سزاوار ستایش ،در جهان اوست
اذان در گوش فرزندت چه نیکوست
نمازش خوانده گردد، در نهایت
بقا مختص ذات حق بود دوست
سزاوار ستایش ،در جهان اوست
اذان در گوش فرزندت چه نیکوست
نمازش خوانده گردد، در نهایت
بقا مختص ذات حق بود دوست
عقل و ادب و حیا، کجا رفت
شور و شعف و صفا، کجا رفت
اخلاق نکو همره دین کو
مهر و شفق و عطا، کجا رفت
حرص و حسد وغرور ، فرجام
نابود کند تو را سرانجام
با ترک گناه وشوق تقوی
آزاد شوی ز بند این دام
رسد آدمی بجایی، که به جز خودش نبیند
بکشد برادرش را، که حسد فرو نشیند
به خدا قسم که هر گز،عطشش فرو نشیند
عمل وخطا ى ما را، شه جان چو روز بیند
نماز با ولایت روشنایی است
وصال کردگار و دلر با یی است
ولی را جانشین کرده خداوند
اطاعت از ولی کاری الهی است
چون گنه آید زداید جان تو
گر اجل آید بگیرد جان تو
هر گنه ضایع کند روح تو را
با نیایش کی بمیرد جان تو
ره آورده شب قدر است قرآن
بود میراث احمد این گلستان
زبهر عاشقان آب حیات است
به کام مومنان شهد است فرقان
عید آمد و بلبل ز قفس نغمه کنان رست
طوطی دل از بند بدن رقص کنان جست
هر کس که در این ماه ز بیگانه جدا شد
با دلبر دیرینه خود طرح نهان بست
گر حجت حق آید، پایان خصومت هاست
چون عشق حقیقی شد، آغاز ولایت هاست
با آمدنت مهدی، از فیض ظهور تو
پاکیزه جهان گردد ، آزاد ز نکبت هاست
هر که دارد نظر آل عبا بسم الله
این جهان رهگذری بهر رضا بسم الله
حفظ دینی که محمد بودش پایه گذار
هدف نهضت شاه شهدا بسم الله