عباس غوغا می کند، بی دست ، امضا می کند
زینب افشا می کند، او خصم، رسوا می کند
اصغر نجوا می کند، با خون ، گلگون می کند
دین خدا را جملگی، احیا و بر پا می کند
عباس غوغا می کند، بی دست ، امضا می کند
زینب افشا می کند، او خصم، رسوا می کند
اصغر نجوا می کند، با خون ، گلگون می کند
دین خدا را جملگی، احیا و بر پا می کند
دانی که چرا شهید، پاینده بود
تسلیم خدا ست، تا ابد زنده بود
او منتخب خدا و راهش حق است
با معرفت و شفیع و دلداده بود
ای دخت علی ، سید و سالار نیامد فرزند علی، دلبر و دلدار نیامد
افتاده زمین، پیکر اصحاب ولایت سقای حسین، همدم و غمخوار نیامد
ای دخت علی، سید ابرار نیامد حامی ولی، میر علمدار نیامد
دستان برادر، ره دلدار جدا شد سقای حرم، محرم افکار نیامد
ای دخت علی، مظهر ایثار نیامد محبوب خدا، مخزن اسرار نیامد
اصغر شده با تیر عدو حنجره اش چاک حر گشته جدا ازصف پیکار نیامد
ای دخت علی، مهدی موعود بیاید تا ظلم و ستم راز جهان او بزداید
از قبر برآرد ملک و شاه ستم را او منتقم خون حسین است، که آید
ای دخت علی ،یار ولی ،زینب کبری ای مشعل نورانی و ای مظهر تقوا
زهراست ترا مادر و خود خیر نسایی کامل بنمودی ،هدف کرب و بلا را
دانی که چرا حسین، از مکه برفت
در کرب و بلا ، به جنگ با فتنه برفت
تا دین خدا شود ، چو جدش احیا
سالار شهیدان به لب تشنه برفت
دانی که چرا علی به تا خیر انداخت
از کشتن خصم، لحظه ای رو بر تافت
او ضربه بجای حق زند بر کافر
جز حکم خدا، به نفس خود ، کی پرداخت