باسمه تعالی
شوق دیدار
دان که در این روزگار ، نیست خلوص و قرار
یک نظری کن خدا، بر من بی صبر و یار
رخصت و اذنم بده، تا که شوم سوی تو
چونکه شدم مست یار، عاشقم و بی قرار
لحظه ای بر ما نما، چونکه خبر ها ز توست
یک نظری کن مرا، اسوه ی عشق و وقار
این دل مدهوش من ،کی برود کوی حق
راه نشانم بده ، تا نروم سوی نار
چونکه مرا یار نیست،همدم و دلدار نیست
لحظه ای بر ما نما، صاحب حسن و نگار
چشم ونظرها به توست، فکر و اثر ها ز توست
چونکه خبرها زتوست،روی نما گل عذار
دیدن معشوق هم ، با دل بیمار نیست
هست رجالی اسیر، راه نما کردگار
- ۹۷/۰۹/۰۵