انحصارطلبی به معنای مخصوص کردن امری به شخص یا گروه، دارای اقسام و انواع متعدد و متنوع است که شامل حوزه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و مانند آن می شود. شاید انحصارطلبی در ثروت و قدرت مهم ترین جلوه های آن باشد؛ زیرا تاثیرات شگرفی در زندگی عمومی مردم به جا می گذارد، با این همه دایره انحصارطلبی فراتر و علل و آثار آن نیز فراگیر است. نویسنده در این مطلب با مراجعه آموزه های قرآنی بر آن است تا اقسام و علل و آثار انحصارطلبی را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
معناشناسی و مفهوم شناسی انحصار
واژه انحصار از باب انفعال از ریشه حصر گرفته شده است. حصر در لغت به معنای محدود و کوتاه کردن است. البته در عربی حصر به معنا تنگ گرفتن، احاطه کردن، سخت گرفتن و محکم بستن آمده است. وقتی با حرف عن به کار می رود به معنای درمانده و عاجز، با حرف باء به معنای نهان کردن است. حصر هم چنین به معنای محدود در شماره و قبض و یبوست شکم آمده است.
وقتی عرب می گوید: « على سبیلِ الحَصْر » به معنای حق بدون رقابت است. انحصار نیز به معنای محدود کردن و بی رقیب کردن در چیزی است.
انحصار در اصطلاح به معنای معنای مخصوص بودن کاری یا امری یا فروش کالایی به کسی یا مؤسسه ای است. اما در اصطلاح اقتصادی، انحصار (به انگلیسی: monopoly) به معنای محدود کردن ساخت، توزیع یا فروش چیزی برای دولت، مؤسسه یا شرکتی یا شخصی است.( لغت نامه، ج ۳، ص ۲۹۸۹، «انحصار»؛ دائره المعارف علوم اجتماعی، ص ۴۶۲)
یک انحصار طلب میتواند قیمت و مقدار تولید را تغیر دهد. او مقادیر بیشتری را با دریافت قیمت کمتر در مقابل تولید در یک بازار با کشش بالاتر و مقادیر کمتری را با دریافت قیمت بیشتری در یک بازار با کشش پایین تر میفروشد.
گاهی این واژه در معنای گسترده تر، به هر نوع تخطّی از حدود اخلاقی و قانونی اطلاق میشود که حریم آزادی دیگران را مختل سازد و امتیازهایی فراتر از حد لازم یا شایستگی به فرد یا گروهی خاص عطا کند.
در این جا وقتی از انحصار سخن به میان آوره می شود، معنا و مفهومی عام و فراگیر است و شامل روحیّهاى است که فرد یا گروهى، همه چیز و یا چیزى را منحصر به خود بداند.
انحصارطلبی در قرآن
واژه حصر و انحصار به مفهوم و معنای پیش گفته در قرآن به کار گرفته نشده است؛ اما از جملههایى مانند «نحن أحقّ بالملک؛ ما سزاوار به حکومت و سطلنت هستیم»، «لنیدخل الجنّه إلاّ من کان هودا أو نصارا؛ هرگز جز یهودی و مسیحی داخل بهشت نشوند»، «یخل لکم وجه أبیکم؛ تا تمام توجه پدر به شما باشد»، «ما علمت لکم من إلـه غیرى؛ جز خودم معبود و الهی برای برای شما نمی شناسم و نمی دانم» و مانند این جملات می توان روحیه انحصار طلبی را در افراد و گروه های مذهبی شناساسی و ردگیری کرد و مفهوم اصطلاحی را از آن ها برداشت نمود.
از این جملات به خوبی روشن می شود که روحیه انحصار طلبی اختصاص به حوزه ای ندارد بلکه حتی حوزه های شخصی محض چون محبت والدین را شامل می شود. انحصارطلبی نسبت به محبت والدین، انحصار نسبت به سرای آخرت و بهشت، انحصار طلبی نسبت به حقانیت شریعت و مذهب، انحصار نسبت به راه هدایت، انحصار نسبت به قدرت و اقتدار سیاسی، انحصار نسبت به حوزه مالکیت و ولایت بر انسان از جمله مواردی است که در این آیات مورد توجه و تاکید قرار گرفته است.
