آنچه بالا می رود اذکار توست
آنچه با خود می بری افکار توست
در جهان ماند فقط نامی زتو
آنچه داری در جهان، آثار توست
آنچه بالا می رود اذکار توست
آنچه با خود می بری افکار توست
در جهان ماند فقط نامی زتو
آنچه داری در جهان، آثار توست
دست بالا می بری بهر قنوت
لیک در فکر زر و پولی و قوت
این رکوع و سجده و راز و نیاز
باعث رشد و صعود است وثبوت
توصیه بر اهل مسجد اهل دیر
دعوت مردم به تقوا کار خیر
تا توانی دست محرومان بگیر
ابتدا اقوام وآنگه دست غیر
کی کند بی آبرو یک زندگی
عزت انسان به تقوا ، بندگی
علم و ایمان، عامل رشد بشر
مانع پستی و هر آلودگی
تا به کی غیبت کنی بر این و آن
تا بدست آری تو مالی در جهان
مال دنیا کی کند مارا رها
حرص دنیا خنجری بر روح و جان
آه مظلومان اگر گیرد تو را
نیست جای شکوه از مهرخدا
می کند نابود هر کاشانه را
چون که باشد بی پناه وبینوا
هدف از آفرینش چیست؟
در خلقت و آفرینش، دو هدف میتوان تصور کرد: نخست، هدف متوسط و دوم،هدف غایی و عالی. با مراجعه به آیات قرآن وروایات اهل بیت علیهم السلام روشن میشود که هدف متوسط خلقت، عبادت و بندگی خداست.
الف) اگر پاسخ داده شود: «هدف، همان عبادت و پرستش خداوند است.»، این پرسش مطرح میشود که «مگر خداوند، نیازمندعبادت و پرستش بندگان است؟».
ب) اگر پاسخ بدهید: «خداوند، قادر ومتعال است.»، این پرسش به ذهن میآید که «چرا و چگونه جهان را آفرید؟ آیا هرقادری که میتواند کاری کند، باید آن را انجام دهد؟»
پ) در صورتی که پاسخ داده شود: «هدف،تکامل انسانها است.»، این پرسش مطرح میشود که «تکامل انسان، چه اثری دارد؟چگونه میتواند هدف آفرینش باشد؟»
ت) بر فرض، به تکامل معهود و کمال مطلوب رسید، چه میشود؟
پاسخ: این پرسش، سابقه دیرینه ای دارد ومانند برخی از مسایل فلسفی، برای همگان مطرح است. غالب انسانها مایلند بفهمند که «هدف خلقت خودشان و یا مجموعه انسانها چیست؟»...
این پرسش برای افرادی به صورت یک عقده «لاینحل » در میآید، که دایره هستی رابه جهان ماده منحصر مینمایند و مرگ راپایان زندگی بشر میدانند و عالمی به نام «رستاخیز» و سرایی به عنوان «آخرت » رانمی پذیرند.
اما کسانی که زندگی مادی را برای انسان منزلی از منازل زندگی بشر میدانند و به دنبال این جهان به سرای دیگری معتقدند واین جهان را روزنه و پلی برای نیل به ابدیت میدانند، در مکتب این افراد، پاسخ به این پرسش، آسان است و برفرض اگر هدف ازآفرینش انسان را در این جهان نتوانندبدانند، هدف از خلقت را در جهان دیگر و درزندگی ابدی، جست و جو میکنند ومی گویند: «هدف خلقت انسان در این جهان،آماده کردن او برای یک زندگی جاودانی است که خود هدف و مطلوب نهایی است.»
بعد از ذکر این مقدمه، ابتدا به طور اجمال به بررسی هدف از آفرینش میپردازیم وسپس مطالبی درباره پرسشهایی که مطرح شد، بیان میشود.
در خلقت و آفرینش، دو هدف میتوان تصور کرد: نخست، هدف متوسط و دوم،هدف غایی و عالی. با مراجعه به آیات قرآن وروایات اهل بیت علیهم السلام روشن میشود که هدف متوسط خلقت، عبادت و بندگی خداست. این مطلب، در همه پدیده های عالم ساری وجاری است.
