رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۵۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

حق نماز

آنکه ضایع می کند حق صلات
کی بنوشد از لبش آب حیات
 حق آن بر بندگان سنگین بود
یاد یزدان موجب قرب و ثبات



 
     

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

خلیفه الله

نسان کامل، خلیفة الله است:  
 باب دوم رساله ی «انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه» پیرامون خلیفة الله بودن انسان کامل است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در حکمت 47 «نهج البلاغه» خطاب به کمیل فرمود:  
«أولئک خلفاء الله أرضه و الدُعاة إلی دینه.» 
یعنی ایشان جانشینان خدا در زمین او هستند و مردم را به دین او می خوانند.
در حقیقت باب دوم رساله مذکور در شرح همین عبارت نورانی حضرت منعقد شده است. 
 حضرت استاد علامه در ابتدای این باب، بحثی قرآنی را به میان آورده و مسأله ی جعل خلیفه را از جانب خداوند مطرح می کنند که خداوند در «قرآن کریم» فرمود: 
«وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ30وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونی‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ31قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ».
در ادبیات عرب می فرمایند: 
 اگر جمله ای فعلیّه باشد؛ یعنی با فعل شروع شود، آن جمله دالّ بر دوام نیست، بلکه زمان خاص در آن مطرح است مانند «ذهب زیدٌ إلی فلانٍ» اما اگر جمله ای اسمیّه باشد، زمان خاصی در آن جمله مطرح نبوده و آن جمله دالّ بر دوام و استمرار است، همانند کریمه ی «ِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً» یعنی خداوند در نظام هستی دایماً در حال جعل خلیفه است. در حالی که اگر خداوند در کریمه ی فوق می فرمود: «إنّی جعلتُ فی الأرض خلیفة» و یا «إنّی أجعل فی الأرض خلیفة»، به زمان خاصی اختصاص یافته و از آن دوام و استمرار استفاده نمی شد.
 معنای کریمه ی (إِنِّی جاعِلٌ فِی الأرضِ خلیفةً) این است که تا خدا، خداست، هرگز دست از جعل خلیفه برنمی دارد؛ یعنی او دم به دم می خواهد از جانب خودش برای مردم جانشینی معرّفی کند، و این کار را پیوسته انجام می دهد. در حقیقت این آیه ی شریفه، دلالت دارد بر این که نظام هستی هرگز از خلیفة الله و جانشین خداوند خالی نمی شود. 
در ابتدای باب دوم رساله ی «انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه» فرمود: 
 «و این چنین انسان، خلیفة الله است چه (ِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً) دالّ است که وصف دایمی حقیقة الحقایق جاعلی این چنین است. پس همواره مجعولی آنچنان باید؛ زیرا «جاعلٌ» است نه «جعلتُ» و «أجعلُ» و نحوهما. و جاعل مقیّد به شخص خاص و زمان خاص نیست تا چون (إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً.بقره/125) و (یا داوُدُ جَعَلناکَ خلیفةً فِی الأرضِ.ص/27) محدود باشد.»
 نکته ی دیگر این که خلیفه باید هر صفاتی ذا که مستخلَفٌ عنه دارد داشته باشد، در غیر این صورت خلیفه نخواهد بود. اگر کسی می خواهد در میان جمعی کسی را به جانشینی خود برگزیند، باید در میان آن جمع فردی را اختیار کند که آن فرد نسبت به دیگران به خودش شبیه تر باشد. معنی ندارد بگوییم کسی به جانشینی برگزیده شده است که هیچ یک از کمالات مستخلَف را ندارد و یا دارایی اش نسبت  به کمالات مستخلَف، کم تر از دیگران است؛ زیرا جعل خلیفه یک امر اعتباری نیست که بگوییم امکان دارد مثلاً رئیس اداره ای در مدت غیاب خود، فردی را به جانشینی انتخاب کند که آن فرد چه بسا از دیگر کارمندان آن اداره ضعیف تر باشد و یا در هیچ کمالی با رئیس اداره اشتراک نداشته باشد، بلکه جعل خلیفه از ناحیه ی ذات حق، امری تکوینی است و در آن جا لازم است که خلیفه به صفات مستخلَف باشد و تمامی اسمای حسنای الهی را دارا باشد، وگرنه آن شخص، خلیفه ی حقیقی نخواهد بود، چه این که حق متعال نیز با کلمه ی «خلیفه» این مطلب را به فرشتگان تفهیم فرموده است.
