باسمه تعالی
اعیاد مذهبی
عید فطر
غزل (1)
عید آمد و بلبل ز قفس نغمه زنان رست
طوطی دل از بند بدن رقص کنان جست
با کسب رضای خالق کون و مکان
انسان بشود عاشق و دیوانه و مست
هر کس که در این ماه ز بیگانه جدا شد
با دلبر دیرینه خود طرح دگر بست
دل مست رخ دلبر و دلدار و رفیق است
جان در غل و زنجیر ،گرفتار و اسیر است
این ماه بود،ماه خدا، ماه ضیافت
غفلت ز خود و گمشدگی، رخت ز ما بست
محروم نگردد ز عنایات خداوند
هر کس که در این خوان کرم یک دله بنشست
مجبوب شود نزد خداوند دو عالم
هر کس که به یکباره ز امیال درون رست
ماه رحمت رفت و ماه پاکی فطرت رسید
میثمی آسوده شد، با کاهش امیال پست
عمر تو باشد رجالی، همچو آبی در گذر
معرفت جو تا شوی سر مست وگردی حق پرست
سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی
- ۹۷/۰۹/۲۶