خداوند، درباره همه اشیای مادی عالم میفرماید:«... وان من شی ءالا یسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم...» (1) ، همه موجودات تسبیح خدا میگویند، اما شما تسبیح آنان رانمی فهمید. و درباره جن و انسان نیزمی فرماید: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون » (2) ; آفرینش جن و انسان برای بندگی است. بنابراین از دیدگاه وحی،همه هستی تسبیح گوی ذات او هستند ومشغول عبادت، و عبادت هم هدف متوسط خلقت است. (3)
ما هدف عالی و غایی، وصول به مبدا نورهستی است، یعنی منتهی الیه سیرمخلوقات، اوست: «و ان الی ربک المنتهی » (4) ; انتهای سیر انسان به سوی پروردگار است. «الی ربک الرجعی » (5) ;برگشت به سوی خداست. «انا لله و اناالیه راجعون » (6) : که همگی این آیات غایت سیر را روشن میکنند. البته رسیدن به خدا همان به کمال مطلق رسیدن مخلوقات است. موقعی پدیده های هستی، کمال آخرخود را مییابند که به قرب الهی برسند. پس روشن شد هدف غایی خلقت، به کمال رسیدن همه موجودات و رسیدن انسان به مقام قرب الهی است.
در این جا دو مطلب دیگر را نیز باید موردتوجه قرار داد:
نخست این که خدای تعالی فیاض، به تمام معناست و باران رحمت او بر سربندگان،همیشه میبارد و مانعی هم برای آن نمیتوان تصور کرد. به دیگر سخن، مقتضی موجود و مانع مفقود است، پس باید خلق کند، چون لازمه ذات او، خلاقیت و فیاض بودن است.
دوم این که آیا خدا در آفرینش ذی نفع است یا نه؟ در پاسخ باید گفت: منفعت و سودبه خلق برمی گردد نه به خالق، یعنی خدا ذی نفع نیست، یا به عبارتی، ناقص نیست که با این کاربه کمال برسد، بلکه سود به مخلوق بر میگردد.
من نکردم خلق تا سودی کنم
بلکه تا بربندگان جودی کنم
به عبارت دیگر آفرینش، احسان و فیض است از جانب خدا نسبت به مخلوقات; وچنین آفرینشی حسن ذاتی دارد و قیام به انجام فعلی که ذاتا پسندیده است; جز این که خود فعل زیبا باشد، به چیز دیگری نیازی ندارد. بنابراین اگر کسی بپرسد: «چرا خالق منان، دست به چنین کار پسندیده بالذات زده است؟» در پاسخ باید گفت: «خداوند که فیاض علی الاطلاق است، باتوجه به این که میتوانست موجودی را خلق کرده و به کمال برساند، اگر چنین نمیکرد، جای پرسش وایراد به او بود.»
پاسخ بخش الف:
درمورد عبادت هم همان طور که بیان شد،عبادت جزو اهداف آفرینش است و از اهداف متوسط برای رسیدن به کمال نهایی و غایی میباشد و فایده عبادت و هر اثر خوبی که داشته باشد، تنها عاید بنده میشود و او راپرورش داده، از نقص به کمال میبرد و در این عبادت عبد هیچ فایده ای برای خداوندمتصور نیست.
پاسخ بخش ب:
در این که خداوند قادر علی الاطلاق است بحثی نیست، همچنان که کارهایش بی غرض نمیباشد و این طور نیست که هرکاری انجام بدهد، بلکه کارها و افعالش از روی حکمت،مصلحت و هدف خاصی صورت میگیرد که به حکیمانه بودن افعالش امور ذیل دلالت دارد:
1 - وجدان و تجربه; به هر موجودی که درعالم نگاه میکنیم آن را با هدف و حکیمانه میبینیم که این حاکی از حکیم بودن خداوندو حکیمانه بودن افعالش است.
2 - یکی از اسمای الهی که در قرآن برآن تکیه شده «حکیم » است; اقتضای این صفت،این است که تمام افعال خدای متعال حکیمانه باشد. همچنان که آیات متعددی(انعام/ 73; آل عمران/ 119; دخان/ 38 و...)دلالت میکند براین که تمام افعال الهی دارای هدف صحیح است.
بنابراین، خداوند قادر است و جهان را ازروی هدف و غرض آفریده است که بیان مشروحش در عبارت بالا (به دیگر سخن...)گذشت.
پاسخ بخش پ:
همان طور که اشاره شد، هدف غایی ازخلقت انسان، تکامل و وصول به رحمت الهی است و افرادی میتوانند از این رحمت وفیض الهی استفاده کنند که به نهایت درجه تکامل رسیده باشند; از این رو اثر تکامل آرامش در سایه سار رحمت الهی است: «...و لا یزالون مختلفینأ— الا من رحم ربک و لذلک خلقهم » (7) ; آنان همواره در اختلافند، مگر کسانی که پروردگارت رحمت آورد; و برای همین (رحمت) آنان راآفرید.