وقتی فرمود: (ِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً) فرشتگان به محضر مقدسش عرضه داشتند: 
 (أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ) یعنی: «آیا کسی را در زمین قرار می دهی که اهل فساد و خونریزی است، در حالی که ما خود تسبیح و حمد تو را به جا می آوریم.»
کنایه از این که اگر می خواهی جعل خلیفه کنی، ما خود استحقاق و لیاقت آن را داریم.
خداوند در جواب شان فرمود: 
(إِنِّی أَعلَمُ ما لا تَعلَمُونَ.همان) یعنی من می دانم حقایقی را که شما آن ها را نمی دانید.
 هر یک از موجودات الهی، عبودیّتی خاص به خود دارند و خداوند را به اسمایی خاص می خوانند؛ مثلاً طبق روایاتی که در این باره وجود دارد حیوانات خداوند را به اسم شریف «سمیع و بصیر» می خوانند و فرشتگان الهی نیز خداوند را به دو اسم شریف «سُبّوح و قُدّوس» تسبیح و تقدیس می کنند.
 فرشتگان چون از عالم مجرّدات و عقول هستند و عقل دایماً در حال تقدیس و تسبیح حق است، فرشتگان نیز دایماً در حال خواندن حق متعال با دو اسم شریف «سُبّوح قُدّوسٌ» هستند. لذا به خداوند عرضه داشتند: ما تو را با این دو اسم شریف تسبیح و تقدیس می کنیم و دیگر نیازی به خلق جدیدی به نام انسان نیست. 
خداوند در جواب شان فرمود: 
«إِنِّی أَعلَمُ ما لا تَعلَمُونَ»؛ یعنی من می دانم آنچه را که شما نمی دانید.
 به تعبیر دیگر، من می خواهم روی زمین برای خود خلیفه ای جعل کنم و خلیفه نیز باید همانند مستخلَفٌ عنه سعه ی وجودی داشته و تمامی کمالات او را دارا باشد؛ یعنی نه صرفاً دو اسم از اسماء الله، بلکه تمامی اسماء الله را دارا بوده و متخلّق به همه ی آن ها باشد.
 هیچ وقت در جعل خلیفه، سعه ی وجودی جمعی را که قرار است خلیفه در میان آن ها گماشته شود، میزان و معیار قرار نمی دهند؛ یعنی مثلاً اگر قرار باشد مدیری در زمان غیاب خود، فردی را به جانشینی خود قرار دهد، کسی را نمی گمارد که بیش از هر کسی به مردم شبیه باشد، بلکه در میان جمع، کسی را اختیار می کند که بیش از همه به خودش شبیه تر باشد. خداوند نیز در جعل خلیفه، موجودی را اختیار کرد که بیش از هر موجود دیگری به خودش شبیه تر باشد؛ یعنی کمالات و اوصاف وجودی خودش را معیار و میزان قرار داد در حالی که فرشتگان گمان می کردند خداوند برای جعل خلیفه باید به کمالات آن ها نظر کند و کمالات آن ها را میزان قرار دهد.
 خلیفه بیش از هر کس دیگری معرّف و مبیّن هویّت و شخصیّت مستخلَف است و دایماً در صدد ظهورات و کمالات مستخلَف است. لذا خداوند فرمود: (وَ عَلَّمَ آدَمَ الأسماء کُلَّها. بقره/32) مراد از این آدم- همچنان که قبلاً گفتیم- صرفاً یک شخص خاص نیست، بلکه آدم در این کریمه به معنای جانشین خداوند است و مراد از جانشین، هر کسی است که به صفات خداوند بوده و این شأنیّت را داشته باشد که به صدق، مبیّن و معرّف حق متعال باشد. به همین دلیل گاهی از خلیفة الله به «حقیقت علویّه» و یا «حقیقت احمدیّه» نیز تعبیر می کنند.
منبع، شرح رساله انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه ابوالفضائل علّامه حسن زاده آملی 
 استاد داود صمدی آملی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

