رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

 

 

باسمه تعالی
فرازهایی از نامه حضرت علی به مالک اشتر
مثنوی  هشتم
مستمندان

 

 

ما همه از بندگان حق تعالی هر زمان
نیست ما را جز خدا منجی و هم روزی رسان






 

او دهد روزی ز خون  مادر و باشد غذا
کیست قادر تا کند تامین رزقت ،  جز خدا؟



 

او رساند رزق تو قطعا در این کوی و سرا
چون همانند پدر باشد ، برای ما خدا



 

شو تو تسلیم خدا و کن تقاضا از خدا
تا ببینی حق تعالی را ، به عالم هر کجا


 

گر شوی دور از خدا ، در جهل مانی تا ابد
تا توانی دور کن ، هر کینه و بخل و حسد




 

گر نباشد نور یزدان ، دور باشی از خدا
نیست ما را یک سخن ، بی اذن یزدان هر کجا




 

پس چرا اینقدر باشی سر کش و از حق به دور؟
رو به سوی حق تعالی ، قبل رفتن سوی گور




 

می کند یاری تو را ، در هر شرایط ، بی گمان
رشد تو در سختی و کار و تلاش بی امان
 


 

بین خدا داده تو را عقل و توان بهر امور
صاحب فهم و کمالی و جمالی ، هم شعور




 

با تفکر حل نما ، هر سختی و هم معضلات
کن توکل بر خدا  اندر مصائب ،  مشکلات



 

 

مستمندان در نظام مملکت  ، هم شرع و دین
هر نفر دارای حقند و حقوقی همچنین

 

 
 

از مساکین کن تو دلجویی و هم رفع نیاز
آبرومندند افراد ضعیف و جان گداز
 

 
 
 

عده ای در فقر سوزند و حقارت می کشند
از بیان فقر خود ، دائم خجالت می کشند

 

 
 

سهم آنان از خزانه کن جدا و هم ادا
تا توانی کن محبت بر فقیران هر کجا


 

 

مردمان بعضا زمین گیرند از فرط نیاز
مرتفع کن حاجت آنان ، که باشد جان گداز


 

 

هر تمنا از بشرموجب شود ذلت ورا
آدمی دارد مقام و شوکتی نزد خدا





 

از خدا خواهید مال و حکمت و عز و شفا
تا توانی کن حذر ، از مردم کوی و سرا




 

 

 

مرتفع کن ، قبل اظهار نیاز این و آن
تا نریزد آبروی مردمان ، در هر مکان

 


 

از میان اهل تقوا و ریاضت برگزین
نایبانی را که ناظر بر امورند و امین

 




 

تا گزارش از شرایط او کند از هر مکان
کن تو تامین هر نیاز و فقر مردم بی امان
 

 
 

قسمتی از گندم و غلات را ، در هر دیار
ده به مسکین و فقیر و بینوایان و صغار
 

 

 

بر ضعیفان از غرور و خود پسندی کن حذر
تا توانی کن تفقد ، مهربانی چون پدر

 

 

کارهای بس بزرگ و اشتغالت هم مدام
آن نگردد مانعی در رفع حاجات نظام

 

 
 

مردمان را ساده و قاصر مپندار و حقیر
تا توانی دان عزیز و کن محبت بر صغیر
 

 




 

در ادای حق مظلومان  تلاشی کن مدام
حق  فرا خواند همه ، روز قیامت با قیام




 

 

پیشگاه حق نمایان می کند اعمال ما
نیست فرصت در قیامت ، بهر جبران و ادا

 

 



 

کن یتیمان را تفقد در مصائب بی امان
همچنین افتادگان ، از صحت و هم از توان




 

 

تا توانی کن سفارش بر یتیمان هر کجا
کی نماید دست حاجت بر کسی ، غیر از خدا

 



 

نیت خود را حمایت بر ضعیفان ده قرار
دان خدا راحت نماید ، سختی آنان ز کار

 





 

می شود تاکید در قرآن و عطرت بر کسان
کن حمایت مردم بیچاره و بی آب و نان




 

وعده ی حق در حمایت از ضعیفان ،بی گمان
می رسد روزی حکومت ، دست اینان در جهان





 

می کند برپا حکومت ، مهدی صاحب زمان
بعد فرمان خدا ، بر صاحب کون و مکان




 

یک حکومت در جهان باشد ، در کل نقاط
در پی آن می شود دنیا پر از شور و نشاط






 

در پی امر خدا ، بر مهدی صاحب زمان
  عقل ها کامل شود ، از پرتوی نور جنان





 

بعد اذن حق تعالی بر قیام و هم ظهور
می شود دنیا گلستان  ، از قدوم و هم حضور



 

مهدی می آید ،فراهم کن تو اسباب ورود
جانشین حق تعالی باشد و صدها درود




 

کی شود مهدی بیایی ، ای امام  انس و جان ؟
بر کنی ظلم و ستم را ، از خلایق  بی امان






 

با مشخص کردن وقت ملاقات و زمان
بشنو حرف مردم و حرف دل پیر و جوان

 



 

مجلس عامی نشین ، همچون مجالس در قدیم
تا نباشد دلهره ، از امر حاکم ، یا که بیم


 

 

بشنو از  مردم حقایق ، هم به ظاهر هم نهان
گرخوشایندت نباشد ، تیغ بران زبان




 

گفتگو کن ، جستجو کن ، مشکلات این و آن
مرتفع کن معضلات و هم مصائب ، بی امان

 




 

بر اساس گفته ی احمد عمل بنما عیان
منع گردد محتکر از احتکار و هم زیان



 

 

گر شود اجرا فرامین خداوند و رسول
می شود مرضی حق و می کند آن را قبول





 

شادمانی می شود حاصل ، برای این و آن
پیرو اعمال نیک و حسن نیت ، گفتمان
 

 

 

گونه ای باید عمل گردد خرید و هم فروش
تا نباشد لطمه ای در کار و هم در جنب و جوش

 



 

بر موازین و عدالت گونه ای گردد عمل
تا نباشد مانع کار و تجارت ، ما حصل

 



 

محتکر را کیفری ده بر اساس حکم دین
از برای عبرت و هم از برای غاصبین

 



 

این همه حرص و ولع در زندگی از بهر چیست؟
هادی ما حق تعالی باشد و دین نبیست
 




 

عمر ما کوتاه باشد ، قدر آن دان میثمی
توشه ای را کن فراهم ، تا بود آن مرهمی

 

 


 

فقر حاکم دان رجالی ، گه ز انفاس پلید
همچو شهوت ،اعتیاد و قدرت غالب پدید

 
 

 

 سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی

 

 
 

 

 
 

  • ۰۰/۰۱/۰۴
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی