رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۸۶ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

برداشتهایی از اشعار مولانا

ابیات : ۱۸۴۵ تا ۱۸۵۴

طوطی و بازرگان (قسمت هشتم)


یک دو پندش داد طوطی بی‌نفاق

بعد از آن گفتش سلام الفراق

خواجه گفتش فی امان الله برو

مر مرا اکنون نمودی راه نو

خواجه با خود گفت کین پند منست

راه او گیرم که این ره روشنست

جان من کمتر ز طوطی کی بود

جان چنین باید که نیکوپی بود

تن قفس‌شکلست تن شد خار جان

در فریب داخلان و خارجان

اینش گوید من شوم همراز تو

وآنش گوید نی منم انباز تو

اینش گوید نیست چون تو در وجود

در جمال و فضل و در احسان و جود

آنش گوید هر دو عالم آن تست

جمله جانهامان طفیل جان تست

او چو بیند خلق را سرمست خویش

از تکبر می‌رود از دست خویش

او نداند که هزاران را چو او

دیو افکندست اندر آب جو

طوطی قبل از اینکه با بازرگان خداحافظی کند، به او پندهایی داد.بازرگان به طوطی گفت که در امان خدا باشی.اما تو با این کارت به من راه نویی نشان دادی.

بازرگان با خود گفت که طوطی با عمل خود، خواست که به من درسی را بیاموزاند.من باید راهی که او طی کرد و بسیار روشن و گویا می باشد،من هم طی کنم تا به آزادی و رهایی برسم.

بازرگان با خود گفت که جان من کمتر از جان طوطی نیست که در این قفس بدن محبوس شده است.جان باید همانند جان طوطی مبارک باشد، که با مردنش موجبات رهایی خود را پیدا نمود.

بازرگان با خود می گفت، من هم باید از تعلقات دنیوی و دلبستگی های آن را در خود بکشم ، تا روح و جان من آزاد گردد.این تن همانند قفس طوطی می ماند که جانم در آن محبوس شده است.این تن برای جان، همانند خاری می ماند که جان را مرتب اذیت می کند.

این جان توسط توسط عوامل درونی و بیرونی چون خویش و دیگران مرتب همانند خاری مرا اذیت می کنند.یک عده تملق او را می گویند و عده ای از او نفرت دارند.

یکی می گوید، من دوست تو هستم و از من پیروی کن.دیگری می گوید، که او دوست تو نیست.بیا و از من تبعیت کن.یکی می گوید که تو در فضل و اخلاق و دانش بی نظیری و دیگری می گوید دنیا و آخرت هر دو مال توست.لذا تو هم دنیا داری و هم آخرت.

آنقدر تو را بزرگ می کنند، که تو را غرور و تکبر می گیرد.لذا این خود بزرگ بینی ها باعث هلاکت تو می گردد.تو غافل هستی از این حقیقت که چه بزرگتر از تو به دام شیطان گرفتار شدند و به هلاکت رسیدند.


جان گرفتار درون است و برون

دشمنان خوانند او را ذوالفنون

تا شود مغرور در اعمال خود

او بود غافل ز کید نفس دون


دکتر علی رجالی

@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

اسارت جان



جان گرفتار درون است و برون
دشمنان خوانند او را ذوالفنون
تا شود مغرور در اعمال خود
او بود غافل ز کید نفس دون

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

بال و پر

 ای دریغا ، بال و پر بشکسته ام
گوشه ای در حال خود بنشسته ام
من ندارم بال و پر ،دریای جود

از غریبی بی کسی سر گشته ام 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

در پناه خدا


هر که باشد در پناه کردگار

نیست او را غصه و اندوه و زار
می دهد فرمان خدا بر آب نیل

تا که موسی بگذرد از کارزار








  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

قدر و ارزش عمر

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار مولانا
ابیات : ۱۸۳۸ تا ۱۸۴۴
قدر عمر

آنک غافل بود از کشت و بهار
او چه داند قیمت این روزگار
در پناه لطف حق باید گریخت
کو هزاران لطف بر ارواح ریخت
تا پناهی یابی آنگه چون پناه
آب و آتش مر ترا گردد سپاه
نوح و موسی را نه دریا یار شد
نه بر اعداشان بکین قهار شد
آتش ابراهیم را نه قلعه بود
تا برآورد از دل نمرود دود
کوه یحیی را نه سوی خویش خواند
قاصدانش را به زخم سنگ راند
گفت ای یحیی بیا در من گریز
تا پناهت باشم از شمشیر تیز
کسی قدر بهار را می داند که اهل کشت در مزرعه باشد.کسانی قدر عمر خود را می دانند که اهل تلاش و کار و کوشش هستند.
انسان در این بازه کوتاه عمر، باید از خدا کمک و یاری بخواهد.همان خدایی که الطاف او بر سر آدمی بطور مرتب می بارد.
مولانا می گوید، اگر در پناه خدا باشی و از او طلب یاری کنی، همین آب که امکان غرق شدن در آن وجود دارد و یا آن آتشی که امکان سوختن در آن وجود دارد،به کمک تو می آیند.در اینجا مولانا مواردی را ذکر می کند.
آب دریا به کمک حضرت موسی و حضرت نوح آمد و بر دشمنان و کفار غلبه کردند.همچنین حضرت ابراهیم توسط نمرود به آتش انداخته شد، ولی نه تنها آتش او را نسوزاند بلکه به کمکش آمد و آتش به گلستان تبدیل شد.بجای اینکه آتش ابراهیم را بسوزاند، آتش خشم و غضبش،او را سوزاند. همچنین زمانی که یهودیان یحیی را تعقیب کردند و او به کوه پناه برد.کوه نیز با ریختن سنگ بر سر مهاجمان، یحیی را از تعرض دشمنان نجات داد.
البته اینکه حضرت یحیی به کو ه پناه بر ده در قرآن نیامده است.اما در خصوص حضرت الیاس در قرآن داریم که او به کوه پناه برده است.

گر تو را باشد تلاشی چون پدر
قدر عمر خود بدانی ای پسر
تا نباشد کار و کوشش در امور
می دهی عمر عزیزت را هدر

دکتر علی رجالی
@alirejali


  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

قدر عمر


گر تو را باشد تلاشی چون پدر
قدر عمر خود بدانی ای پسر
تا نباشد کار و کوشش در امور
می دهی عمر عزیزت را هدر




  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

جان آرام

ای دریغا این زبان جانم گرفت

جان آرام و دلم با هم گرفت

من چرا این گفتم و این کرده ام

در پس هر گفته ای ماتم گرفت



  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

درک حق

خالق هستی سرا پا دانش است
عامل اصلی هر پیدایش است
نیست در کون و مکان مانند او

درک حق خارج ز فهم و بینش است


  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

ریسمان الهی


از برای دوری از آلودگی
چنگ زن بر حبل حق در زندگی

حبل حق در فکر و در اعمال ماست

نیست جز تقوا و زهد و بندگی




  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

اغیار

در راه ولا چه اشک خون ریخته شد

از بهر خدا سکوت و لب دوخته شد

تا دین نبی بماند و حفظ شود

شمع دل شیعیان چه افروخته شد


  • علی رجالی