باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
یادی از دکتر رضا انشایی
شماره ۷۴
در یادداشت قبل، پاره ای از فعالیت های آقای دکتر رضا انشایی استادیار بازنشسته دلنشگاه اصفهان را بیان نمودم. آشنایی من با دکتر انشایی به زمان دانشجویی، قبل از انقلاب اسلامی ایران، بر می گردد. ایشان برای ادای فریضه نماز ،به مسجد دانشگاه اصفهان می آمدند.در دوران کارشناسی در مسجد با ایشان آشنا شدم و پس از کارشناسی به عنوان کمک مربی در گروه ریاضی همکار شدم.
دکتر انشایی در دوران قبل و بعد انقلاب فعالیت های فرهنگی چشمگیری داشتند.در مسجد محل خود ،پا چنار، به اتفاق امام جماعت مسجد زنده یاد حجه الاسلام ربانی ،پدر دکتر محمود و علی ربانی، فعالیت های فرهنگی داشتند.در دوران مسئولیتم در پیام نور اصفهان، بنده به اتفاق دکتر محمود ربانی در باز سازی و امور اجرایی همکاری داشتیم.به خاطر دارم که مسئولیت مسابقات دانشجویی قرآن کریم در پیام نور را عهده دار بودم و دکتر محمود ربانی نقش فعال و موثری در برگزاری آن مراسم داشتند.
به خاطر دارم دکتر انشایی دارای یک ماشین فولکس واگن بودند.عصر ها ، بااتفاق ، قسمتی از مسیر دانشگاه به منزل را با ایشان می رفتم.با توجه به محل اقامت ایشان در خیابان ولی عصر، در میدان امام علی پیاده می شدم. بااین رفت و شد ها، ایشان با روحیات بنده آشنا شده بودند و روابط نزدیک پیدا کرده بودیم. پیشنهاد ایجاد خانواده به من نمودم.اما تنها چیزی که به آن فکر نکرده بودم تشکیل خانواده بود.لذا با انتخاب همسر، نسبت فامیلی هم حاصل شد.
جهت ادامه تحصیل در خواست مرخصی بدون حقوق از دانشگاه اصفهان نمودم و منتظر پاسخ دانشگاه جهت ادامه تحصیل نشدم.در دانشگاه صنعتی شریف مشغول تحصیل شدم.پس از یک ترم، به خاطر انقلاب فرهنگی دانشگاه تعطیل شد.به خاطر دارم در آن موقع دکتر انشایی که مدیر گروه ریاضی بودند و دانشگاه موافقت خود را پس از مدتی، به گروه منعکس کرده بود به گروه ریاضی واصل شده بود. دکتر انشایی با پرس و جو منزل ما را پیدا کردند و نامه موافقت دانشگاه را به من دادند.لذا مجددا در گروه ریاضی مشغول کار شدم و به ترجمه کتاب و تدریس در مدرسه دانشگاه در دوران تعطیلی دانشگاه پرداختم.
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان
- ۰۱/۰۶/۱۴