باسمه تعالی
مجموعه رباعیات واژه های عرفانی(۱۴)
بیچون
هر ذره ز نور حق هویدا گردد
هر دیده ز شوق او شکوفا گردد
ذات تو طنین عشق در جان جهان
بیچون و مکان، حق تعالی گردد
مظاهر الهی
هر جلوه که در جهان هویدا گردد
با امر خدا، خلق و معنا گردد
آئینه ی حق، در ظواهر پیداست
عشق است که دل شور و شیدا گردد
اسما حسنی
ای حیّ و حکیم، ای کریم و دانا
ای یار و پناه هر دل بی پروا
اسماء تو دریای کرامت، نور است
دل میشود از یاد تو غرق معنا
حب ذات
حب ذات است، برد دل به گلستان وفا
خودشناسی است، کند دل پر از نور و صفا
دل شود چشمهی جوشان حقیقت، بی شک
حقشناسی است رهی سوی کمال دلها
نفس رحمانی
نفس رحمانی سبب گردد نجات
نفس ما از نفس حق دارد حیات
نَفَسِ رَحمانی، چو عطری در جهان
لحظه ای بی فیض او مرگ و ممات
جلوهگاه
هر ذره چو خورشید به پا آینهها
هر جا نگری، روی خدا آینهها
آگاه شود دل، که بود جلوه ی حق
در هر نفَسی و در سما آینهها
عرش الهی
عرش است مقام وصل جان و جانان
سرچشمهی عشق ذوالجلال و قرآن
هر دل که به عرش کبریا دارد شوق
بیخود شود از خویش، ز بزم یاران
مستأثر
نامی است نهفته در راز کبیر
مخفی ز همه، ولی به دلهاست منیر
پنهان ز نظر، سرّ خدا مستأثر
جز حق نشناسد چنین نام قدیر
حسن ازلی
حسن ازلی در دل و در جان است
اندر دل پاک، حسن حق پنهان است
در وادی عشق، حسن او عالم تاب
زیبایی حق در دل انسان است
نور هدایت
در ظلمت شب، نور حق تابان شد
نور ازلی است بر دل و بر جان شد
اسرار خداست در دل ما پنهان
از عشق خدا، جان ما رخشان شد
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
۱۴۰۳/۱۰/۲۹
- ۰۳/۱۰/۲۶