باسمه تعالی
مجموعه رباعیات وسواس
وسواس(۱)
وسواس، بلای عقل و ایمان باشد
تیری به دل از کمین شیطان باشد
گر ذکر خدا چو نور گردد در جان
شیطان ز تو ناامید و حیران باشد
وسواس(۲)
وسواس خیالی است بر روح و روان
آن نیست حقیقت که برد جان و توان
تاریک کند وسوسه هر نور خدایی
دل را برهان ز مکر و تردید و گمان.
وسواس(۳)
وسواس، ز دشمنی نهان میآید
بر قلب بشر به هر گمان میآید
چون ذکر خدا شود به جانش جاری
از وسوسهها به دل امان میآید
وسواس(۴)
وسواس رهی به سوی شیطان باشد
با دوری خویش غرق هجران باشد
گر یاد خدا به سینه گردد جاری
هر وسوسهای به دم گریزان باشد
وسواس (۵)
وسواس چو سایه در دل انسان است
در خانه ی دل، سیاهی شیطان است
گر دل به نماز و ذکر یزدان روشن
هر وسوسه ی به دور و دل خندان است
وسواس(۶)
وسوسه در دل ما بیدار است
چون شراری که درون خار است
چارهاش یاد خدا، نوری ناب
روشنیبخش دل و پندار است
وسواس(۷)
هر وسوسه از گناه جاری گردد
دل از غم آن، اسیر خاری گردد
اما چو به سوی حق کند او توبه
نورش به دل از خدا بهاری گردد
وسوسه(۸)
دل گر به خدای خود توکل دارد
از هرچه شر و بدی، تحمل دارد
شیطان ز درون تو گریزد آسان
هر جا که خدا سرا و منزل دارد
وسواس(۹)
دل گر به خدای خویش پیوند کند
هر وسوسهای ز سینه در بند کند
شیطان به هراس از آن درون بگریزد
جایی که خدا دل تو خرسند کند
وسواس(۱۰)
هرجا که خدا به دل، پناهی باشد
ذکرش چو چراغ در سیاهی باشد
وسواس گریزد از دلِ نورپذیر
آن دل که به نور حق گواهی باشد
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۰۹/۲۰