که این (رحمت) باعث ورود به بهشت ومخلد بودن در آن و زندگی جاودان داشتن درآن جا میشود. (8)
چنان که مولای متقیان میفرماید: «اما بعد بی گمان خدای سبحان دنیا را مقدمهی زندگی پس از آن قرار داده است و آن را برای مردم، بوته آزمونی شمرده است تاهر آن که را نیکوکارتر است، بازشناسد. این است که ما برای دنیاآفریده شدهایم و ماموریت مان تلاش در جهت آن نیست; بلکه برای آزمایش در دنیا نهاده شدهایم.» (9)
پاسخ بخش ت:
نکته اساسی در مورد اهداف این است که هدف نهایی هرچه باشد،چرا ندارد. توضیح این که اگر ازمحصلی سؤال کنیم: برای چه درس میخوانی؟ میگوید: برای این که دکتر یا مهندس شوم. میگوییم:مدرک برای چه میخواهی؟میگوید: برای این که فعالیت مثبتی انجام دهم و در آمد خوبی داشته باشم. بازمی گوییم: در آمد خوب را برای چه میخواهی؟ میگوید: برای این که زندگی آبرومند و مرفهی داشته باشم، سرانجام میپرسیم: زندگی مرفه و آبرومند برای چه میخواهی؟ در این جا میبینیم لحن سخن او عوض میشود و میگوید: خوب برای این که زندگی مرفه و آبرومندی داشته باشم.یعنی همان پاسخ سابق را تکرار میکند.
این دلیل براین است که او به پاسخ نهایی خویش رسیده که ورای آن، پاسخ دیگری نیست. در این جا هم وقتی گفته میشود:هدف از آفرینش چیست؟ میگوییم: برای تکامل انسان و دریافت رحمت. اگر پرسیده شود: تکامل و قرب پروردگار برای چه منظوری است؟ میگوییم: برای قرب به پروردگار! یعنی این هدف نهایی است و همه چیز را برای تکامل و قرب میخواهیم، اماقرب و دریافت رحمت را برای خودش (یعنی برای تقرب به پروردگار) که ماورای آن پاسخ دیگری نیست. (10)
پی نوشت ها :
1 - سوره اسراء، آیه 44.
2 - سوره ذاریات، آیه 56.
3 - سوره النجم، آیه 42.
4 - سوره علق، آیه 8.
5 - سوره بقره، آیه 156.
6 - ترجمه المیزان، موسوی همدانی، ج 18،ص 612 – 614.
7 - سوره هود، آیات 118 و 119.
8 - معارف قرآن، آیة الله مصباح یزدی 3/1.
9 - فرهنگ آفتاب تفصیلی نهج البلاغه، عبدالحمیدمعادیخواه، ج 1، ص 77.
10 - تفسیر نمونه، آیة الله مکارم شیرازی، ج 22، ص 393
فرآوری : زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
مروری بر حال خود
در زیر گذر زندگی خود را از بدو کودکی تا حال بررسی و تحلیل می کنم.
1.وقتی در رحم مادر هستیم،نه ماو نه مادر،امکان دسترسی ندارد و قادر نیستیم که در تکامل اولیه و رشد
نقش موثری داشته باشیم.تنها خدا بود که غذای ما را از طریق خون مادر بطور طبیعی تامین می کرد.
2. وقتی پا به دنیا نهادیم،.از پلیدی ها پاک و ناتوان در تامین غذای خود بودیم.باز خدا از طریق شیر مادر غذای ما را تامین کرد .حدود دو سال طول کشید که خدا دندان به ما داد تا از وابستگی تامین غذا رهایی یابم.
3.حدود یک سال طول کشید که راه رفتن را به ما آموخت.به طور غریضی ابتدا با دست و پا و سپس تنها با پا حرکت کردم.این مرحله دیگری از تکامل ما بود.تا بتوانیم بدون تکیه به دیگران کارهای اولیه خود را انجام دهیم.
4.حدود سه سال طول کشید تا از طریق زبان با دیگران ارتباط پیدا کنیم و بتوانیم نیاز و نظر خود رابه دیگران منتقل کنیم.
5.پس از حدود شش سال آماده رفتن به مدرسه شدیم.تا با محیط دیگری آشنا شویم و امکان تکامل و رشد خود را با تعامل دیگران فراهم شود واز وابستگی تنها به خانواده رهایی یابیم.