ویژه خواری از مصادیق انحصار
ویژه خواری که در عربی واژه استئثار برای آن به کار می رود، از مصادیق انحصارطلبی است. استئثار به معنای خودگزینی و اختصاص دادن چیزی به خود است. (العین: ص۳۷ ماده «أثر»؛ لسانالعرب: ج ۴ ص ۸ ماده «أثر») پس استئثار و ویژهخواری به معنای «مقدّم داشتن خود یا وابستگان و هواداران خود بر دیگران در تأمین نیازها و خواست هاست.»
از نظر آموزههای قرآنی ویژهخواری و انحصارطلبی میتواند به دو گونه شکل گیرد: ۱٫ اینکه خود را بر دیگران برگزیند و از اطلاعات و دانش و مقامی که دارد برای افزایش قدرت و ثروت خود بهره گیرد؛ به این معنا که اطلاعاتی را که به حکم مسئولیت در اختیار دارد برای خود نگه دارد و از آن برای حذف رقیبان یا سبقت در معاملات و قراردادها و مانند آن استفاده کند؛ ۲٫ این اطلاعات و دانش را در اختیار خویشان و اقرباء قرار دهد و یا آنان را در معاملات دولتی و ملی بر دیگران مقدم دارد و پیشنهاد انجام کاری را به آنان داده و یا طرحهای ملی را در وهله نخست به آنان واگذار کند.
اقسام و انواع انحصارطلبی
چنان که گفته شد انحصارطلبی محدوده و منحصر به حوزه ای نیست بلکه همه ابعاد زندگی بشر را در بر می گیرد. در این جا به برخی از حوزه های انحصارطلبی اشاره می شود.
انحصار اخلاقی: در حوزه اخلاق، روحیه انحصارطلبی موجب می شود که انسان همه چیز را برای خود بخواهد و نسبت به دیگران بخل و حسادت ورزد. در روان شناسی شخصیت می توان افرادی را شناسایی کرد که دارای چنین شخصیتی هستند و علاقه و گرایشی شدید دارند تا همه چیز را در اختیار خود بگیرند. در روان شناسی اجتماعی این روحیه به شکل مانع شدن از داشتن بروز و ظهور می کند. یعنی شخص اگر نمی خواهد دیگران از داشته هایش سود برند، بلکه مانع می شود تا دیگران به چیزی که او دارد یا همانند آن دست یابند. از این روست که مانع از تسلط و تصرف دیگران می شود.از دیگر مصادیق انحصار اخلاقی می توان به ضیق صدر و تنگدلی افراد اشاره کرد. به این معنا که دوست نمی دارند دیگری چیزی را در اختیار داشته باشد که او در اختیار دارد. از این روست که گرفتار ضیق صدر در برابر شرح صدر است و نه تنها کمکی به دیگران برای کسب فضلیت یا چیزی نمی کند، بلکه مانع می شود تا افراد دیگر به آن دست یابند و اگر کسی به آن ها دست یابد از نظر روحی تحت فشار شدید قرار می گیرد و گویی سینه اش تنگ شده و روحیه اش را از دست می دهد.در روایتی از امام سجاد (ع) آمده که حضرت یعقوب در آغاز به همه فرزندان خود بهطور یکسان محبت می ورزید و چون حضرت یوسف (ع) سجده خورشید و ماه و ۱۱ ستاره را دید و آن را برای پدر باز گفت، حضرت یعقوب (ع) از او خواست که خواب خود را برای برادرانش بازگو نکند؛ اما حضرت یوسف (ع) خواب خود را برای برادران باز گفت و آنان حسادت ورزیدند(المیزان، ج ۱۱، ص ۹۶) و چون حضرت یعقوب (ع) چنین دید نسبت به یوسف (ع) دلسوزتر شد، ازاین رو برادران گفتند: یوسف را بکشید یا به جایی دور از چشم پدر منتقل کنید تا پدر فقط به ما محبت کند.( نور الثقلین، ج ۲، ص ۴۱۲)
عوامل و آثار
با آن چه گذشت معلوم شد که عوامل چندی در ایجاد چنین روحیه در افراد موثر است؛ ریشه بسیاری از آن ها خودبرتر بینی، اشرافیت، استکبار و تکبر، غرور باطل، جهالت و مانند آن است. در همین آیات به خوبی روشن شده که چگونه جهالت و خودبرتربینی و اشرافیت و مانند آن موجب شده که برخی حقوقی انحصاری برای خود قایل شوند و دیگران را از حقوق خود محروم سازند و بر آنان ظلم و ستم ورزند.
آثاری که در این آیات بیان شده به خوبی نشان می دهد که انحصار محدودیت هایی برای دیگران ایجاد می کند و آزادی عمل و فکر و عقیده را از دیگران سلب می کند و اقتصاد افراد و جامعه را با آسیب و اختلال جدی مواجه می سازد.
امیرمومنان علی(ع) با اشاره به ویژه خواری که نوعی انحصار در قدرت و ثروت است نشان می دهد که چگونه این انحصار طلبی ها جامعه و افراد آن را از کمال دور ساخته و به تباهی می کشاند.
امیرمومنان در سخنی به برخی آثار ویژهخواری و انحصارطلبی اشاره کرده و نشان میدهد که این عمل زشت و مجرمانه و گناه و ظلم تنها به حوزه اقتصادی محدود نخواهد شد، بلکه دیگر حوزههای زندگی فرد و جامعه را به شدت تحت تاثیر آثار زیانبار و مخرب قرار خواهد داد. ایشان میفرماید: الاِستِئثارُ یوجِبُ الحَسَدَ، وَ الحَسَدُ یوجِبُ البِغضَهَ، وَ البِغضَهُ توجِبُ الاِختِلافَ، وَ الاِختِلافُ یوجِبُ الفُرقَهَ، وَ الفُرقَهُ توجِبُ الضَّعفَ، وَ الضَّعفُ یوجِبُ الذُّلَّ، وَ الذُّلُ یوجِبُ زَوالَ الدَّولَهِ وَ ذَهابَ النِّعمَهِ؛ ویژهخواری و انحصارطلبى، حسادت مى آورد و حسادت، دشمنى و دشمنى، اختلاف و اختلاف، پراکندگى و پراکندگى، ضعف و ضعف، زبونى و زبونى، زوال دولت و از میان رفتن نعمت .( شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید: ج ۲۰ ص ۳۴۵ ح ۹۶۱.)
از نظر امیرمومنان علی(ع) خود ویژهخوار پیش از مردم به هلاکت و تباهی خواهد افتاد؛ زیرا اگر مردم دنیای خود را از دست میدهند، ویژهخوار آخرت خویش را به بهایی اندک فروخته و هلاکت ابدی را برای خود رقم زده است. آن حضرت میفرماید: مَن یَستَأثِر مِنَ الأَموالِ یَهلِک؛ هر که در اموالْ انحصارطلبى کند، نابود مى شود. (بحار الأنوار: ج ۷۸ ص ۵۶ ح ۱۱۸).
آن حضرت (ع) در فرمانش به مالک اشتر نیز میفرماید: از انحصارطلبى در آنچه مردم در آن برابرند و غفلت از آنچه در حوزه مسئولیت تو قرار دارد و در برابر دیدگان مردم روشن است، بپرهیز؛ زیرا تو، به خاطر دیگران مؤاخذه خواهى شد و به زودى پرده هاى امور از برابر دیدگانت کنار خواهد رفت و داد ستمدیده از تو گرفته خواهد شد. ( نهج البلاغه: نامه ۵۳)
امیرمومنان علی(ع) درباره انحصار طلبی عثمان و ویژهخواری وی که نابودی دولتش را نیز به دنبال داشت میفرماید: او انحصارطلبى کرد و بد انحصارطلبى کرد . شما نیز ناشکیبى کردید و بد ناشکیبى کردید (هر دو از حد گذراندید) و خداوند را در باره انحصارطلب و ناشکیب، حُکمى است قطعى [که در آینده یا قیامت، تحقّق خواهد یافت] .( نهج البلاغه: الخطبه ۳۰)
- ۹۵/۰۳/۲۱