باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل_۱۴ : بیت دوم
غمگسار
گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار
خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب
زمانی، یعنی لحظه ای.منظور از مگذر زمانی، یعنی لحظه ای توقف کن.خانه پرورد، یعنی کسی که در خانه بزرگ شده است.کنایه از کسی است که ناز پروده است.تاب آوردن، به معنای تحمل کردن است.
حافظ می گوید، به معشوقم خدای متعال گفتم که لحظه ای بایست و به من نظری کن.گفت عذر مرا بپذیر، نسبتی بین من و تو نیست.سنخیتی بین ما نیست.تو ناز پرورده ای.تو غم را نچشیده ای.تو معنای غم را نمی دانی.تو تاب انسان های غریب را نداری.تو نمی توانی غمگسار آنها باشی.
در حقیقت حافظ می خواهد بگوید، شما وقتی در خط خدای متعال هستی که غمگسار مردم غریب و تنها باشی.در آن زمان است که امکان نظر خداوند را به خویش پیدا می کنی.در این وقت است که همواره و در هر لحظه خدا با تو خواهد بود.
عده ای فکر می کنند که سیر و سلوک الهی در این است که سجاده ای پهن کنند و دائم با تسبیح به ذکر و دعا بپردازند.اگر چه در ابتدا لازم است.اما این کفایت نمی کند.این سکون و سکوت است.سیر از معنایش مشخص است.باید حرکت کرد و غم دیده ای را پیدا کرد و او را از غم نجات داد.در این لحظه است که هر کس تو را ببیند به یاد خدا می افتد و سرا پا وجودت ذکر خدا می گردد.اگر خدا دارای صفات پسندیده ای چون رحمانیت، رحیمیت و کرامت دارد، تو هم صفات او را یاد کن و آنها را عامل باش .این لحظه ای است که خدا را به یاد می آوری.
کی کند یزدان نظر بر حال ما
کی برد ما را به پیش خود خدا
گر تو باشی غمگسار دیگران
کی تو باشی از جوار حق جدا
دکتر علی رجالی
@alirejali
- ۹۷/۰۷/۱۵