رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی
فرازهایی از نامه حضرت علی به مالک اشتر
مثنوی  دهم
نزدیکان حاکم

 

 

از برای دوری نقل و گمان از این و آن
دور کن اقوام خود را از مناصب هر زمان







 

گر شود از خویش و نزدیکان خطایی یا ستم
باعث بد بینی مردم شود ، هم درد و غم




 

عده ای از بستگان دارند کبر و هم زیان
با تعرض می برند  از نام تو سود کلان




 

نهی بنما  از تعرض قوم و فرزند و کیان
آن حرام است و زند آتش به جان و خانمان


 

عده ای با نام تو کسب درآمد می کنند
ننگ آن سود تو باشد ، در دو دنیا می برند



 

خوی برتر جویی و گردن کشی آید پدید
بین اقوام خود و هم والیان باشد شدید




 

ظلم و جور آمران ، اسباب نفرت می شود
موجب دوری مردم از حکومت می شود


 

 

کن نظارت بر امور آمران در هر مکان
منع گردان عاملان  را  از ستم یا هر زیان
 

 

 

در صدارت دقت کافی شود در عزل و نصب
تا نگردد بی جهت با رابطه ، آن کسب و غصب






 

گر گماری در مناصب ، فرد منفور و ضعیف
دور گردانی ز خود افراد لایق ، یا عفیف

 

 
 

ریشه کن کن ، خوی خود خواهی و خوی ناسزا
گر بود در بین منصوبین ، صفاتی نا روا

 

 
 

با عدالت کن عمل در بین مردم بی درنگ
تا که گردد مملکت آباد و دور از ریب و جنگ



 

دور کن از مردمان آسیب و هر گونه ستم
جنگ ناحق ، می کند نابود و آرد درد و غم


 

باعث احیای اسلام  است ، قانون خدا
تا توانی کن عمل بر شرع و دوری از خطا


 

داد یزدان ، بر نبی در حج آخر این پیام
بر گزین مولا علی را جانشین و هم امام
 


 

دین حق بر پا شود با نصب آقا مرتضی
می شود کامل رسالت ، امر حق گردد ادا




 

گفت احمد ، جانشین من بود مولا علی
در غدیر خم کند منصوب ، ایشان را نبی





 

دور بنما خائنین را از حکومت ، بی امان
چون که آنان  ظالم و اجحاف دارند توامان





 

گر شود اجحاف و تبعیضی ز سوی رهبران
نیست فرصت ، تا شود جبران خطای دیگران


 

 

ثبت گردد کار نیک و احسنت در روزگار
  در دو دنیا می شود مشمول عفو کردگار


 


تا توانی کن تو تسهیل و نما کارت روان
تا شود از صالحات و باقیاتت بی گمان




 

در امور شخصی مردم ، مگو عیب و سبب
گر توانی کن محبت ، جای برخورد و غضب



 

می شود لرزان حکومت ، در  پی ظلم و فساد
در نهایت آن  سقوط است و سبب گردد عناد




 

فقر  و تبعیض و خیانت ، موجب افسردگی
تا توانی بر طرف بنمای ، خوی بردگی



 

 
کار و اهداف حکومت برملا ساز و عیان
تا شوند آگاه از کار امیران هر زمان

 

 

چون که مخفی باشد از والی اموری در نظر
با حضورت بشنو از نزدیک ، حرف هر نفر







 

حق و باطل  را جدا کن با حضورت در میان
بین حقایق را ز نزدیک و قضاوت کن برآن

 

 

دان حقایق مخفی است و هم ندارد آن نشان
حق شود  با کار و اعمالت عیان بر مردمان

 



 

انتظار مردمان باشد عدالت در جهان
تا که گردد موجب آرامش روح و روان

 
 

با شکیبایی نما احکام قرآن را بیان
تا که گیری اجر خود را از خدای مهربان

 

 

با عمل گردد مشخص نیت و اهداف خود
پس چرا پنهان کنی اعمال و هم الطاف خود


 


از ظواهر مردمان گویند ، حرفی را عیان
لیک باشد واقعیت چیز دیگر ، نی گمان



 

گر بود شفاف هر اقدام و کار مردمان
نیست تفسیر غلط از دیده ها در هر زمان

 

 

گر توانی کار خود را خود به انجامش رسان
چون نگردد حق مردم ضایع از انجام آن



 

گر شوی ناچار از انجام کاری بهر غیر
حق او پرداخت بنما ، چون بود نیکو و خیر

 


 

گر نباشد پاسخی سوی امیران در نظام
می شود اسباب ناخرسندی و داد و قیام

 


گر توانی حاجت مردم روا کن در امور
تا شود موجب خلایق را غرور و هم سرور

 

 
 

گر بخواهی اجر یزدان و لقای  کبریا
کن تو اجرا امر حق را در عدالت هر کجا

 


 

گر چه سخت و مشکل است بر پایی اقسام عدل
کن عدالت جاری و اجرا نما احسان و بذل

 

 

دان که اجرای عدالت ،  عاقبت باشد نکو
جز رضای حق تعالی ، صحبت دیگر مگو

 
 

عهد و پیمان گونه ای تنظیم گردد در امور
تا نگردد موجب تفسیر بی جا ، هم قصور

 


 

عهدو پیمان با رسول و با خلایق ،  هم خدا
پایبند باش و مکن خلفی ز اجرا و ادا

 

 

سختی پیمان نگردد موجب فسخ روند
تا توانی کن تو دقت ، آن نباشد چون کمند




 

ریز ریز عهد و پیمان را نما ، تحریر آن
می شود مانع ز تفسیر و خطای پر زیان
 

 

کن تو پرهیز از عبارات دو پهلو در قرار
تا نگردد باعث خسران و امحا  و فرار



 

تا توانی کن تو محکم ، عهد خود را ، با سران
قبل هر تائید بنما مشورت ، با این و آن



 

مهدی می آید ،اگر اسباب آن باشد تمام
آرزوی مردمان تعجیل با شد در قیام



 

شو مهیا تا پذیرایی کنی، صاحب زمان
بی تدارک کی شود مقدور ، دیدارش عیان




 

 از منافق میثمی دوری نما در هر زمان
نیست تقوایی در این قشر دو رو و ناتوان


 

 

کن حذر جانا رجالی از هوای نفس پست
تا شوی آزاد از بند و ببینی آنچه هست

 

 

 سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی

 


 


 

 


 

  • ۰۰/۰۱/۰۷
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی