک جدِّ گرام🌟
چنین گفت بعد از ادای سلام🌟
که ای جد من ای رسول خدا🌟
دهی اِذنم آیم به زیر کساء؟🌟
جوابش چنین داد خیرالبشر🌟
تو را باد از من سلام ای پسر🌟
تویی وارث و صاحب حوض من🌟
مجازی که داخل شوی ای حسن🌟
به زیر عبا رفت آن نور عین🌟
پس از ساعتی از در آمد🌟 حسین(ع)🌟
حسین کرد با مادر خود سلام🌟
سپس گفت از مهر آن نیکنام🌟
که ای مادر خوب فرخ سرشت🌟
مشامم شده پر ز بوی بهشت🌟
که گویی در این کوی جدَّم بود🌟
چنین بوی خوش بوی جدَّم بود🌟
بگفتا به او مادر: ای نور عین🌟
تویی میوه ی قلب مادر حسین🌟
بلی، جدّ والای تو با حسن🌟
به زیر کسا خفته اند آن دو تن🌟
چو بشنید آن کودک مه لقا🌟
چنین پاسخ از مادر باوفا🌟
به نزد کسا رفت و گفتا سلام🌟
حضور همایون خیرالأنام🌟
سپس گفت ای جد والا تبار🌟
رسولی که حق کرده ات اختیار🌟
مرا می دهی اِذن آیم به پیش؟🌟
پذیری مرا در کسا نزد خویش؟🌟
چنین داد شاهنشه دین جواب🌟
سؤال حسین زاده ی بوتراب🌟
تورا باد از من سلام ای پسر🌟
تویی شافع امتم سر به سر🌟
به تحقیق رخصت دهم بر شما🌟
که آیی به زیر کسا نزد ما🌟
حسین شد چو داخل به زیر کساء🌟
بیامد ز در شیر حق مرتضی🌟
بگفت السلام علیک یا بتول🌟
سلامم به تو باد دخت رسول🌟
چو زهرا شنید از علی این سخن🌟
بگفتا به تو باد ای بوالحسن🌟
سلام من ای سرور مؤمنین🌟
وصیِّ به حق، ای امام مبین🌟
علی گفت ای دخت خیرالأنام🌟
رسد بوی خوش مر مرا بر مشام🌟
به نزد من این بوی خوش گوییا🌟
نشاید جز از خاتم انبیا🌟
که باشد عزیز و دل آرای من🌟
اخیّ و پسر عمّ و مولای من🌟
بگفتا بلی؛ با حسین و حسن🌟
به زیر کسا خفته شاه زمن🌟
علی با خبر شد چو از ماجرا🌟
روان گشت با وجد نزد کساء🌟
بگفت السلام ای رسول خدا🌟
دهی رخصت آیا ز احسان مرا؟🌟
که با اِذنت ای خاتم انبیا🌟
بیایم به پیش تو زیر کساء🌟
سلام ورا رهبر بی قرین🌟
جواب حکیمانه داد این چنین🌟
به تو ای برادر سلام از من است🌟
که چشمم به دیدار تو روشن استی🌟
تویی صاحب سیف و علم و قلم🌟
به دست تو باشد لوا و علم🌟
به تحقیق رخصت دهم بر علی🌟
که باشد علی ذات حق را ولی🌟
علی گشت وارد به زیر کساء🌟
حضور شریف حبیب خدا🌟
چو من دیدم این چار تن رفته اند🌟
به زیر کسا نزد هم خفته اند🌟
روان گشتم از شوق سوی کساء🌟
رسیدم به نزدیک آن چار تا🌟
سپس عرض کردم سلام ای پدر🌟
سلام ای پدر ای مرا تاج سر🌟
مرا می دهید اِذن تا با شما🌟
شوم ملحق و آیم اندر کساء؟🌟
پدر داد پاسخ به دختر چنین🌟
سلام پدر بر تو ای نازنین🌟
تویی دختر و پاره ای از تنم🌟
کجا دیده و دل ز تو برکنم🌟
بیا در برم ای عزیز پدر🌟
که ام ابیهایی و خوش سیَر🌟
چو زهرا مکین شد به زیر کساء🌟
کسا عزتی یافت بی انتها🌟
محمد(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) با حسن(ع)🌟
حسین(ع) پنجمی شد در این انجمن🌟
چو رفتند این پنج تن در کساء🌟
کسا شد منور چو عرش خدا🌟
رسول خدا از دو سوی کسا🌟
سوی آسمان برد دست دعا🌟
که یارب ز الطاف بی انتها🌟
تو محظوظ کن اهل بیت مرا🌟
هم اینان رعایت ز من می کنند🌟
هم این ها حمایت ز من می کنند🌟
بود لحم ابدانشان لحم من🌟
بود خونشان خون من در بدن🌟
اذیت کند هر که این چار تن🌟
اذیت نموده ست بر جان من🌟
کسی گر که غمگین کند حالشان🌟
مرا کرده غمگین ز احوالشان🌟
هر آن کس که جنگ است با این چهار🌟
مرا کرده با جنگ خودشان دچار🌟
به صلحم اگر صلح گیرند پیش🌟
وگرنه شود خاطر من پریش🌟
هر آن کاو نماید بر آنها ستیز🌟
ستیزم به او موقع رستخیز🌟
@Delpanah
- ۹۴/۰۸/۲۵