باسمه تعالی
شوق دیدار
قصیده (۴۹)
افسوس ، که جانم به لب و نفس خراب است
از یاد خدا غافلم و جان به عذاب است
گر دل برود داخل یک کوره ی آتش
پر نور شود جان و دلت ، بحر مذاب است
بی تاب وصال است و سراسیمه ی محبوب
از دوری لیلی دل و جان سوز و کباب است
یک قطره کند مست مرا، شرب طهورا
تشبیه بود در دو جهان ،همچو شراب است
مجنون شده ام عاشق و دیوانه و سرمست
محبوب کجایی ، که دلم سست و خراب است
خالی ز هوا نیست دل کوچک و بیمار
نوری نشود ساطع و محصور حباب است
مشتاق نگاه و نظر دلبر و معشوق
خواهان توام ، همدم دیرینه ، حجاب است
من تشنه ی یک جرعه از آن شرب الهی
یک لحظه عنایت بود و لطف جواب است
تا کی ز فراق تو کنم گریه و ناله
شب ها بسرایم غزل و شعر ، خطاب است
تحریر کنم عشق خود از دلبر و هم یار
آن جمع شود، حاصل آن چند کتاب است
ای یار کجایی ، همه را شوق وصالت
در دیدن تو سبقت و هم بیش شتاب است
آنکس که بود صاحب تقوا و درایت
پیروز بود ، خالق او اهل ثواب است
مسرور بود هرکه مقید به اصول است
با ذکر خدا ، در همه احوال مجاب است
هر کس که برد فیض ز قرآن و نیایش
مجذوب خدا گردد و بی زار ز خواب است
در شرع بود ، راه خدا در همه احوال
خارج مشو ای جان دلم ، حد و نصاب است
هر آیه ی قرآن که شود درک به معنی
گر خوانده و فهمیده شود ، عطر و گلاب است
هر تهمت و هر غیبت و هم ظلم به اغیار
از سوی خدا نهی و تو را رنج و عذاب است
پرهیز نما از دغل و تهمت هم کیش
این مشی بزرگان بود و راه صواب است
آن کس که دلی شاد و فرح بخش نصیب است
در جرگه ی اشخاص توانا و شباب است
بیهوده مکن عمر تلف ، چون که گرانقدر
آخر نرسی منزل مقصود ، سراب است
هر کس که شود همره شیطان درونش
غافل ز خدا باشد و دائم به عذاب است
تحقیر مکن خلق خدا در همه احوال
دوری بنما از عمل و زشت عتاب است
هر نیک و بدی در دو جهان ثبت شود دوست
گر ظلم شود ، روز پسین ، وقت عقاب است
دوری ز گناهان کن و تسلیم خدا باش
چون آتش دوزخ بود و سخت ز تاب است
بیهوده مرو راه خلاف و ره شیطان
هر لحظه خدا ناظر و او اهل جواب است
یکسان بنما ظاهر و باطن به خلایق
مخفی منما بر همگان ، چون که نقاب است
با صبر توان چیره شوی بر دل و امیال
دنیاست تو را پله و آن همچو رکاب است
هر کس عملش خالص و از بهر خدا بود
در محضر حق باشد و مشمول ثواب است
تسلیم حقایق شو و آزاده و حق جو
بی راهه مرو میسمی و راه خراب است
هر کار شود بهر خدا ، مانده رجالی
معبود جهان ناظر و او اهل حساب است
سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میسمی