طی کمال


عبادت بهترین راه وصال است
بریدن از خود و طی کمال است
هدایت می کند دل را سوی رب
امید ما خدای بی مثال است







  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

اعمال ظاهر

عبادت ذکر تنها با خدا نیست
پیمبر گفت، در دین انروا نیست
عبادت را بود اعمال ظاهر
نماز و صوم و حج، اندر خفا نیست

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

خلیفه الله بودن انسان یعنی چه ؟

قرآن مجید انسان را نمایندة خدا در زمین معرفی کرده است.[29] مقصود ار خلافت از جانب خدا این است که انسان با وجود خود، وجود خدا و با صفات و کمالات خود،‌ صفات و کمالات خدا و با فعل و کار خود، افعال خدا را ترسیم کند و آینة‌ ایزدی گردد.[30] هر چند آیة مذکور در بارة حضرت آدم (ع) است ولی آیاتی دیگر خلافت را به همة فرزندان آدم تعمیم می دهد مانند: " ثم جعلناکم خلائف فی الارض".[31] 
برخی گفته اند منظور آن است که پیش از آدم روی زمین موجوداتی بوده است یا انسان هایی بوده اند که منقرض شده اند و خدا می فرماید: به جای آن ها آدم را آوردیم، پس خلافت یعنی جانشینی آدم به جای مخلوقات قبلی، ولی این گفته صحیح نیست زیرا همین که خدا به فرشتگان می فرماید: من خلیفه قرار خواهم داد، این جمله ظهور دارد که خلافت از خدا می باشد. اگر صرفاً جانشینی از کسی بود نه جانشینی خدا، دیگر چه نیازی بود بر این که فرشتگان بر لیاقت خود تأکید کنند؟ پس آنان برای رسیدن به مقام ارجمندی طمع داشتند این چیزی جز خلافت الهی نمی تواند باشد.[32] 

. مصداق بارز جانشینی خدا انبیا و ائمة‌ معصومین(ع) هستند، چنان که در زیارت جامعه می خوانیم: " رضیکم خلفاء فی أرضه" که در تفسیر به امیرالمؤمنین و ائمة معصومین(ع) تطبیق داده شده است.[33] 

می توان گفت: خلافت خدا منحصر به حضرت آدم نیست و میان نوع انسان افرادی پیدا می شوند که به آن مقام می رسند،‌ به شرط علم به اسماء.[34] 
در این صورت تنها موجودی که از نظر استعداد، آگاهی و عمل محدودیت ندارد و در مسیر تکامل تا بی نهایت پیش می رود انسان است و به همین دلیل خلیفه خداوند معرفی شده است تا تعالیم او را بر پا دارد. 
 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

راز و نیاز

پانزده رنج و بلای  جانگداز
آیدت گر سست انگاری نماز
اندر این دنیا و اندر  آخرت
گر نباشد با خدا راز و نیاز

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

تزکیه نفس

معرفت را تزکیه افزون کند
عاشق جانانه را مجنون کند
تزکیه با علم گر توام شود
کی بشر را نادم و محزون کند

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

منادی بشر

ای معلم،ای منادی بشر
مردمان را رهنما و راهبر
کیستی تو،هادی و الگوی ما
صاحب زهد  و کمالی و اثر

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

ای معلم

ای معلم،صادق و پرهیزکار
کیستی تو،مظهر زهد وقار
صاحب فهم و کمالی و هنر
میدهی آگاهی و دل را قرار






  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

رزق بشر

چه خو ش گفت مولا علی این پیام
خدا می دهد رزقتان روز و شام

مخور غصه وغم در این بازه عمر

کفیل است خدا وند و دانای تام

  • علی رجالی