7.دردوران دبیرستان به بلوغ جسمی رسیدیم.ولی هنوز بلوغ فکری کامل بدست نیامده است .گویند حدود چهل سالگی مقدور می شود.
8.اکنون که مراحل بلوغ جسمانی و فکری کامل شد و خداوند بطور آرام و تدریجی ما را به این مرحله با آن همه زحمات رساند.این سوال مطرح می شود که هدف خداوند از خلقت انسانها چیست.در قیاس با حیوانات پس از مدت کوتاهی استقلال کامل پیدا می کنند و به حیات خود ادامه می دهند.
9.وقتی به کارنامه خود نگاه می کنیم .آنچه مانده است مقداری کتاب،محفوضات،آشنایی محدود با مردم،کسب مفاهیمی از ریاضیات و تجربه می باشد.
10.وقتی به گذشته می نگریم.مدتی را به کار های اجرایی،مدت مدیدی را به کسب علم و آموزش و تحقیق پرداختم. فرصتی حاصل نشد که فکر کنیم.چرا خداوند این همه امکانات را برای بشر آماده کرد که بر روی زمین زندگی کند و بعضا فتنه کند.
11.حدود چهل سال طول کشید تا بلوغ جسمی و فکری پیدا نمودیم.در صورتی که در قیاس با حیوانات پس از مدتی از خانواده جدا و مستقل زندگی می کند. این همه هزینه برای چیست.
12.اکنون که بازنشسته شده ام و فرصت بیشتری دارم،سعی داریم توشه ای برای خود برای سفر آماده کنیم.گویند آثار ماندگار می تواند توشه راه شود.ابتدا کارهای علمی را تدوین کردم و هم اکنون در قالب رباعیات مفاهیم ارزشمند را تدوین می کنم.به نظر می رسد که مخاطبین بیشتری داشته باشد.
13. متاسفانه انسان در پیری در گیر آرزو ها ی بلندو از طرفی ضعف بدنی می شود.انسان احساس می کند که خلوص دوران جوانی و میان سالی را ندارد.اینکه می گویند از خدا بخواهید عاقبت به خیر شوید شاید حکایت از این حقیقت است که اگر در جوانی توشه پیری که همان تقواست فراهم نگردد.انسان هر لحظه ممکن است دچار خطا ها یی شود که فرصت جبران نیست.
14.به نظر می رسد در کهولت سالی،انحراف انسان و شهوات گوناگون بیشتر است.لذا مراقبت های بیشتری لازم است.وقتی به دنیا پرستان و سیاست مداران نگاه می کنیم، می بینیم که چگونه برای رسیدن به هدف از هر وسیله و هدف استفاده می کنند.حتی از آرمان ها و شعار های خود برای حفظ قدرت عبور می کنند.
15.وقتی به جهان هستی می نگریم،انسان احساس می کند که جهان در خدمت انسان است.خدا آنها را رام کرده که بشر استفاده کند. جامدات،گیاهان،نباتات ،حیوانات و چرخ و فلک همگی در خدمت انسان هستند.
16.برای هر انسان حدود چهل سال زحمت و هزینه داشته تا از نظر جسمی و عقلی کامل گردد.حال کل مردم جهان را اگر ملا حظه کنیم در طول سالیان دراز از بدو خلقت تا کنون چقد هزینه شده است.آیا فکر می کنید خدا این هزینه ها را بیهوده و برای خود نمایی خلق نموده است. قطعا حکمتی متعالی دارد. به نظر می رسد همه اینها برای آدم شدن ما می باشد .تا خدا از بین آنها گلچین کند.خدا دنبال انسانهای کامل و عاشق خود می باشد.انسان را به یاد نجاری می اندازذ که برای ساخت یک در ،خاکه اره ها ایجاد می گردد. بدیهی است هدف ایجاد در است ولی به تبع آن ضایعاتی دارد.
دکتر علی رجالی
بی شریک و لا یزال،دور باشد از زوال
خالق کل و قدیم ،حی مطلق ذوالجلال
رستگار است در جهان،هر که آرد بر زبان
ذکر رحمان و رحیم، نام پاک بی مثال
قل هو الله احد،از ازل بود و ابد
ذکر حق جویان بود،قل هو الله الصمد
کعبه ی دلها تویی،هر کجا باما تویی
ای توانا ی حکیم ،دورمان کن از حسد